جلیلی که پیش از سال 92 دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت و به همین اعتبار نماینده ایران در مذاکرات هستهای با کشورهای 1+5 بود، بعد از کسب چهار میلیون رای در انتخابات ریاستجمهوری، سکوت پیشه کرد و کمتر درباره مسائل کشور به خصوص در زمینه مذاکرات هستهای( که تخصصش بود) صحبت کرد. اما حالا جلیلی برجام را هدف تیغ تیز خود قرار داده است. جلیلی فعلا بیشتر دانشگاهها را محل سخنرانی خود برگزیده و شاه بیت اظهاراتش را هم «برجام و بدیهای برجام» انتخاب کرده است. گویا برجام هیچ دستاوردی برای ما نداشته و کشور در این مسیر فقط هزینه داده است.
این اظهارات جلیلی در چند ماه پایانی دولت یازدهم، رنگ و بوی انتخاباتی به خود گرفته است و این گمانه را تقویت میکند که جلیلی برجام به دست وارد گود انتخابات شده و برای روحانی شاخ و شانه میکشد. در روزهایی که محمدرضا باهنر از نامزدهای اصولگرایان که همیشه بازنده بوده و رایآوری کمی داشته اند، خواهش میکند دوباره به انتخابات نیایند، جلیلی یکه تاز شده و علم مخالفت با برجام را در میان اصولگرایان به دوش گرفته است.
در میان اصولگریان گزینههای اولیه انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است که نامهایی همچون محمدباقر قالیباف، الیاس نادران، علیرضا زاکانی، مصطفی میرسلیم، اسدالله بادامچیان و چند «نام کوچک» (به استثنای قالیباف) دیگر به چشم میخورد. نکته قابل توجه این است که تمامی این اسامی از طرف تشکلهای اصولگرا مطرح شده و حتی یکبار هم نام جلیلی در میان این گزینهها نبوده است. جبهه پایداری هم هنوز هیچ اظهارنظری درباره گزینه خود نداشته و مشخص نیست از جلیلی (اگر کاندیدا شود) حمایت میکند یا نه.
البته بزرگترین سرمایه جلیلی نه احزاب و تشکلهای اصولگرا بلکه همان «برجام» است. برجامی که جلیلی از پایه آن را رد میکند و دولتمردان هم از اجرای ناقص آن از طرف مقابل انتقاد میکنند. شاید همین اجرای ناقص برجام به کمک جلیلی آمده تا وی تاکید کند که برجام فقط برای کشور هزینه داشته است.
در این بین جلیلی یار دیرین خود یعنی «علی باقری» را نیز به میدان آورده است تا «نابرجامیان» فعالیت خود را بیشتر دنبال کنند. در حالیکه اصولگرایان در پیچ و خم ایجاد ائتلاف هستند و هنوز نتوانستهاند حتی یک جلسه با محوریت جامعه روحانیت برگزار کنند، جلیلی و دوستانش(بیاعتنا به اصولگرایان) به حرکت درآمدهاند و با حمله به برجام، امیدوارند تا بر تعداد چهار میلیون رای خود در سال 92 بیفزایند.
جلیلی فعلا هیچ اظهارنظر انتخاباتی نداشته است و بیشتر اظهاراتش به نقد برجام میگذرد. البته هرچه جلوتر میرویم جلیلی در سخنرانیهای خود علاوه بر برجام، نظام بانکی و شرایط اقتصادی کشور را نقد میکند. در واقع جلیلی گام به گام جلو میآید؛ در گام اول وی نظم موجود را به چالش میکشد؛ از برجام و شرایط اقتصادی کشور میگوید و در گام دوم نظم جدیدی را ارائه میکند. حال باید منتظر ماند تا جلیلی نظم جدید خود را معرفی کند.
در ادامه مهمترین اظهارات سعید جلیلی و علی باقری درباره برجام می آید:
- دیپلماسی صحیح مکمل تلاش اقتصادی است نه جانشین آن. اگر وعدههای دیپلماسی جایگزین تلاش مدیران اقتصادی شود، معطلی و بیکاری این مدیران منجر به بازتولید بیکاری فراگیر در کشور خواهد شد. تفکری که دشمن را بزک و صحبت از کم کردن توان دفاعی میکند نمیتواند برای کشور امنیت و عزت بیاورد. (سعید جلیلی-27 مهر دانشگاه سمنان)
-چرا برد برای دشمن باید فوری، قطعی و کامل باشد و برای ما احتمالی، ناقص و موکول به آینده شود؟ طوری از برد-برد صحبت می شد که انگار مشابه برد دشمنان هم نصیب ما خواهد شد ولی کم کم آشکار شد که برد آنها فوری، قطعی و کامل و برد ما موکول به اما و اگرهاست. اگر صبر با کناره گرفتن از حق و نادیده گرفتن حقوق ملت باشد میوه آن سراب است؛ صبری نتیجه دارد که در بستر حقیقت باشد نه در سراب. صبر اگر همراه حق باشد میتواند مانع خسران شود. زمانی عجولانه گفته می شد هر روز تاخیر در اجرای توافق 170 میلیون دلار برای کشور ضرر دارد اما امروز برای عایدی این عجله دعوت به صبر می شود.(سعید جلیلی-3 آبان دانشگاه شهید رجایی)
- فرجام تنشزدایی یعنی خالی کردن تمام منابع قدرت ملت. ثمره تئوری اعتماد به کدخدا رفع تهدید موهوم از گذشته یا میوه خیالی در آینده است! ...آنهایی که دل به ابرِ شتابان میبندند، بادهای بدعهدی ناکامشان میسازد. به جای دل سپردن به بادهای باختر و ابرهای شتابان، باید همت بر بکارگیری رودخانه زلال توان ملت داشت... با عزم ملی باید سیمان را در منافذ فساد ریخت نه منابع قدرت.
تاریخ روشن خواهد کرد چه کسانی در گفتگوها انشاء خواندند. آنچه مسلم است گفتگو و مذاکره باید برای دفاع از حقوق ملت باشد و آنچه ما در گفتگو ها بر آن تاکید داشتیم و به طرف مقابل گوشزد میکردیم این بود که گفتگو محل دیکته نوشتن نیست. نباید اجازه داد دیکتاتورها مذاکرات را جایی برای دیکته منویات خود قرار دهند. اگر گفتگوها جای انشاء خواندن نیست، جای املا نوشتن هم نیست.(سعید جلیلی-11 آبان دانشگاه شیراز)
- خسارت بیش از آنکه در جابجا شدن آب سنگین و مواد هسته ای از داخل به خارج باشد آن است که گرانیگاه و نقطه اتکا به خود به سمت وعدههای دشمن جابجا شود.کنسرت "ما نمیتوانیم" است که به الاغها دل میبندد و از فیلها نگران میشود. باید جلوی کنسرت ما نمیتوانیم را گرفت؛ چه کلینتون آن را رهبری کند چه ترامپ با ترامپت به آن هیجان بدهد!(سعید جلیلی-19 آبان دانشگاه رازی)
- معنای برد _ برد در منطق آمریکا یعنی اگر برای ایران بردی باشد اما همراه برد برای کدخدا نباشد باید از آن صرفنظر کرد و هدف دشمن از برجام 2 صرفنظر از بردهایی است که به ضرر کدخداست. برد_برد در اقتصاد یعنی محوریت اقتصاد ملی در تعامل با جهان و دنبال کردن منافع ملی؛ اگرچه با منافع نامشروع کدخداهای بینالمللی در تضاد باشد... هدف آمریکا از تعامل یعنی تنظیم مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با محوریت آمریکا. یعنی آمریکا بگوید چه چیز بخرید یا نخرید! با چه کسی معامله بکنید یا نکنید! افرادی تعامل را اینگونه معنا میکردند که باید چیزی را از دست بدهیم تا چیزی را به دست بیاوریم و سپس فاز اول را که از دست دادن بود به سرعت به انجام رساندند. فعل از "دست دادن" برای گذشته و حال و آینده صرف شد اما امروز در صرف فعل "بهدست آوردن" دچار لکنت شدهاند!
مهمتر از مفاد برجام «تجربه برجام» است. خوب است امروز سیر «برجامخوانی» در دانشگاههای کشور به راه بیفتد تا با دقت بر تجربه بهدست آمده، بهتر بتوانیم منافع کشور را تامین کنیم.
آمریکاییها که قبل از برجام میگفتند میخواهیم تحریمهای فلجکننده علیه ایران وضع کنیم، پس از برجام تا به امروز ۷۳ طرح و بیانیه علیه ایران به کنگره ارایه دادهاند! اینها واقعیات پسابرجام است و کسانی که میگویند سیاست خارجی عرصه واقعنگری است باید این واقعیات را ببینند زیرا اینها واقعیتهای سیاست خارجی آمریکا است.(سعید جلیلی-24 آبان دانشگاه کردستان)
- تفکر انقلابی موجب شد تا رژیم سلطنتی شاه سرنگون شود، ایران هستهای شود و اراده ایران به عنوان یک موقعیت غیر قابل انکار در فلسطین، لبنان، سوریه و یمن بر امریکا و ایادی منطقهای آن تحمیل شود. دلیل برتری ایران در منطقه و پیروزی بر توطئههای امریکا و اذناب منطقهای اش چیزی نیست جز مدیریت انقلابی سردار قاسم سلیمانی... در این میان جریانی وجود دارد که با نفی انقلابیگری خود را مدعی عقلگرایی قلمداد میکند و بر این اساس انقلابیگری را به دروغ تندروی، افراطگرایی و بیتدبیری نامیده و جریان غیر انقلابی را عقلمدار جلوه میدهد.(علی باقری- 17 آبان دانشگاه بینالمللی قزوین)
- بدعهدی و نقض پیمان جزء ویژگیهای ذاتی استکبار است. استکبار نقض عهد و پیمان را از جمله مؤلفههای قدرت خود میداند. از اینرو انتظار پایبندی امریکا به تعهداتش فقط سیره و روش سادهاندیشان است چرا که با وجود سابقه پر و پیمان پیمانشکنی امریکا، این عده باز هم تصورات خود را مبنای حل مشکلات کشور قرار داده و انتظار دارند تا سایرین نیز به جای واقعیتهای عینی، اوهام و خیالهای آنها را به عنوان مبنا و معیار برای گذر از سد موانع و مشکلات بپذیرند... در چند سال اخیر برخی به مذاکره با امریکا به عنوان راه حل مشکلات کشور اصرار داشته و با سادهاندیشی به نتیجهبخشبودن مذاکرات خوشبین بودند(علی باقری -22 آبان دانشگاه خواجه نصیر)
خبرنگار سیاسی ایسنا : محسن فرامرزی