پیرشالیار، حکیم اورامی زبان

پیر شالیار یا پیر شهریار، حکیمی اورامی زبان بوده که در میان مردم نفوذ زیادی داشته است، هر سال مراسمی تحت‌عنوان عروسی پیر شالیار بر سر مقبره وی با حضور گردشگرانی از سراسر دنیا برگزار می‌شود.

به گزارش ایسنا، «خداداد» فرزند جهماسپ مشهور به «پیر شالیار» یا پیر شهریار اورامی در سال 1006 میلادی در اورامان چشم به جهان گشود.

وی در روزگار نوجوانی برای فراگیری علم و حکمت عازم لرستان شده و در محضر استادش(شاخوشین) به تلمذ پرداخته است.

پس از چند سال، بنا به درخواست استادش به اورامان برمی‌گردد و به راهنمایی مردم آن سامان می‌پردازد.

وی دانشمند و حکیمی با فراست بوده و در میان توده‌های مردم از نفوذ کلام فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده است، چنان‌که از اشعارش برمی‌آید، هم‌کیشانش را به خردورزی، گفتار و کردار نیک دعوت کرده است و سرانجام در سال 1098 میلادی چشم از جهان فروبسته است.

کتابی از وی به جای مانده که راه و روش درست زیستن را به مردم نشان می‌داده به نام «ماریفه‌تو پیرشالیاری» یا همان «حکمت پیرشهریار».

هر چند از این کتاب اشعار کمی بر جا مانده اما از همین مقدار می‌توان به عمق اندیشه، فلسفه خردورزی و تأکید وی بر دانایی و حکمت پی برد.

وزن این اشعار در همان اسلوب شعر محلی اورامی است، یعنی اشعار 10 سیلابی با توقفی در میان 5 سیلاب که به لهجه اورامی زبان کُردی سروده شده‌اند.

برخی اشعار پیر شالیار، عدم رسوخ اسلام در اورامان تا سده‌ یازدهم میلادی را نشان می‌دهد تا این‌که سرانجام فردی به نام «ملا گشایش» فرزند پیر محمد بابا مردوخی اورامی با روشی حکیمانه به تبلیغ آئین اسلام پرداخته و موجبات گسترش این آئین را در اورامان فراهم آورده است.

پیر شالیار هنوز هم در همه کردستان از احترام خاصی برخوردار است و هر سال مراسمی تحت عنوان «عروسی پیرشالیار» دو بار در نیمه بهار و نیمه زمستان بر سر مقبره این بزرگوار در اورامان استان کردستان برگزار می‌شود.

مقبره پیر شالیار که از موبدان عبدالقادرگیلانی بوده است در انتهای جاده آسفالته اورامان قرار دارد. این مراسم شامل ذبح دام قربانی، دف‌زنی، نوعی رقص، خوردن آش، و شب‌نشینی و خواندن شعر و دعاست و هزاران نفر از نواحی مختلف کردستان و ایران و توریست‌هایی از کشورهای اروپایی در این روز بر سر مزار پیرشالیار حضور می‌یابند.

در افسانه‌های مردم منطقه اورامانات آمده که «پیر شالیار» صاحب کرامات بوده است. از جمله این کرامات عجیبی که درباره او روایت می‌کنند ماجرای شفا یافتن «شاه بهار خاتون» دختر شاه بخاراست که «پیر شالیار» به لطف خدا او را شفا می‌دهد.

ماجرا از این قرار بوده است که «شاه بهار خاتون» کر و لال است و تمام طبیبان از مداوای او عاجز می‌مانند تا این‌که آوازه «پیر شالیار اورامی» به بخارا می‌رسد. پادشاه بخارا هم شرط کرده است که هر کسی دخترش را شفا دهد او را به عقد وی در می‌آورد، بالاخره عموی پادشاه با عده‌ای از اطرافیان پادشاه به سمت اورامان به راه می‌افتند تا دختر را به نزد «پیر شالیار» ببرند.

وقتی که نزدیک روستای «اورامان تخت» می‌رسند گوش‌های دختر به طور آنی شنوا می‌گردند و وقتی هم به نزدیکی‌های خانه «پیر شالیار» می‌رسند صدای نعره دیوی توجه آنها را جلب می‌کند و سریع دیو از تنوره‌ای که هم‌اکنون اهالی به آن «تنوره دیوها» می‌گویند و نزدیک خانه «پیر شالیار» هست، بر زمین می‌افتد و کشته می‌شود، در این اثنی زبان «شاه بهار خاتون» هم باز می‌شود و شروع به صحبت کردن می‌کند.

پادشاه دخترش را به عقد وی در می‌آورد و مردم جشن عروسی بزرگی برای پیر شالیار و بهار خاتون برپا می‌کنند که مراسمی که امروز برگزار می‌شود سالگرد همان روز است.

براساس این گزارش، در قسمت پائین‌تر از آرامگاه پیر شالیار، مکانی موسوم به «چله خانه» وجود دارد که محل راز و نیاز و عبادت پیر شالیار بوده است.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ / ۰۰:۲۴
  • دسته‌بندی: کردستان
  • کد خبر: 95050116047
  • خبرنگار :