به گزارش ایسنا، عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه مستقل رأی الیوم در ادامه تحلیل خود درباره تغییر موضع ترکیه در قبال سوریه آورده است: ییلدیریم بار دیگر ما را با اظهاراتش غافلگیر کرد. وی با زبان احترام و تقدیر درباره جایگاه و نقش برجسته بشار اسد، رئیسجمهور سوریه در بحران این کشور صحبت و تأکید کرد: ترکیه مایل است طی شش ماه آینده برای توقف خونریزی در سوریه و بهبود اوضاع وخیم در این کشور نقش مهمی را بازی کند.
چه کسی باور میکرد ییلدیریم چنین واژههایی را در وصف اسد به کار ببرد حال آنکه در طول پنج سال گذشته کشورش هر چه در توان داشت برای سرنگونی این رئیسجمهور به کار گرفت؛ رئیسجمهوری که به گفته آنکارا "مردم خود را سر میبُرد و کشورش را ویران میکند؟"
صحبتهای ییلدیریم را اینجا واژه به واژه میآوریم: "چه بخواهیم چه نخواهیم بشار اسد امروز یکی از بازیگران برجسته در بحران سوریه است و میتوان با وی به خاطر آغاز مرحله انتقالی که در نتایج نشستهای کنفرانس ژنو آمده، مذاکره کنیم."
رها کردن برخی مواضع استراتژیک مثل کاری که دولت ترکیه اکنون انجام میدهد با تغییر صد و هشتاد درجهای صورت نمیگیرد بلکه به شکل تدریجی صورت میگیرد. این همان کاری است که ییلدیریم از آغاز نخستوزیری خود آن را انجام میدهد. نباید این را بعید بدانیم که تغییر احمد داووداوغلو، نخست وزیر سابق ترکیه با این هدف بود که وی را به عنوان سپر بلا قرار دهند و با این تغییر، تحول بزرگ خود را در قبال بحران سوریه توجیه کنند.
این تغییرات به سه مسئله اصلی برمیگردد که هرسه با هم مرتبط هستند و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. این سه عبارتند از:
اول سرنگونی جنگنده روسیه در نزدیکی مرز سوریه و ترکیه. این حادثهای بود که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه را وارد باتلاق واقعی با همپیمان روسی خود کرد و همچنین باعث شد که جایگاه پایین ترکیه از نظر پیمان ناتو مشخص شود.
دوم برتری دادن کردها از سوی آمریکا و اروپا. زمانی که اردوغان از آمریکا و اروپا خواست بین ترکیه و کردها یکی را انتخاب کنند آنها کردها را انتخاب کردند. در آن زمان اردوغان فهمید که غرب برای تشکیل "کشور کُرد" در طول مرزهای جنوبی کشورش با سوریه تلاش میکند. او که یک سیاستمدار خبره است، بعدا هم فهمید که وارد ائتلاف درستی نشده است و تمامیت ارضی کشورش بیش از هر زمان دیگری و از سوی "دوستان" آمریکاییاش و نه "دشمنان" سوری، عراقی و ایرانیاش تهدید میشود.
سوم کودتای نافرجام نظامی که اواسط ماه گذشته رخ داد و چشمان اردوغان و حزبش را به روی خطرات داخلی باز کرد که وحدت سیاسی و جغرافیایی کشورش را به دلیل دادن اولویت به جنگ در سوریه تهدید میکند.
ییلدیریم دوست گرمابه و گلستان اردوغان برای اصلاح همین اوضاع و تغییر معادله و مقدمهسازی برای تغییر نقشه همپیمانان و دوستان ترکیه تعیین شد. برای همین او از همان روز اول تعیین شدنش در راستای همین هدف گام برداشت و در سخنرانی نخستش درباره بیهوده بودن جنگ سوریه و لزوم پیگیری سیاست "به صفر رساندن مشکلات" با همسایگان صحبت کرد.
بگذارید گذشته را رها و درباره آینده صحبت کنیم. اینجا باید بگوییم که ترکیه در حال فراهم آوردن مقدمات ورود به ائتلافی شامل روسیه، عراق، ایران و سوریه است و هدفش مقابله با کردهاست؛ کردهایی که بلندپروازیهای آنها درباره جدایی با حمایت آمریکا و اروپا هر روز در حال بزرگتر شدن است. این یعنی رها کردن میراث پنج سال گذشته درباره مداخله نظامی در سوریه و جنگ نیابتی برای سرنگون کردن نظام این کشور با هماهنگی عربستانیها و قطریها و حمایت از مخالفان سوری.
سه مسئله اصلی این تحلیل ما را تأیید میکند؛ مسائلی که ناگزیر باید اینجا ذکر شوند. این مسائل عبارتند از:
اول حملات جنگندههای نیروی هوایی سوریه به مواضع نیروهای آسایش برای نخستین بار. این حملات از سوی ییلدیریم مورد استقبال قرار گرفت. وی گفت: "دمشق فهمید که کردها تهدیدی برای سوریه هم هستند."
دوم حرکت جنگندههای آمریکا به سمت منطقه حسکه؛ جایی که نیروهای ارتش سوریه با نیروهای کرد درگیر هستند. این یعنی آمریکا به حمایت از کردها پایبند است و اگر لازم باشد به خاطر آنها وارد جنگ هم میشود.
سوم سستی روزافزون در روابط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با ترکیه به ویژه روابط ریاض و آنکارا و گرمی در روابط میان ایران و ترکیه که خود را در دیدارهای متقابل مسئولان دو کشور و برنامهریزی مسئولان ترکیه برای سفر به ایران نشان میدهد.
سیاست بازی است که شوخی بردار هم نیست. شاید خوب باشد این را یادآوری کنیم که سیاستمداران زبده با تمامی برگبرندهای که در دستشان باشد برای خدمت به کشور و منافعشان بازی میکنند. این کاری است که اکنون سیاستمداران سوری، ایرانی و ترکیهای آن را انجام میدهند.
به نظر میرسد رهبران سوریه در طول پنج سال گذشته با برگ برنده کردها بازی کردند. آنها با کردها در مقابل مخالفان بازی کردند در مقابل نیز ترکیه با برگ برنده مخالفان بازی کرد. اکنون معاملهای میان این دو وجود دارد. به این صورت که سوریه از کردها دست میکشد و در مقابل ترکیه مخالفان و حامیانشان را رها میکند یا اینکه ما اینگونه برداشت میکنیم.
ماه عسل ترکیه با مخالفان سوریه احتمالا به پایان خود نزدیک شده است و شاید بتوان گفت که ماه عسل میان مخالفان و آمریکا نیز به پایان رسیده؛ آمریکایی که هیچگاه در به حرکت درآوردن جنگندههایش برای حمایت از کردها تردید نکرده "موتورسیکلتاش" را هم برای حمایت از مخالفان سوری به حرکت درنیاورد.
انتهای پیام