به گزارش ایسنا، آیتالله سیدعباس حسینی قائممقامی در شب دهم عزاداری سید و سالار شهیدان به تبیین معارف آن حضرت تحت عنوان "از اسلام نبوی تا اسلام اموی، ملاک ها و معیارها" پرداخت و به تحلیل و تفسیر علل انحراف معرفتی و فکری مدعیان دینداری پرداخت و اظهار کرد: اگر آقایی در جنبه دینی سواد ندارد، بی سواد است آن وقت اگر در امور دینی حکم بدهد و دخالت کند، مبتلای به جرم و بی دینی میشود؛ به بیان روشنتر هم خودش را بیدین میکند و هم دیگران را مبتلای به بیدینی میکند. بیسوادی، فحش نیست، بلکه توضیح و عنوان شخصیت یک فرد است.
از بعضی از مداحان سوال کنید آخرین کتابی که خوانده اید کی بوده؟
این مفسر قرآن کریم متذکر شد: منِ روحانی محقق دین، ۴۰ سال است سرم در کتاب و دفتر است اما هنوز که هنوز است خیلی از امور معرفتی را نیاز به دانستن دارم؛ آن وقت چطور کسی نخوانده مُلا میشود؟ از بعضی از مداحان سوال کنید آخرین کتابی که خواندهاید کی بوده؟ یا آخرینباری که پای منبر نشستهاید، کِی بوده؟ بنده یقین دارم بعضی از این آقایان ۲۰ سال است اصلا پای منبر ننشستهاند. بعضی از آنان را میشناسم، منبری هم که به مراسمشان دعوت میکنند، دور از شان خود میدانند که پای منبر بنشینند و به حرف آقا توجه کنند.
این بنده خدا درکش از توحید و توکل اشتباه است، چون معیار ندارد
وی اظهار کرد: شخصی را دیدم که این بنده خدا درکش از توحید و توکل اشتباه است، چون معیار ندارد. میخواهد دیگران را هدایت کند و خیلی هم کَر و فَر میکرد. دیدم به نَفس نَفس هم افتاده و خیلی میخواست سخن غیر منطقیاش را ثابت کند، اما بنده خدا معیار معرفت دینی ندارد. معیارها باید معیارهای بین الاذهانی و همه فهم باشد. بارها گفتهام اولوالباب (صاحبان خردها) کلمهای است که در قرآن آمده و کلمه جمعی است که مفرد ندارد، یعنی قضاوت عمومی خیلی مهم است حالا میگوید من کار خودم را میکنم به مردم کاری ندارم.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: اگر شما منطقی داشتی و آن را به مردم توضیح میدادی و مردم با منطق تو کاری نداشتند، مردم محروم میشدند؛ آنوقت میتوانستی با مردم کار نداشته باشی و از منطق خودت دست برنداری. وقتی بنده حرفی میزنم که منطق دارد یا توسط مردم رد میشود یا پذیرفته میشود. پافشاری بر یک حرف و سخن غلط، چرا؟ این همان لجاجت است. لجوج کسی است که می خواهد منطق درونی خودش را به منطق بیرونی جامعه تحمیل کند.
وقتی انسان قاضی، مجری و صادر کننده حکم باشد، گرفتارِ غلبه منطق درونی بر منطق بیرونی می شود
وی با تبیین معیارهای دینداری به تشریح گزاره های چهارگانه معرفت دینی پرداخت و افزود: گزاره اول، گزاره ای است که می گوید در هر زمان و هر مکانی ولو به نام دین هر طورکه تشخیص دادید عمل کنید. این گزاره غیر اخلاقی است و مورد تایید اهل بیت (ع) نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: گزاره دوم می گوید اگر کسی دشنام داد، دشنام بده. این دشنام، مقابله به مثل است. وقتی منطق عمومی داشته باشد، غیراخلاقی نیست. گزاره های حقوقی – اخلاقی از این دست گزاره ها هستند. در قرآن کریم تاکید شده است «هر کس به شما ظلم کرد و تعدی کرد، شما هم حق دارید به مثل او جواب دهید.» در تفسیر آیات قرآن باید آیات محکم و متشابه مبنای تفسیر باشد. در آیه دیگر می فرماید «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإِحْسَانِ». توامان باید به عدل و احسان عمل کرد. در جنگ باید جنگید چون اقتضای عدل است اما به دشمن دشنام نده چون اقتضای احسان است. به قاعده عدل و احسان همه جا باید توامان عمل شود.
به گفته وی گزاره نوع سوم گزارهای است که امر به سکوت در برابر دشنام دیگران می کند.
آیت الله حسینی قائم مقامی در تشریح گزاره نوع چهارم، گفت: این گزاره می گوید در برابر دشنام دیگران سلام بده. این همان مکارم اخلاق است. اساس و بنیان اهل بیت بر مکارم اخلاق، متممات و اوج مکارم اخلاق است. چقدر بد است که یک انسان مدعی دینداری نه تنها اخلاق و مکارم اخلاق اهل بیت را نمی بیند بلکه کلام آنان را تعبیر و تفسیر به اعمال غیراخلاقی می کند.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه نفس، دشمن همیشگی انسان است، گفت: هر چیزی که درونی باشد قابل اندازه گیری نیست. خصوصیتی که از متن روایات فهم می شود این است که امر درونی و نفسی در معرض دست اندازی شیطان و در معرض آلوده شدن به نفسانیت انسان و نشات گرفته از مطلق شدگی انسان است. وقتی انسان قاضی، مجری و صادر کننده حکم باشد گرفتار مطلق شدگی و غلبه منطق درونی بر منطق بیرونی می شود.
کسی که به فحاشی پناه میبرد، در استدلال ضعف دارد
این عالم و کارشناس دینی ادامه داد: قرآن و روایات اهل بیت به ما توجه می دهد که یک لحظه نباید از نفس در امان باشیم. داوری های درونی می تواند نفسانی و شرک آلود باشد. امام صادق (ع) در کتاب اصول کافی در روایتی می فرمایند: «از نشانه های قطعی شراکت شیطان در نیت و رفتار انسان - که تردیدی در آن نیست - این است که انسان فحش بدهد» از این روایت چنین استنباط می شود که عموما گزاره هایی که فقط به درون انسان ارجاع دارد همواره در معرض شراکت شیطان است مخصوصا انسان به دیگران فحش بدهد.
وی افزود: بابی در جوامع روایی وجود دارد به نام باب البزاع که از فحش پایین تر است، بد دهنی است و برای فرد تند خو هم به کار برده می شود چون فرد تند خو معمولا بد دهان هم هست. پس امور درونی همیشه در معرض شراکت شیطان و نفسانیت نفس هستند.
آیت الله حسینی قائم مقامی با تبیین شخصیت افرادی که بد دهن و فحاش هستند، گفت: کسی که به فحاشی پناه می برد اولین چیزی که به مخاطبش میگوید این است که منطق بیرونی، بین الاذهانی و همه فهم ندارم به بیان دیگر در استدلال ضعف دارم و کم آورده ام. این مسئله در حوزه دینی تاثیر بسیار بدتری دارد یعنی من قدرت منطقی برای دفاع از دینم ندارم حالا مجبورم حجت قوی بیاورم و فحش می دهم.
استادیار فقه و مبانی حقوق اسلامی متذکر شد: از روایت فوق استفاده می شود که اگر دینی هم بخواهیم عمل کنیم باید در نسبت با قضاوت دیگران باشد تا مشخص شود دینی عمل کرده ایم یا تصور می کنیم دینی عمل می کنیم. قرآن خطاب به مدعیان ایمان و دینداری می فرماید «کسانی که ادعا می کنند مومن هستند و بعد گناه و کارهای زشت می کنند باید به آنان گفت، که چه بد ایمانی دارید که محصول آن تا این اندازه بد است».
این مفسر آیات قرآن با بیان اینکه بی سوادی، فحش نیست بلکه حقیقت وجودی است، گفت: بنده نسبت به فیزیک و شیمی، بی سواد هستم. به قول مرحوم آیت الله حق شناس نفی کمال در جایی که اقتضایش نیست، غیبت و تهمت نیست. آقا، بی سوادی دیگر، وقتی کسب معرفت دینی نیاز به تامل، تخصص و معیار دارد، به راحتی نمی توان در این امور سخن گفت در غیر این صورت مبتلای به بی دینی و بی سوادی خود و دیگران می شوی.
آیت الله حسینی قائم مقامی ادامه داد: اگر هر کسی بخواهد براساس داوری های شخصی خودش عمل کند به ویژه در حوزه دین که خیلی بدتر است، مبتلای به دروغ بستن به خدا می شود. به همین دلیل گفتم فساد در دین از هر چیزی بدتر است. برای یک انسان مومن و محب اهل بیت، شنیدن این جمله از یک فرد که «امام حسین (ع) هم فحش می داد»، قابل تحمل نیست چون این جمله دروغ بستن به خدا، اهل بیت و امام حسین(ع) است.
فرد فحاش حتی به مردم هم دشنام می دهد
استاد حوزه و دانشگاه افزود: ادامه روایت می فرماید «برای فرد فحاش اهمیت ندارد که دیگران درباره اش چه می گویند و چگونه قضاوت می کنند» فرد فحاش حتی به مردم هم دشنام می دهد و می گوید مردم برایش کوچک ترین ارزشی ندارند که حالا بخواهند درباره سخن یا رفتارم نظر بدهند. این بخش روایت نشان از اهمیت فراوان قضاوت مردم در روابط اجتماعی دارد.
وی افزود: قرآن تاکید دارد ایمان باید با نشانه هایش شناخته شود. وقتی رفتار یا کلام انسان بد بود، معلوم است مورد دست اندازی شیطان و نفسانیت قرار گرفته و ایمان الهی و ایمان خوبی ندارد. قاعده از این روشن تر؟ خداوند دیگر چطور و با چه زبانی به بندگانش قاعده بدهد؟ حالا مشکل من بی سواد چیست؟
آیت الله حسینی قائم مقامی در پایان هشدار داد: این را یادمان باشد خودمان به دامی که دیگران را بر حذر می کنیم، نیفتیم. ما حق نداریم راجع به شخصیت دیگران قضاوت، حکم و داوری کنیم. بنده فعل طرف را می بینم و می گویم. خیلی از این آقایان سرشناس بر اساس تعریفی که خودشان دارند مردمانی متدین و خَیر هستند ولی آفت هایی هم دارند. حضرت امیر فرمودند «توصیف و نقد کنید»
انتهای پیام