از عوارض جهانیشدن، آسان و ارزانشدن مسافرت و دیدن تصویر زندگی مردم باقی دنیا در تلویزیون و روزنامه، یکی هم همین جابهجا شدن است؛ مهاجرت و بیسرزمین شدن برای پیدا کردن زندگی بهتر، امنیت و صلح، و گوشهای که دنج باشد.
این نقشه بر اساس اطلاعات موجود در بخش جمعیت سازمان ملل متحد، مسیر عمده مهاجران را نشان میدهد، نقطههای زرد نشاندهنده جمعیتی معادل 1000 نفر است، نقاط آبی مکانهای مهاجرپذیر و نقاط قرمز مکانهای مهاجرفرست هستند.
بزرگترین نقطه قرمز مربوط به سوریه است؛ جایی که جنگ در آن هزاران خانواده را بیسامان و بیجا کرده است. مهمترین نقاط مهاجرپذیر دنیا هم آمریکا، بریتانیا، استرالیا و آفریقای جنوبی هستند.
با این که به نظر میآید پذیرش تعداد بیشتری مهاجر میتواند روی ارائه خدمات عمومی مانند بهداشت، حمل و نقل و بیمه عمومی، مدارس عمومی و زندگی شهری تاثیر منفی بگذارد و سهم شهروندان از این خدمات را در کوتاهمدت کاهش دهد، اما مهاجرپذیر بودن برای کشور های میزبان فقط هزینه نیست.
نتایج یک تحقیق که توسط «بنیاد تن» انجام شده نشان میدهد هر یک یورو سرمایهگذاری برای پذیرش مهاجران در اروپا در یک بازه زمانی پنجساله میتواند رقمی نزدیک به دو یورو برگشت مالی داشته باشد؛ کشورهای اروپا باید تا سال 2020 رقمی معادل 69 میلیارد یورو برای پذیرش پنهاهندگان و هزینههای جانبی آنها مانند اسکان، آموزش زبان و پیداکردن شغل خرج کنند، در همین دوره زمانی تولید ناخالص داخلی آنها در مجموع رقمی معادل 126.6 میلیارد یورو رشد خواهد داشت.
پذیرش مهاجران در کشور هایی که در آنها جنگ نباشد، علاوه بر این که اقدامی بشردوستانه است تکلیف قانونی کشورها هم هست؛ با این وجود بزرگترین جابهجایی مردم از زمان جنگ جهانی دوم تا به حال، از راههای گوناگونی میتواند به اقتصاد اروپا و سایر کشور های مهاجرپذیر کمک کند. به محض این که مهاجران در کشور دومشان شروع به کار کنند، میتوانند به اقتصاد کشور کمک کنند، بعد از آن با پرداخت مالیات کاری که انجام میدهند میتوانند به درآمد دولتها کمک کنند. پیشبینی میشود برای مثال در آلمان، مهاجران تا سال 2030 باعث رشد دستکم نیمدرصدی تولید ناخالص داخلی این کشور شوند.
مهاجران عموما سر کار هایی میروند که مردم بومی کشورها کمتر به آنها علاقه دارند؛ بیشتر از همه، نگهداری سالمندان؛ حوزهای که در اقتصادهای پیشرفته رشد بالایی را تجربه میکند. با این وجود تنها کارهای سطح پایین نیست که مهاجران را به خود جذب میکند. مهاجران تحصیلکردهای که به کشورهای میزبان میرسند میتوانند فاصله بین کارگران و شاغلان حرفهای را پر کنند. آمارها نشان میدهد در میان مهاجران عده زیادی هستند که مدرک تحصیلی دبیرستان یا دانشگاه دارند، در سال 2015، 30 درصد از مهاجرانی که به سوئد وارد شدهاند تحصیلات دانشگاهی داشتهاند. آنها در کشور دومشان کسب و کارهایی به راه میاندازند که به ایجاد کار برای افراد محلی منجر میشود، اقتصاد را پرتحرکتر و به جذب سرمایه کمک میکند. در بریتانیا، مهاجران دو برابر مردم بومی کسب و کار جدید به راه میاندازند و در استرالیا نسبت تعداد مهاجران کارآفرین به مردم بومی کارآفرین بیشتر است.
مهاجرانی که به اروپا میروند علاوه بر کمک به رشد اقتصادی این قاره، میتوانند به حل مساله جمعیتی آن هم کمک کنند، بیشتر کشورهای اروپایی با مشکل پیری جمعیت رو به رو هستند، 83 درصد مهاجرانی که به اروپا وارد میشوند، زیر 35 سال سن دارند، آنها علاوه بر آمادگی برای کار، برای زاد و ولد هم آمادگی بیشتری دارند.
ارسال پول برای اعضای خانواده که در کشور اولشان هستند، کاری است که بیشتر مهاجران با علاقه انجام میدهند. این هم میتواند باعث تحریک اقتصادی شود و هم به رشد اقتصادی در کشور های مبداء کمک کند.
در چنین شرایطی، محققان به کشور های اروپایی پیشنهاد میکنند در مواجهه با پناهندهها تا جایی که میتوانند به سرعت برای آنها کار فراهم کنند تا هم به آموزش زبانشان کمک شود و هم پذیرش آنها در جامعه سرعت بگیرد. آموزشهای ضمن کار برای مهاجران میتواند به افزایش تواناییهای آنها کمک کند و باعث شود بتواند نقش بهتری در بازار کار داشته باشند. در انتهای این تحقیق، محققان یادآوری کردهاند که « پناهجوها تا قبل از رسیدن به کشور دومشان به اندازه کافی رنج بردهاند، حالا به نفع همه است که به آنها کمک کنند زندگی بهتری را آغاز کنند.»
ایسنا-فاطمه کریمخان
انتهای پیام