به گزارش ایسنا، روزنامه «آرمان» آورده است: مهندس امیررضا واعظ آشتیانی عضو سابق حزب مؤتلفه اسلامی، معاون وزارت صنایع و قائم مقام سازمان تربیتبدنی در دولت احمدینژاد، عضو دومین دوره شورای شهر تهران و مدیرعامل سابق باشگاه استقلال تهران است.
وی از جمله چهرههای خوشنام سیاسی و اقتصادی كشور است كه همواره دارای مشی معتدل بوده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی وضعیت جریان اصولگرایی در آستانه انتخابات ریاستجمهوری با ایشان گفتوگو كردهایم. او به «آرمان امروز» میگوید: «نگاه اصولگرایان به آقای روحانی به منزله «خیرالموجودین» است. به نظر من اصولگرایان تمام انرژی خود را برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ قرار دادهاند. در نتیجه انتخابات ۹۶ برای اصولگرایان حالت دستگرمی دارد».
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
چرا احمدینژاد حضور یا عدم حضورش در انتخابات ریاستجمهوری آینده را به نظر رهبری گره زد و چرا با حضور ایشان در انتخابات مخالفت شد؟
مقام معظم رهبری در دیداری كه با آقای احمدینژاد داشتند به ایشان توصیه كردند در شرایط كنونی به مصلحت نیست شما در انتخابات ریاستجمهوری شركت كنید. رهبری آقای احمدینژاد را از حضور در انتخابات منع نكردند، بلكه به ایشان توصیه كردهاند. با این وجود دیدگاههای مقام معظم رهبری برای اصولگرایان حجت شرعی دارد و اصولگرایان همواره خود را تابع نظرات و دیدگاههای «ولی فقیه» میدانند. آقای احمدینژاد نیز در پاسخ به توصیه مقام معظم رهبری یك نامه نوشتند و در آن نامه عنوان كردند در انتخابات آینده شركت نخواهند كرد. به نظر من ما باید به نامه آقای احمدینژاد به دید مثبت نگاه كنیم و مساله را پیچیده نكنیم. برخی از افراد با توجه به سابقه آقای احمدینژاد در برخی مسائل مانند یازده روز خانهنشینی یا انتخاب آقای مشایی بر این باورند كه ممكن است آقای احمدینژاد در آینده رفتاری نشان بدهد كه با نامهای كه نوشته در تناقض قرار بگیرد. حضرت امام بارها عنوان كردهاند «ملاك حال فعلی افراد است». به نظر من مقام معظم رهبری یك افق وسیع و گسترده را میدیدند كه چنین توصیهای به آقای احمدینژاد كردند. بدون شك اگر آینده نگری مقام معظم رهبری در این زمینه وجود نداشت و آقای احمدینژاد در انتخابات آینده شركت میكرد چه بسا اتفاقات بدتر از سال۸۸ در كشور به وجود میآمد. هنگامی كه ما از هماكنون میتوانیم وضعیت انتخابات آینده را پیشبینی كنیم كه با حضور آقای احمدینژاد ممكن است كشور در یك بحران جدی قرار بگیرد و آب به آسیاب دشمن ریخته شود، چرا نباید از وقوع چنین وضعیتی جلوگیری كرد؟
به نظر میرسد هواداران احمدینژاد به دنبال بهدست گرفتن كرسیهای شورای شهر تهران و در نهایت انتخاب احمدینژاد به عنوان شهردار تهران هستند. به نظر شما آیا احمدینژاد به دنبال كرسی شهرداری تهران است؟
اگر فرض را بر این بگیریم كه هواداران آقای احمدینژاد به دنبال بهدست گرفتن كرسیهای شورای شهر تهران هستند و در نهایت نیز به موفقیت دست پیدا كنند، با این وجود آقای احمدینژاد به دنبال شهرداری تهران نخواهد بود. مدیران ما مدتهاست این مساله را یاد گرفتهاند كه اگر از ردههای مدیریتی پایین به ردههای مدیریتی بالا دست پیدا كردند دیگر هیچگاه به پایین بازنگردند. در نتیجه در شرایط عادی از بالا به پایین آمدن احمدینژاد نیز اتفاق نخواهد افتاد. از سوی دیگر در شرایط كنونی آقای احمدینژاد به لیدر یك جریان سیاسی تبدیل شده است. یك لیدر سیاسی نیز هیچگاه شخصا وارد كارهای اجرایی نمیشود. به نظر من احمدینژاد بیش از آنكه به حضور در مدیریت اجرایی بیندیشد به «پدرخواندگی» جریان متبوع خود و حتی «پدرخواندگی» در انتخابات ریاستجمهوری میاندیشد.
تحلیل برخی از اصلاحطلبان این است كه عدم حضور احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری سبب وحدت بیشتر اصولگرایان و در نهایت به ضرر آقای روحانی تمام خواهد شد. به نظر شما حضور یا عدم حضور احمدینژاد چه تاثیری در رویكرد اصولگرایان برای اجماع خواهد داشت؟
سفرهای اخیر آقای احمدینژاد به شهرهای مختلف كشور و سخنرانی در این شهرها برای بازسازی پایگاه رای و گفتمان خود در مناطق مختلف كشور بود. با این وجود به نظر من آقای احمدینژاد در عین حالی كه این سفرها را انجام میداد اما قصد نداشت شخصا در انتخابات حضور پیدا كند. آقای احمدینژاد به دنبال این بود كه با بازسازی گفتمان خود در مناطق مختلف كشور در نهایت یك فرد خاص را وارد رقابتهای انتخاباتی كند و خود نقش «پدرخواندگی» را برای وی بازی كند. بدون شك هنگامی كه آقای احمدینژاد در انتخابات حضور پیدا نكند، اجماع اصولگرایان راحتتر شكل میگیرد. به هر حال احمدینژاد یكی از طیفهای اصولگرایی را رهبری میكند كه هشت سال در كشور قدرت را در اختیار داشته و به همین دلیل از نفوذ قابل توجهی در بین پایگاه رای اصولگرایان برخوردار است. در نتیجه هنگامی كه آقای احمدینژاد در انتخابات شركت نكند، بخش قابل توجهی از آرای ایشان به سود كاندیدای نهایی اصولگرایان سرریز خواهد شد. به همین دلیل اصولگرایان باید قدر عدم حضور آقای احمدینژاد در انتخابات را بدانند و از این فرصت استفاده كنند. اصولگرایان باید این نكته را بپذیرند كه تنها یك طیف خاص نیست كه اصولگرایان را رهبری میكنند. اصولگرایان باید به ایدههای «نو» و نیروهای جوان و خوش فكر خود اهمیت بدهند و گمان نكنند میتوانند بدون نظرخواهی از آنها به جای آنها تصمیمگیری كنند.
احمدینژاد ۹۶ چه كسی است؟
من نمیتوانم از كسی نام ببرم؛ اما احمدینژاد كسی را مورد نظر دارد كه ادبیات و منش وی را ادامه بدهد و از وی حرف شنوی داشته باشد. باید در نزدیكان احمدینژاد جستوجو كرد كه در شرایط كنونی چه كسی دارای چنین ویژگیهایی است ومورد حمایت احمدینژاد است و از همه مهمتر از وی حرف شنوی دارد. از سوی دیگر احمدینژاد با نگاهی زیركانه به دنبال استفاده از پتانسیلهای قومیتی در انتخابات بود. به نظر من احمدینژاد به دنبال گزینهای است كه دارای ریشههای قومیتی مانند ترك، لر وكرد باشد تا بتواند انگیزههای قوم پشتیبان وی را برای انتخابات تحریك كند.
آیا در شرایط كنونی اصولگرایان دارای گزینهای هستند كه بتواند آقای روحانی را در انتخابات ریاستجمهوری۹۶ شكست دهد؟ اصولگرایان برای رقابت با آقای روحانی از گزینههای قدیمی و شناخته شده خود استفاده میكنند یا اینكه به دنبال معرفی یك چهره جدید خواهند بود؟
برخی از اصولگرایان عنوان میكنند ممكن است در مقابل آقای روحانی سكوت كنیم و هیچ گزینهای معرفی نكنیم. به نظر من این رویكرد با حضور حداكثری مردم در انتخابات و فرمایشات مقام معظم رهبری منافات دارد. اقشار مختلف مردم در شرایطی بهصورت باشكوه و همهجانبه در انتخابات شركت میكنند كه كاندیداهایی در انتخابات حضور داشته باشند كه دیدگاههای آنها را نمایندگی كند. اگر تنها یك یا چند كاندیدای محدود در انتخابات حضور داشته باشند، فضای انتخابات پرشور و با نشاط نخواهد بود. از سوی دیگر روایتهای مختلفی وجود دارد كه آقای روحانی به دلایلی قصد ندارد در انتخابات آینده شركت كند و در این زمینه تردید دارد. با این وجود اگر آقای روحانی در انتخابات شركت كند، اصولگرایان باید به فكر معرفی یك گزینه رای آور در مقابل ایشان باشند. اگر اصولگرایان تمایل دارند از آقای روحانی حمایت كنند باید برای طرفداران خود استدلال منطقی داشته باشند. در نتیحه اصولگرایان نمیتوانند به هر دلیلی به طرف آقای روحانی گرایش پیدا كنند. اصولگرایان نباید به دنبال معامله با آقای روحانی باشند كه مثلا از ایشان حمایت كنند تا چند وزیر در كابینه داشته باشند. این رویكرد در راستای منافع ملی نیست بلكه بیشتر مبتنی بر دغدغههای فردی و گروهی است. اصولگرایان باید به دنبال گزینهای باشند كه دارای عقبه مدیریتی قوی باشد. آدم خوب بودن با مدیر خوب بودن متفاوت است. برخی از مدیران در مقاطع گذشته عملكرد قابل قبولی داشتهاند اما در شرایط كنونی نمیتوانند جوابگوی چالشهای مدیریتی كشور باشند. تا زمانی كه معیار مشخصی برای سنجش توانایی مدیران در كشور وجود نداشته باشد، وضعیت مدیران به همین صورت خواهد بود.
روی كار آمدن یك رئیسجمهور جدید در سال۹۶ با توجه به حضور ایران در مرحله پسابرجام و خطرات منطقهای و جهانی یك فرصت محسوب میشود یا یك خطر؟
اگر قرار بود با تغییر یك وزیر یا رئیسجمهور امورات جاری كشور متوقف شود كه تاكنون كشور تعطیل شده بود. با این وجود روی كار آمدن یك رئیسجمهور جدید در انتخابات سال۹۶ در مدیریت كشور اخلال ایجاد خواهد كرد. به نظر من همه دولتهای پس از جنگ تحمیلی به صورت سلیقهای كشور را اداره كردهاند. برنامه دولت آقای روحانی در طول سه سال گذشته این بوده كه با مذاكره با قدرتهای جهانی و توافق برجام در زندگی مردم تغییرات مثبت ایجاد كند. این در حالی است كه در طول سه سال گذشته مردم هیچ گونه تغییر محسوسی در زندگی خود احساس نكردهاند. اگر آقای روحانی قصد دارد در انتخابات آینده به پیروزی برسد باید یك استراتژی و برنامهریزی مدون به مردم ارائه كند. در غیر این صورت حمایت مردم از ایشان درهالهای از ابهام قرار خواهد گرفت.
اصولگرایان همواره در آستانه انتخابات با عدم اجماع و چنددستگی مواجه بودهاند. در شرایط كنونی اصولگرایان برای رسیدن به وحدت در انتخابات ریاستجمهوری۹۶ با چه چالشهای مواجه هستند؟
اصولگرایان اگر همچنان رویكردهای گذشته را در پیش بگیرند قطعا در انتخابات آینده شكست خواهد خورد. اصولگرایان نباید همچنان به چهرههای قدیمی خود در زمینه تصمیمگیری اكتفا كنند بلكه باید از چهرههای جدید و جوان خود استفاده كنند. دورانی كه تنها یك عده محدودی برای اصولگرایان تصمیمگیری میكردند به پایان رسیده است. اصولگرایان قدیمی كه از ابتدای انقلاب تاكنون در ادوار مختلف برای اصولگرایان تصمیمگیری كرده و حلقه تصمیمگیری را به اطرافیان خود محدود كردهاند باید كم كم فضا را برای نیروهای جوان و خوش فكر باز كنند تا هوایی تازه در اردوگاه اصولگرایی وزیدن پیدا كند. اصولگرایان باید دیدگاه سلبی خود را نسبت به نیروهای جوان به نگاه ایجابی تبدیل كنند و گستره دید خود را وسیعتر در نظر بگیرند. در نتیجه اگر این اتفاقات در جریان اصولگرایی رخ بدهد، این جریان میتواند نسبت به نتیجهگیری در انتخابات امیدوار باشد. اما اگر چنین تغییری در رویكرد تصمیمگیری این جریان وجود نداشته باشد و اصولگرایان همچنان بر روشهای غلط گذشته خود پافشاری كنند دوباره در انتخابات آینده شكست خواهند خورد.
حسن روحانی در كجای بازی اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ قرار دارد؟ چرا اصولگرایان تلاش میكنند در آستانه انتخابات ریاستجمهوری مسیر خود را از تندروهای اصولگرا جدا كنند و بیشتر به حسن روحانی نزدیك شوند؟
بنده بعید میدانم اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری آینده با یك چهره جدید وارد فضای انتخاباتی شوند. از سوی دیگر در شرایط كنونی نگاه اصولگرایان به آقای روحانی به منزله «خیرالموجودین» است. به نظر من اصولگرایان تمام انرژی خود را برای انتخابات ریاستجمهوری سال۱۴۰۰ قرار دادهاند. اگر اصولگرایان تلاش كنند انرژی جناحی خود را در انتخابات۹۶ تخلیه كنند برای انتخابات۱۴۰۰هیچ اندوختهای نخواهند داشت و با دست خالی مواجه خواهند شد. به همین دلیل اصولگرایان چهره اصلی انتخاباتی خود را برای انتخابات ریاستجمهوری سال۱۴۰۰نگه خواهند داشت و در انتخابات ۹۶ تنها به فكر گرم كردن تنور انتخابات خواهند بود. از سوی دیگر اگر اصولگرایان ازچهره اصلی انتخاباتی خود در انتخابات۹۶ پردهبرداری كنند و این چهره موفق نشود به پیروزی دست پیدا كند به صورت طبیعی باعث سوختهشدن گزینه اصلی خود در انتخابات سال۱۴۰۰ نیز خواهند شد. در نتیجه انتخابات۹۶ برای اصولگرایان حالت دستگرمی دارد. با این وجود اصولگرایان از تمام پتانسیل سیاسی و اجتماعی خود استفاده خواهند كرد تا انتخابات۹۶ به یك انتخابات پرشكوه و با حضور گسترده مردم تبدیل شود.
ارزیابی شما از استراتژی اصلاحطلبان برای انتخابات چیست؟ به نظر شما اصلاحطلبان با چه استراتژیای وارد رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری خواهند شد؟
به نظر من اصلاحطلبان چارهای جز حمایت از آقای روحانی ندارند و ایشان گزینه قطعی جریان اصلاحات برای انتخابات است. با این وجود برخی از اصلاحطلبان مدعی حضور آقای عارف در انتخابات هستند كه بنده چنین پتانسیلی را در آقای عارف مشاهده نمیكنم كه در انتخابات آینده حضور پیدا كنند و موفق شوند با جریانسازی به ریاستجمهوری دست پیدا كنند. آقای عارف چهره شناخته شده و فرهیختهای هستند و از جمله سیاستمداران خوشنام كشور به شمار میروند. به نظر من مواضع سیاسی آقای عارف به شكلهای مختلف به رویكرد مرحوم دكتر حسن حبیبی در عرصه سیاسی شباهت دارد. مرحوم دكتر حبیبی شخصیت فرهیخته و دانشمندی بودند كه هیچگاه اخلاقیات را فدای سیاست نكردند و همواره در یك چارچوب اخلاقی و علمی حركت میكردند. اگر یك استاد قوی و خوب در دانشگاه فعالیت میكند باید اجازه بدهیم شاگردان خوبی را برای جامعه تربیت كند. اینكه یك فرد استاد خوبی است و دارای دانش گستردهای است دلیل براین مساله نیست كه حتما وزیر خوب یا رئیسجمهوری خوبی نیز خواهد شد. یكی از مشكلات مدیریتی ما در پس از انقلاب این بوده كه برخی تلاش كردهاند پاسخ مشكلات كشور را در كتابها و مقالات جستوجو كنند. این در حالی است كه راهحل بسیاری از مشكلات كشور را باید به صورت میدانی و با تجربه و درایت پیدا كرد. ما باید اجازه بدهیم هر شخصی در جایگاهی كه توانایی آن را دارد، مورد استفاده قرار بگیرد. نباید جایگاه افراد را دستخوش بازیهای سیاسی کرد و همهچیز را با عینك سیاسی دید.
انتهای پیام