دو دوستی که از قدمهای نخستِ ایجاد سازمان میراث فرهنگی دوش به دوش یکدیگر، این بخش فرهنگی را در حد تشکیلاتی مستقل ارتقا دادند و همفکر بودند برای نجاتِ تاریخِ ایران تا ساعت 19 روز 28 مردادِ 9 سال پیش؛ یعنی 1386.
به گزارش ایسنا، «سید باقر شیرازی» در لحظات آخر عمر و قبل از ایست قلبی، نامهای به دست داشت و البته غمی که در پسِ لبخندِ سرشار از احساسِ رضایتش در چشماناش دیده میشد، او یک برگه را به «مهدی حجت» نشان داد و دوباره آن را تا کرد و در جیباش گذاشت... و چند دقیقه بعد، «پدر مرمت نوین ایران» درگذشت.
مهدی حجت، بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی و یارِ صمیمی که از ابتدای کار ایجاد سازمان میراث فرهنگی، همراه با «باقر آیتالله زاده شیرازی» برای نجات میراث فرهنگی قدم برداشت، در آخرین لحظات زندگیِ او کنارش بود و با شیرازی نامه را مرور کرد؛ اما محتوای آن نامه چه بود؟
مهدی حجت در آستانه نهمین سالروز درگذشت مرحوم «شیرازی»، در گفتوگو با خبرنگار ایسنا دربارهی اتفاقات آن روز توضیح داد.
«در آن روز که به مجلس بزرگداشت خودش آمد، خوشحال و سرِ حال بود، با لباسی تمیز و مرتب مانند همیشه داخل شد. جلسه آغاز شد و ادامه داشت. کنار یکدیگر نشسته بودیم و دانشجویان و دوستدارانش صحبت میکردند و تقدیر از بودناش.
در میان صحبتها او نامهای از جیب پیراهنش درآورد، نشانم داد و گفت: ببین، پس از سالها تلاش برای سازمانی که با یکدیگر ساختیمش، چه نامهای نوشتهاند!
در آن نامه ابلاغ کرده و دستور داده بودند که ما باید از ثبت آثار تاریخی پرهیز کنیم، تا هم خودمان (سازمان میراث فرهنگی) را دچار مشکل نکنیم، چون با ثبت هر اثر برایمان یک تکلیف جدید ایجاد میشود و هم مردم را اذیت و در نتیجه برای خودمان مشکل و شاکی ایجاد نکنیم.
اما بعد از این در سطح کشور سالانه یک یا دو اثر تاریخی را در فهرست آثار ملی به ثبت برسانیم و در پایان هر سال جشن بزرگی بگیریم تا مردم احساس کنند چه قدر کار بزرگی انجام دادهایم.»
حجت که نام نویسنده و مخاطب نامه را بیان نکرد، ادامه داد: «مرحوم شیرازی از دیدن این نامه کمی کسل شده بود، اما نمیتوانم بگویم که این نامه آنقدر ناراحتاش کرده باشد که باعث فوت او شود، چون قطعا در طول سالهای قبل خبرها بد زیادی شنیده بود و از سوی دیگر قلبش با مشکل جدی مواجه بود، زمانی که جمعیت زیادی شروع به تحسین او کردند، قلباش به فشار آمد و قدری نتوانست این میزان از لطف دوستاناش را تحمل کند و ممکن است به خاطر این هیجانِ مثبت این اتفاق افتاده باشد.»
وی دربارهی آخرین لحظات دکتر شیرازی نیز گفت: «در آن لحظه که او را در احالت احتضار دیدم، یکی از حضار در مورد استادی سخن میگفت که مرحوم شیرازی به او علاقه زیادی داشت. او نام این استاد را آورد و گفت که او به دکتر شیرازی سلام رسانده، اما نتوانسته به دلیل بیماریاش به این مجلس بیاید. در آن لحظه بود که نگاهش کردم و او را در حالتی دیدم که سرش روی گردناش افتاده بود.»
مهدی حجت که 15 سال همکار و همدوش «دکتر باقر آیتالله زاده شیرازی» بود، گواه داد که همهی ثانیههای عمر شیرازی صرف خدمت به کشورش شد، شخصیتی که با این خصوصیت لحظهای از خانوادهاش نیز غافل نبود.
او حضور «باقر آیتالله زاده شیرازی» و کیفیت بودناش را مهمترین کاری دانست که «پدر مرمت نوین ایران» در طول حیاتاش میتوانست انجام دهد و آن را انجام داد و افزود: بودن او بزرگترین هدیهای بود که توانست به همه مردم ایران به خصوص شاگردانش بدهد. کیفیت بودن، مباحث متنوع و گستردهاش، شناخت و عشق به ایران، ایثار، گذشت، بزرگواری در نشر علم و دانشاش، کلاسهای عملی و پروژههای متعدد و آثاری که از خود به یادگار گذاشت، پاکدستی، تواضع، شخصیت بیآلایشِ شناخته شدهی بینالمللیاش و نحوهی عمل و حضور و رابطه با اطرافیاناش مهمترین خصیصههایی بودند که او از خود به یادگار گذاشت.
انتهای پیام