به گزارش ایسنا، نوحه «اللهالله» برای اولینبار در سال ۱۳۹۳ توسط هیات «کوچه بیوک» یزد اجرا شد. یکی از نکات جالب این است که این اثر آهنگسازی شده و روی ملودی تکراری خوانده نشده است. از طرفی برای خوانش آن تا حدودی از ردیف آوازی ایرانی استفاده شده است.
مصطفی محسنزاده و سروش رحمانی این نوحه را خواندهاند. شاعر آن نیز محمدعلی کریمی و آهنگسازش سروش رحمانی هستند.
علی شیرازی - پژوهشگر و مدرس آواز ایرانی - در گفتوگو با ایسنا، نظر خود را درباره این اثر اینگونه بیان کرد: آیینهای سوگواری (مداحی و روضهخوانی) در دو دهه اخیر از آواز و موسیقی دستگاهی بسیار فاصله گرفتهاند. در واقع تا زمان وقوع انقلاب، هماهنگی و بهرهمندی خوبی را در مرثیهخوانی نسبت به ردیف موسیقی و آواز ملیمان شاهد بودیم، اما از سال ۱۳۵۷ به بعد تا شروع دهه ۷۰، توقفی در این روند ایجاد شد. از آن پس تا امروز هم تقریباً توقف کامل آن مسیر را نظاره کردهایم و در ادامه نیزشاهد رشد کمی (و نه کیفی) مداحی پاپ بودهایم.
او ادامه داد: در سالها و دهههای دور، مداح و مرثیهخوان قابل و درجه یک، کسی بود که بر دستگاههای موسیقی ایرانی تسلط داشت. البته ریشه این موضوع به فرهنگ ایران باستان و سوگخوانیهای آن دوره برمیگشت. پس از اسلام نیز آداب و رسوم ایرانی با باورهای مذهبی درهم آمیخته شدند که ریشه این موضوع به هوش و ذکاوت ایرانیان برای حفظ سنتهای خود و استفاده از داشتههایشان در هماهنگی و همراهی با اعتقادات مذهبی آنها (اسلام و تشیع) برمیگشت.
شیرازی اظهار کرد: حالا باعث خوشحالی است که چنین اثری (نوحه اللهالله) در فضای امروز که مرثیهخوانی و مداحی دچار کژتابی شده و اعتراضهایی را برانگیخته، منتشر شده است. فکرمیکنم طبقه متوسط و دیندار از این اثر استقبال کردهاند و کسانی که در این اجرا حضور دارند، بسیاریشان از همین طبقه هستند.
او با بیان اینکه اولین چیزی که در این اثر با آن روبهرو میشویم، احترام به مخاطب است، گفت: نبودن کاغذ در دست مردم نشان میدهد که آنها شعر را حفظ هستند، شاید هم از طریق کامپیوتر و مانیتور، شعر همآوایی را میبینند و همزمان میخوانند، اما هرچه هست نظم خوبی بر اجرای جمعی حکمفرماست. در حالی که من به یاد دارم در دوران کودکیام در دستههای عزاداران در شهرری، کاغذ اشعار در دستان هیأتیها بود.
این مدرس آواز ادامه داد: همین حس احترام که در این اثر دیده میشود، مخاطب را به وجد میآورد. در حالی که حتی اگر حرف درستی را با احترام نزنیم، دافعه ایجاد میکند.
شیرازی بیان کرد: این کار، تنظیم خیلی خوبی دارد و سکوتهای گاه و بیگاهی که در غیاب نواختن ضرب (سینهزنی) میبینیم، بسیار جالب است. این دو خواننده با هم هماهنگ هستند و به شیوهای که استاد حسین علیزاده - نوازنده تار و سهتار - با «دلشدگان» ترویج کرد، با یکدیگر همآوایی میکنند. به این ترتیب که ابتدا، فرد جوانتر آوازش را شروع میکند و فرد میانسال آن را ادامه میدهد، سپس با نوعی سؤال و جواب در آواز، کارشان را ادامه میدهند.
او با اعتقاد به اینکه فرد میانسال تا حدی بر صدای خود مسلط تر است، اما خواننده جوانتر در خوانندگی جلوهگری میکند، اظهار کرد: او با حرکت دست و صورت، مردم را با خود همراه میکند. حرکات دست و اشارههای خواننده جوانتر به مردم، یکی از جلوههای همدلی میان آنهاست. اساساً همآوایی و خوانش جمعی سرود، ترانه و حتی مرثیه، جلوهای از ایجاد و تقویت همدلی میان انسانهاست. در مجموع نیز صدای این دو نفر، مخلوطی از مداحی و خوانندگی پاپ است.
این پژوهشگر آواز گفت: هماهنگی جالبی که میان سینهزنان و خوانندگان در این اثر وجود دارد، نشاندهنده این است که پیش از این، در طول جلسات متعددی با یکدیگر همخوانی و همسرایی داشتهاند. وجود چنین نظمی باعث میشود با یک اثر هنری روبهرو باشیم.
شیرازی با بیان اینکه هر دو خواننده به کارشان تا حدی مسلط و حرفهای هستند، اظهار کرد: ایرادی که به آنها میتوان گرفت، این است که در خوانش این کار، گام اجراییِ مایه را بالا گرفتهاند و میبینیم هرچند خود این دو خواننده از پس اجرای بیشتر نتها برمیآیند، اما خیل همآوایان با وجود تسلط جمعی نسبیای که نشان میدهند، در نتهای اوج خارج میشوند.
او درباره دستگاههای استفادهشده در این اثر نیز توضیح داد: این اثر مرزی میان دستگاه نوا و نوعی مایه بیات اصفهان (البته نوعی بیات اصفهان که چندان از نوع ایرانی خالص نیست) دارد. استاد نادر گلچین و ایرج خواجهامیری آثار مشهوری را در این زمینه در کارنامه خود دارند.
وی افزود: دستگاه نوا در تعزیههای ما بسیار ریشه دارد و در نسخ بسیاری از تعزیهها، گوشههایی از نوا بهطور مفصل خوانده میشد و یکی از دلایلی که این اثر را میتوان ایرانی دانست، همین موضوع است.
او با بیان اینکه در قدیم بهجز مرثیهخوانان حتی روحانیها نیز با ردیف آواز ایرانی آشنا بودند، اظهار کرد: اکنون از موسیقی پاپ در مداحی استفاده میشود که ملودی بسیاری از آنها برای مردم آشناست و قبلاً در برخی ترانهها آنها را شنیدهاند.
شیرازی اضافه کرد: این اثر، آهنگسازی شده و اورجینال است و تکراری نیست و آدم را یاد ترانههای دیگر نمیاندازد. آنچه در هنر با ابتذال مخالفت میکند و به مردم احترام میگذارد، زحمت کشیدن است، برای این کار نیز زحمت زیادی کشیده شده است. کسانی که با تغییر شعر، روی ملودیهای آشنا با گوش و ذهن مخاطب مداحی میکنند، نشان میدهند که این موضوع برایشان اهمیت ندارد و فقط دنبال این هستند که قطعهای را بخوانند و بروند.
ایسنا بهمناسبت تاسوعای حسینی، فیلم و متن این نوحه را انتشار داده است.
بزن ای آه غمگین، نفسی بانگ یاحق
نفس سینه بشکن، بزن آهنگ یا حق
الله الله، کو صبح فتح و ظفر؟
کی میآید پایان رنج بشر؟
عالم در شور و نوا است، انسان بر سیل فنا است
یک سو طغیان ستم، یک سو آهنگ بلا است
نه خروش و آوایی، نه امیدی از جایی
یارب دلها خون شد، از غربت و تنهایی
ستم از حد بیرون شد، غم دلها افزون شد
رفت از عالم یکسر، آرام و شکیبایی
بنگر خصم سرکش را، بنگر دود و آتش را
یکسو ذبح انسان را، یکسو مسخ ایمان را
الله الله، فریاد از جور زمان
الله الله، فریاد از اهرمنان
در گمراهی سرگردان مانده بشر
بیرونق شد ایمان از فتنه و شر
وای از روزگار تنهایی
یارب کو دم مسیحایی؟
بزن ای دل آب دعا
مگر آید روح بقا
ناجی عالم کو؟ ناجی عالم کو؟
بگذر از دام عصیان، بشکن کابوس طغیان
بنگر هر سوی عالم، چه رسد بر جان انسان؟
با ثارالله فریادی تازه بزن، همچون زینب کاخ ظالم بشکن
مردان شهر دعا، یاران خون خدا
منجی خود منتظر است، امروز ماییم و شما
دل اگر ایمان دارد، به خدا دل بسپارد
میآید در میدان، مردانه و شیدایی
دل آگه میداند، به کجا قرآن خواند
بر نی باید خواندن، نی خلوت تنهایی
هر روز، روز عاشورا، هر روز بانگ واویلا
عالم از بلا پر شد، خاک از کربلا پر شد
خبر از کوفه رسد، همه مشتاق حضور
همه سرمست طلب، همگی طالب نور
الله الله، وای از پیمانشکنان
تنها مانده در میدان، مرد زمان
آمد با دعوتشان، ای وای از بیعتشان
تنها شد روز نبرد، دنیا شد دشمن مرد
سخن از ایمانها شد، سخن از پیمانها شد
کوفی ماند و پیمان، با آن همه رسوایی
شه خوبان تنها شد، به سر نی سرها شد
زینب ماند و زینب با آن سر سودایی
نور از نیزه ها سر زد، آه از سینهها سر زد
بانگ نینوا زینب، تیغ کربلا زینب
دل غمگین بشارت، غم عالم سرآید
برود این زمستان، خبر دیگر آید
الله الله میآید فصل امید
بر تاریکی میتازد صبح سپید
شب را صبحی دگر است
یاران وقت سحر است
برخیز ای اهل وفا، برخیز ای روح رها
جور دیگر باید دید، دیدهها را باید شست
تا کی جنگ و نفرت این دوزخ هر جایی؟
زیر باران باید رفت، کینهها را باید شست
باید پایان یابد، این دوزخ تنهایی
برخیز تا به هم سازیم، از عشق عالمی سازیم
آن روز نوبهار آید، آن روز شهسوار آید
انتهای پیام