«رولینگ» چطور به این‌جا رسید؟

«جی.کی. رولینگ» زنی تنها و مطلقه بود اما با خلق رمان‌های «هری پاتر» یکی از ثروتمندترین نویسندگان جهان شد. او نویسنده‌ای است که نمی‌خواهد بداند این همه داستان عجیب و غریب از کجا به ذهن خیال‌پردازش راه پیدا می‌کند.

به گزارش ایسنا، در پی انتشار هشتمین کتاب «هری پاتر» با عنوان «هری پاتر و کودک نفرین‌شده» که داستانش ۱۹ سال پس از پیروزی «هری» بر «ولدمورت» روایت می‌شود، مصاحبه‌ای را که سایت «آمازون» قبل از موفقیت جلد سوم «هری پاتر» با «رولینگ» انجام داده بود مرور می‌کنیم.

«جی.کی. رولینگ» از همسرش طلاق گرفته بود و در خانه‌ای محقر با تنها فرزندش در ادینبورگ زندگی می‌کرد که «هری پاتر و سنگ جادو» را نوشت. کتابی که مسیر زندگی «رولینگ» را تغییر داد، روی میز کافه‌های این شهر به نگارش درآمد. در این مصاحبه «رولینگ» درباره تولد قهرمان داستان‌های محبوبش، هتل «منچستر» زادگاه اصلی بازی «کوییدیچ» و شباهت خودش در ۱۱ سالگی با «هرمیون» صحبت کرده است.

وقتی جوان‌تر بودید دوست نداشتید نویسنده شوید؟

چرا، از زمانی که یادم می‌آید دوست داشتم نویسنده شوم. ادبیات انگلیسی همیشه محبوب‌ترین درس مدرسه برایم بود. همه مانده‌اند چرا من رفتم ادبیات فرانسه خواندم.

وقتی شروع به نویسندگی کردید چند سالتان بود؟ و نام اولین کتابتان چه بود؟

شش‌ساله بودم که اولین داستانم را نوشتم. درباره خرگوشی بود که اسمش «خرگوش» بود. داستان خیلی تخیلی بود. از آن زمان دارم می‌نویسم.

چرا تصمیم گرفتید نویسنده شوید؟

اگر کسی از من نسخه خوشبختی را بپرسد، می‌گویم: قدم اول پیدا کردن کاری است که بیش از همه چیز از آن لذت می‌برید و دوم پیدا کردن فردی که بابت انجام آن به شما پول بدهد. من خودم را خیلی خوش‌شانس می‌دانم که می‌توانم با نویسندگی از پس خودم بربیایم.

آیا برنامه‌ای برای نوشتن کتاب‌های بزرگسال دارید؟

دو رمان اولم که هرگز برای چاپشان تلاش نکردم، برای بزرگسالان بود. فکر می‌کنم شاید یک اثر بزرگسال بنویسم، اما واقعا وقتی دارم می‌نویسم یک گروه خاص از مخاطبان را در نظر نمی‌گیرم. اول ایده‌ها می‌آیند، بنابراین خیلی به ایده‌ای بستگی دارد که به ذهنم خطور می‌کند!

نوشتن یک کتاب چقدر طول می‌کشد؟

آخرین کتابم که سومین جلد «هری پاتر» بوده، حدود یک سال زمان برد. این یعنی سرعتم خیلی بالا بوده. اگر موفق شوم چهارمین رمان «هری» را تا تابستان تمام کنم، رکورد بیشترین سرعت را زده‌ام؛ یعنی حدود هشت ماه.

ایده کتاب‌های «هری پاتر» از کجا می‌آیند؟

اصلا نمی‌دانم این ایده‌ها از کجا می‌آیند و امیدوارم هرگز نفهمم. اگر مشخص شود یک خط کوچک خنده‌دار روی سطح مغزم باعث می‌شود به ایستگاه‌های نامرئی قطار فکر کنم، همه هیجانش از بین می‌رود.

اسم شخصیت‌هایتان را از کجا می‌آورید؟

بعضی از اسم‌ها را خودم ابداع کرده‌ام، اما بعضی از اسم‌های عجیب را هم جمع‌آوری کرده‌ام. اسم شخصیت‌هایم را از روی نام قدیس‌های قرون وسطایی، نقشه‌ها، فرهنگ‌های لغت، گیاهان، کتاب‌های خاطرات جنگ‌ و افرادی که می‌شناختم برداشتم.

هری پاتر و سنگ جادو

آیا شخصیت‌هایتان براساس افرادی هستند که می‌شناسید؟

بعضی از آن‌ها هستند، اما برای گفتن این مطلب باید خیلی دقت کنم. اکثر اوقات، افراد واقعی الهام‌بخش خلق یک شخصیت می‌شوند، اما وقتی وارد ذهن تو می‌شوند به چیزی کاملا متفاوت تبدیل می‌شوند. پروفسور «اسنیپ» و «گیلدروی لاکهارت» هر دو نسخه‌های اغراق‌آمیز افرادی هستند که می‌شناختم، اما وقتی روی کاغذ آمدند، کاملا فرق کردند. «هرمیون» کمی شبیه ۱۱ سالگی خودم است، البته خیلی باهوش‌تر از من.

هیچ‌کدام از داستان‌ها براساس زندگی خودتان یا اطرافیانتان هست؟

من خودآگاهانه هیچ چیز را در کتاب‌های «هری پاتر» براساس زندگی‌ام ننوشتم، اما مسلما این بدین معنا نیست که احساسات خودم هم درون داستان نفوذ نکرده است. وقتی فصل ۱۲ اولین کتابم «آیینه اریسه» را خواندم، دیدم بسیاری از احساسات در مورد مرگ مادرم را به «هری» منتقل کرده‌ام. این در حالی بود که موقع نوشتن از آن آگاه نبودم.

ایده‌ بازی «کوییدیچ» از کجا به ذهنتان رسید؟

یک شب که در اتاقی خیلی کوچک در هتل «بورنویل» دیدزبری منچستر بودم، «کوییدیچ» را ابداع کردم. یک ورزش برای جادوگرها لازم داشتم و همیشه دوست داشتم بازی‌ای با بیش از یک توپ در زمین را تماشا کنم. این ایده واقعا مرا شگفت‌زده می‌کرد. شبیه‌ترین بازی به آن بسکتبال است که شاید من از دیدنش بیشتر از دیگر بازی‌ها لذت می‌برم. از تعریف‌کردن قوانین لذت می‌برم و هنوز دفترچه‌ای که در آن، این‌ها را به همراه تمام شکل‌ها و نام توپ‌ها نوشته بودم، دارم. قبل از انتخاب نهایی «کوییدیچ»، «اسنیچ»، «بلوجرز» و «کوافل» را هم امتحان کرده بودم.

ایده کلاس‌های جادوگری و طلسم‌ها از کجا آمد؟

در مورد موضوع کلاس‌ها همان اوایل تصمیم گرفتم. اکثر طلسم‌ها ابداع شده‌اند اما بعضی از آن‌ها در چیزهایی ریشه دارند که مردم باور داشتند تأثیر دارد. ما بخش زیادی از دانش‌مان را به کیمیاگران مدیونیم!

به نظرتان کتاب‌های «هری پاتر» چه مواد اولیه‌ای نیاز داشتند؟

در واقع من اصلا به صورت ترکیب مواد اولیه به آن نگاه نمی‌کنم، اما اگر بخواهم برخی از آن‌ها را نام ببرم می‌گویم: طنز، شخصیت‌پردازی قوی و پی‌رنگ سفت و محکم. این‌ها به علاوه نوع کتابی که خودم از خواندنش لذت می‌برم.

اوه، ترسناک بودن را یادم رفت. خب، من هرگز برای ترساندن مردم کتاب‌ نمی‌نویسم اما در میانه راه، این‌طور می‌شود.

دستی می‌نویسید یا با کامپیوتر؟

من هنوز روی کاغذ می‌نویسم. معمولا اولین چرک‌نویسم را با خودکار و روی کاغذ می‌نویسم و بعد اولین ویرایشم را وقتی تایپش کردم، در کامپیوتر انجام می‌دهم. به دلایلی ترجیح می‌دهم با خودکار مشکی بنویسم تا آبی و در حالت بی‌نقصش روی کاغذهای با ‌حاشیه بازیک می‌نویسم. اما همه می‌دانند زمانی که نوت‌پد کامپیوترم نباشد، روی هر چیز عجیبی می‌نویسم. نام خانه‌های «هاگوارتز» پشت کیسه تهوع هواپیما ابداع شد. بله! کیسه خالی بود.

از خواندن چه کتاب‌هایی لذت می‌برید؟

نویسنده مورد علاقه‌ام «جین آستین» است و همه کتاب‌هایش را آن‌قدر خوانده‌ام که شمار دفعاتش از یادم رفته است. نویسنده زنده‌ محبوبم «رادی دویل» است که به نظر من یک نابغه است. فکر می‌کنم هر دو آن‌ها یک کار می‌کنند: خلق شخصیت‌های کامل، اغلب بدون توصیف فیزیکی و بررسی رفتارهای انسانی به روشی بسیار غیراحساسی اما تأثیرگذار. و البته این شخصیت‌ها خنده‌دار هم هستند.

در کودکی چه کتاب‌هایی می‌خواندید؟ آیا آن‌ها روی نوشتن‌تان تأثیر گذاشته‌اند؟

گفتن این‌که چه چیزهایی روی شما تأثیرگذاشته‌، همیشه سخت بوده است. هر چیزی که تو دیده‌ای، خوانده، شنیده یا تجربه کرده‌ای، مثل کمپوست (کودی است که از ترکیب بازیافت‌شده مواد زاید گیاهان و حیوانات درست می‌شود) در ذهن تو می‌شکند و بعد ایده‌هایت از بین این کمپوست رشد پیدا می‌کنند. با این حال، سه کتاب بودند که از کودکی در ذهن من باقی مانده‌اند؛ یکی از آن‌ها «اسب سفید کوچولو» نوشته «الیزابت گوج» است که محبوب‌ترین کتاب کودکی‌هایم بود. دومی «منکس موشه» نوشته «پل گالیکو» است که مشهورترین اثر «گالیکو» نیست اما به نظر من شگفت‌انگیز است. سومین کتاب هم «گریمبل» از «کلمنت فروید» است که یکی از خنده‌دارترین آثاری است که من تا به حال خوانده‌ام. «گریمبل» که یک پسر کوچک است، شخصیت فوق‌العاده‌ای دارد.

خیلی دوست دارم فیلم «گریمبل» را ببینم. تا آن‌جا که می‌دانم این دو اثر ادبی از چرخه چاپ خارج شده‌اند، بنابراین از ناشرانی که این مطلب را می‌خوانند، می‌پرسم می‌شود لطفا گرد و غبار را از روی این کتاب‌ها کنار بزنید و آن‌ها را به چرخه چاپ برگردانید تا مردم دوباره بتوانند آن‌ها را بخوانند؟

*****

استقبال از «هری پاتر و کودک نفرین‌شده»

«هری پاتر و کودک نفرین‌شده» را هشتمین اثر از مجموعه «هری پاتر» می‌دانند اما در واقع این کتاب یک نمایشنامه است که اقتباس آن در «وست‌اند» لندن روی صحنه است. روی جلد این کتاب که پنج سال پس از نمایش آخرین اقتباس سینمایی از رمان‌های «هری پاتر» روانه بازار شده، نوشته شده است: «براساس داستانی از رولینگ و به قلم «جک تورن» و «جان تیفانی». «هری پاتر و کودک نفرین‌شده» ابتدا قرار بود فقط در قالب یک نمایشنامه اجرا شود، اما از آن‌جایی که بسیاری از طرفداران امکان دیدن این نمایش را نداشتند، «رولینگ» در نهایت تصمیم گرفت متن نمایشنامه را در دنباله هفت رمان قبلی خود به چاپ برساند.

داستان این نمایشنامه دوقسمتی ۱۹ سال پس از شکست «ولدمورت» از «هری» روایت می‌شود. در این اثر «هری پاتر» ۳۷ ساله است و سه فرزند دارد. اقتباس نمایشی این کتاب که در حال حاضر در لندن در حال اجراست، تا سال ۲۰۱۷ ادامه خواهد داشت.

متن این نمایشنامه پیش از انتشار در ساعت ۱۲:۰۱ دقیقه بامداد یکشنبه (۳۱ جولای)، رکورد پیش‌فروش دو سایت معروف آمریکایی «آمازون» و «بارنز اند نوبل» را شکسته است؛ رکوردی که پیش‌تر در اختیار «هری پاتر و هدیه‌های مرگ‌بار»، قسمت آخر هفت‌گانه «رولینگ» بود.
 

ترجمه: مهری محمدی مقدم، مترجم ایسنا

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ / ۰۳:۰۹
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 95050109866
  • خبرنگار : 71413