به گزارش ایسنا،این تهیهکننده سینما در این متن آورده است:
«یا حفیظ و یا امین
جناب آقای دکتر جنتی، اجازه دهید صحبت را خطاب به شما آغاز کنم.
حتما یادتان هست روزی را که در مقام وزارت به ارشاد آمدید... انگار همین چندروز پیش بود.
شما آمدید بیآنکه سابقهای از معاشرت با سینمای ایران و چهرههایش داشته باشید... و یا سینمای ایران در حافظهاش خاطرهای از شما داشته باشد.
حتما یادتان هست که درآن روز با صراحت و صداقت میگفتید که وزارت فرهنگ در مقایسه با سایر وزارتخانهها، مطلوب نخست یا ترجیح اول شما نبوده است؟!...
ما که به یادمان هست چگونه خسته از تنشها و نگران از نگرشها، در میان "خواسته" های خود و "داشته" های شما جستجو میکردیم تا فصل مشترکی بیابیم و اوضاع سینما را در دولت جدید، متناسب با آن، تعریف کنیم....
می دانید شاخصترین "داشته" شما در آن روز برای ما سینماگران چه بود؟... حرمت و موقعیت نامتان که میتوانست در عرصه هنر و بخصوص سینما، حاشیهای امن ایجاد کند... و سینماگر ایرانی، بجای دلهره و احتیاط و یا پرداختن به کج اندیشیها و کجگوییها، آسوده خاطرتر در میدان خلاقیت و جذابیت ذاتیاش جولان دهد.
... و اینگونه شد که سینما، از شما هم مانند هر وزیر دیگری، چه مشتاق، چه بی اشتیاق، چه آشنا و چه در صدد آشنایی، استقبال کرد... و برای مشارکت در برنامههایتان و همکاری با مدیرانتان، آماده شد.
امروز که میروید، تردید ندارم که سینما را بیش از گذشته دوست دارید... سینما را نمیتوان دوست نداشت!...کسانی که سینما را دوست ندارند، در روح خود چیزی کم دارند... از محبوبیت و موقعیت سینما نزد جامعهشان بیخبرند... وقتی به سینما حمله میکنند، بیش از خود سینما ، مردم جامعه را به دفاع –ولو خاموش- بر میانگیزانند. توهین به محبوب، از حسن محبوب نمیکاهد، فقط توهین کننده را منفور و مهجور میکند... سینما چه کسی یا جریانی بخواهد یا نخواهد، مهم و محترم است. کسانی که با این باور فاصله دارند، از جامعه جا میمانند.
سینما عزیز است و مرجع... و یارانش را در جامعه بر صدر مینشاند.
جناب جنتی، شما امروز از سینما نمی روید! سینما جای رفتن نیست...دهها در برای ورود دارد و نه حتی یک در برای خروج!... وقتی اهل دیارش میشوید، این اهلیت و تعلق حتی با فاصله، منتفی نمیشود. شما امروز از سینما نمیروید، کما اینکه تمامی وزیران و مدیران قبلیاش نیز نرفتهاند...
زمان ثابت خواهد کرد که شما به هرکجا بروید، دلبستگی و وابستگی به سینما نیز با شما خواهد آمد.... شما بهتر از ما میدانید که به خانه یا سرزمین بیگانه نخواهید رفت و بیتردید بر منصب دیگری قرار خواهید گرفت. شما از صحنه مدیریت و فعالیت حذف نخواهید شد؛ خواهید دید و خواهیم دید که در مناصب بعدیتان، از سینما و عزت آن یاد خواهید کرد و حمایت خواهید کرد... شاید رساتر از امروز و دیروزی که کنارمان هستید و بودید.
اما بهرحال مجلس را بنام تودیع شما بنا نهادهاند... و من بعنوان نماینده کوچکی از خانواده بزرگ و محترم سینما اعلام میکنم که:سینمای ایران آنقدر وفا دارد که از شما بخاطر گشودن در بسته خانهاش، افزودن سالنهای نمایشاشو تعاملی که با نهادهای صنفیاش برقرار کردید سپاسگزار باشد...
سینمای ایران آنقدر مروت دارد که برای کارهای آسیبرسانی که نکردید، از شما ممنون باشد...
سینمای ایران آنقدر فهم و درک و همدردی دارد که بخاطر رنجشهایی که از برخی بیاخلاقیهای رسانه با خود میبرید، متاسف باشد...
... کاش همه ما مهلتهای بیشتری برای تلاش مشترک داشتیم.... افسوس
به هر کجا میروید موفق باشید... و یاور وزارتخانهای بمانید که قرارست هنر و فرهنگ این سرزمین را تمشیت کند.
و اما برای خیر مقدم به جناب آقای صالحی امیری:
نمی دانیم شما انستان با سینما چگونه است! شنیدهایم که آرزوی کهن اهالی فرهنگ را در "فرهنگی کردن سیاست" در مناصب قبلی تان بها دادهاید... چه خوب!
اینکه سینما چه مشکلات حاد معیشتی، حقوقی و اقتصادی دارد، در حوزه معاونت معاونت سینمایی وزارت ارشاد و همچنین نهادهای صنفی مرتبط –بخصوص خانه سینما- طی سالهای گذشته به تفصیل و تفکیک شناسایی، تحلیل، راهحل یابی و حتی مدون شده است.
اینکه سینما در زمینه بیمه، مالیات، سرمایهگذاری، بیکاری و کم کاری عواملش و... چه کشیده و میکشد را میشود طی جلساتی با رئیس سازمان سینمایی و مسئولان خانه سینما به طور مشروح مطلع شد و چارهجویی کرد.
.... اما اجازه دهید طلب امروز من از شما تنها در یک کلام خلاصه شود:
جناب وزیر، سینمای ایران از شما "امنیت" میخواهد.
امنیت برای فکر کردن، امنیت برای بیان کردن، و امنیت برای تاثیر گذاشتن بر روان خسته مردمانی که سازگارترین مردم جهانند.
تمام مشکلاتی که به اشاره برشمردم در فضایی که هیچ تضمینی برای امنیت سینماگر و فعالیت او وجود نداشته باشد، به نتیجه نمیرسد.
سینمای کم بودجه و بی پشتیبان ایران، ثابت کرده است که استعداد تاثیر گذاریهای ماندگار در کشور خودمان و سرافرازیهای بیبدیل در عرصه جهان دارد... این یک "غنیمت" است... آیا برای این غنیمت و مراقبت از آن میتوانید امنیت لازم را فراهم کنید؟
سینمای کم سرمایه ایران از ابتدای سال جاری تاکنون 140 میلیارد تومان فروش داشته است... میدانید که این رقم معادل چه تعداد تماشاگر مختار و مشتاقی است که به سالنهای سینما مراجعه کردهاند؟... این اشتیاق و استقبال، در نظام امنیت ملی کشور چه محلی از اعراب دارد؟ ... آیا قمه زنان کف خیابان و کسانی که فیلم از پردههای نمایش چنین سینمایی پایین میکشند را از تعرض به این سینما باز خواهید داشت؟
آیا وقتی در رسانه ملی ، تقریبا تمام برنامههایی که برای نقد سینمای ایران تهیه میشوند، جز آزردگی، تضعیف و توهین، امواج دیگری به خانهها نمیفرستند، برنامهای برای اصلاح این وضعیت دارید؟
آیا وقتی در غیاب همه فرصتهای تبلیغاتی، بخاطر تبلیغ یک فیلم آنونسی کوتاه از یک شبکه خارجی پخش میشود و حساسیتها و تهدیدها شروع میشوند... میتوان نسبت به رفتارهای سخیف رسانهای در داخل کشور بر علیه هنر و هنرمند و یا نمایش غیرقانونی آثارشان در بازار قاچاق نیز تدابیر تنبیهی و جبرانی داشت؟... میشود بازار سرمایهگذاری و فعالیت را از امنیت لازم برخوردار کرد؟
آیا میتوانید به جریانهایی که در انتقادهای کلیشهای، حملههای هیجانی و رفتارهای سخیف رسانهای، به عدم درک و علاقهشان نسبت به سینمای ایران تفاخر میکنند، بفهمانید که "وزارت ارشاد" با "گشت ارشاد" فرق دارد؟...
جناب وزیر توقع بزرگ ما از شما، "امنیت" است برای سینماگران، برای هنرمندان، برای خبرنگاران و برای هر عضوی که در فضای فرهنگ این سرزمین نفس میکشد.
تصور سنتی از "فرهنگ"، آنرا در چاپ کتاب، نمایش فیلم و تئاتر، اجرای کنسرت و برگزاری نمایشگاه خلاصه میکند... اما آیا "فرهنگ" جامع تر از این چند اتفاق نیست؟....
آیا وقت آن نرسیده که باهم به مفهوم مشترک و تعریفی تازه از فرهنگ و اهمیت آن برسیم و متوجه شویم که کمبود امنیت در این عرصه، با تاریخ امروز و فردای ما چه میکند؟
منتظر گفتگوی بیشتر با شما و رسیدن به فصل مشترک مطلوبمان میمانیم.»
انتهای پیام