این نویسنده در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: سینماگران ما حوصله بحث با نویسندگان را ندارند. همینطور تهیهکنندگان و تولیدکنندگان ترجیح میدهند از هزینههای تولید اثر به طرق مختلف بکاهند و همین موضوع باعث میشود که سهم نویسندگان اغلب نادیده گرفته شود.
او تأکید کرد: در کشور ما فیلمهای زیادی با مختصر تغییری بر اساس متون ادبی تولید میشود و بعد تولیدکنندگان منکر هر نوع اقتباس میشوند و گاه حتی از موضع تحقیر با پدیدآورنده اصلی اثر برخورد میکنند و در واقع فرار به جلو دارند. چند سال پیش کارگردان بنامی کار نویسنده جوانی را اقتباس کرده بود و وقتی آن نویسنده معترض شد کارگردان گفت من نمیدانم چرا بعضی نویسندگان جوان اصرار دارند من را وادار کنند تا داستانهایشان را بخوانم. این یعنی همان فرار به جلو.
نویسنده رمان «لالایی برای دختر مرده» افزود: یکی دیگر از موانعی که در زمینه اقتباس سینمایی از آثار ادبی در جامعه ما وجود دارد مربوط به دریافت نویسندگان از موضوع اقتباس است. نویسندگان ما اغلب انتظار دارند که خط به خط متونشان در قالب اثر تصویری دیده شود و به هیچ وجه به کارگردان اجازه هیچ تغییری را نمیدهند. در حالی که سینما و رمان دو مدیوم متفاوتاند و شکلگیری داستان در هر دو مدیوم شکلی متفاوت میطلبد. یک کارگردان بنا نیست همه آنچه را در داستان هست به فیلم بدل کند.
شاهآبادی یادآور شد: یکی از فیلمنامهنویسان مشهور هالیوود به نام هوارد هاکس میگوید وقتی بناست بر اساس یک رمان فیلمنامه بنویسید رمان را بخوانید و آن را از پنجره به بیرون پرت کنید و بعد شروع کنید به نوشتن فیلمنامه. این یعنی آنکه نویسنده فیلمنامه نباید خود را ملزم به اقتباس سطر به سطر داستان بداند. منتها این گفته ظریفتر از آن است که ما با اتکا به آن بتوانیم از بیدقتی برخی از فیلمسازان وطنی که دست به اقتباس ادبی میزنند بگذریم.
او تأکید کرد: نکته دیگر این است که در ادبیات مدرن و رماننویسی جدید گاهی به سمتی میرویم که اصولا اقتباس ناممکن است و اثر آنقدر به ادبیات ناب نزدیک میشود و آنقدر تکیه آن بر زبان و کلمات تقویت میشود که اصولا نمیتواند مورد اقتباس تصویری قرار بگیرد. در چنین مواردی داستان صرفا نه در قالب سینما قابل انتقال است و نه هیچ قالب دیگری جز ادبیات.
انتهای پیام