پیشنهاد یک اصولگرا برای احمدی‌نژاد و قالیباف

حسن بيادي، فعال سياسي اصولگرا و از نزديكان قاليباف معتقد است جريان اصولگرايي بايد بر سر قاليباف به وحدت برسد، چراكه او تنها گزينه‌اي است كه مي‌تواند در مقابل روحاني راي بياورد.

به گزارش ایسنا، روزنامه «اعتماد» آورده است: از آخرين وحدت و انسجام كامل اصولگرايان براي حضور در انتخابات رياست‌جمهوري سال‌ها مي‌گذرد. آنها اگرچه هر دوره تلاش‌هاي طاقت‌فرسايي به كار مي‌بندند اما باز هم نمي‌توانند با كانديداي واحد مقابل رقبا صف‌آرايي كنند. يكي از مصاديق اين اتفاق انتخابات سال ٩٢ بود كه با پنج نامزد انتخاباتي اصولگرايان ركورد چنددستگي را شكستند. اين در حالي بود كه مرحوم آيت‌الله مهدوي‌كني ريش‌سفيدي بود كه با وجود تلاش‌هاي بسيار حرفش را زمين گذاشتند.

١١ سال پيش و در جريان انتخابات رياست‌جمهوري سال ٨٤ احمدي‌نژاد به يك پديده در جريان اصولگرايي تبديل شد و مشكلات آنها را دوچندان كرد. با وجود تمام رايزني‌ها او نه تنها به نفع كانديدا‌هاي ديگر اصولگرا كنار نرفت بلكه با باقي ماندن در صحنه رداي رياست‌جمهوري را هم پوشيد. شايد اگر در سال ٩٢ احمدي‌نژاد مي‌توانست شخصاً حضور پيدا كند يا از نامزد مطلوب خود حمايت كند، سوزن وحدت اصولگرايي در انبار كاه مي‌افتاد. هرچند كه امروز هم وضع اصولگرايان چندان بهتر از سال ٩٢ نيست.

با اين حال انتخابات ٩٦ در راه است و اصولگرايان همچون گذشته بدون تاكتيك بازي نمي‌كنند. عمليات رواني گسترده‌اي كه امروز جناح راست در مقابل روحاني اجرا مي‌كند نشان مي‌دهد كه اين جناح براي انتخابات ٩٦ به فكر يك حضور جدي است. حالا اين سوال مطرح مي‌شود كه آيا آنها اين‌بار مي‌توانند به وحدت برسند و با يك كانديدا در مقابل روحاني بايستند يا خير؟ حسن بيادي، فعال سياسي اصولگرا و از نزديكان قاليباف معتقد است جريان اصولگرايي بايد بر سر قاليباف به وحدت برسد، چراكه او تنها گزينه‌اي است كه مي‌تواند در مقابل روحاني راي بياورد.

مواضع اصولگرايان درباره انتخابات ٩٦ چيست و آيا طيف‌هاي اصولگرايي موضع يكساني در اين انتخابات خواهند داشت يا خير؟

اصولگرايان اگر مي‌خواهند به صورت كارشناسي شده در انتخابات ٩٦ حضور پيدا كنند، بايد به دو كانديدا برسند. در اين صورت موفق مي‌شوند و اگر به دو نفر نرسند، شكست قبلي را دوباره تجربه خواهند كرد.

 يعني دو نامزد همزمان معرفي كنند؟

بايد روي دو نفر به وحدت برسند و نهايتا يكي به نفع ديگري انصراف دهد. فكر مي‌كنم اگر در سال ٩٢ همه اصولگرايان روي آقاي قاليباف به وحدت مي‌رسيدند، به پيروزي نزديك‌تر بودند تا اينكه شش نفر به صحنه آمدند.

در انتخابات آتي چه اتفاقي خواهد افتاد؟ آيا اصولگرايان مي‌توانند به وحدت برسند؟

متاسفانه اصولگرايان هيچگاه به وحدت نرسيده‌اند. باندهايي هستند كه به نام اصولگرايي هميشه جامعه بزرگ اصولگرايي را تحت تاثير خود قرار داده‌اند و به همين دليل است كه اصولگرايان نتوانسته‌اند در ادوار انتخاباتي پيشين به موفقيت چشمگيري دست پيدا كنند. يك بار اين اتفاق افتاد و آن هم در شوراي دوم بود كه همه ديدند كه چه آثار مثبتي را در شهر مردم مشاهده كردند. در انتخابات شوراي دوم همه اصولگرايان به يك نقطه رسيدند و آن هم ائتلاف آبادگران ايران اسلامي بود. به همين دليل بعد از تقريبا يك سال و نيم توانستند در مجلس شوراي اسلامي موفقيت كسب كنند كه به خاطر يكپارچگي اصولگرايان بود. مديريت سياسي اصولگرايان در سال ٨١ يك مديريت يكپارچه بود. ليكن در حال حاضر اصولگرايان متفرق هستند و باندهايي كه به قدرت و ثروت وصل هستند اصولا اثرگذار‌تر هستند. به همين دليل موفقيت آنها چشمگير نيست.

براي برداشتن اين موانع وحدت كه اشاره كرديد باندهاي ثروت و قدرت هستند، چه بايد كرد؟

يكي از پارامترهاي لازم برداشته شدن اين موانع، فعال شدن احزاب به صورت واقعي و كاربردي است. دولت‌ها و مجلس بايد به صورت حزبي اداره شوند. مي‌توان دو يا سه حزب قوي را فعال كرد و تحت پوشش و وحدت اين سه تفكر در صحنه انتخابات حضور پيدا كرد. اين كار هم هزينه‌ها را پايين مي‌آورد و هم گروه‌ها به وحدت نزديك‌تر مي‌شوند. مشكل وحدت را همه گروه‌ها و جناح‌ها دارند. حتي مستقل‌ها هم چنين آشوبي دارند و نمي‌توانند به وحدت دست پيدا كنند.

چرا برخي اصولگرايان معتقد هستند در انتخابات ٩٦ بايد از آقاي روحاني حمايت شود؟

به اين خاطر كه درون جريان اصولگرايي وحدت وجود ندارد. برخي موافق حمايت از آقاي روحاني هستند و برخي مخالف آن هستند و نمي‌توانند به وحدت برسند و همنظر شوند. نظر من اين است كه اگر واقعا عزم‌شان را جزم كرده‌اند كه با آقاي روحاني رقابت كنند كسي جز آقاي قاليباف نمي‌تواند اين كار را براي اصولگرايان انجام دهد. تخريب‌هايي هم كه الان در مورد شهرداري مي‌شود به اين دليل است كه تنها كسي كه مي‌تواند فعال شود و حرفي براي گفتن داشته باشد آقاي قاليباف است.

شما فكر مي‌كنيد دلايل اينكه آقاي قاليباف در انتخابات ٩٢ يا پيش از آن نتوانست راي بياورد چه بود؟

من بارها گفته‌ام دو منهاي يك مدل خوبي است. دوستان مي‌گفتند دو منهاي يك مي‌شود يك، اما من استدلال مي‌كردم كه دو منهاي يك در عالم سياست، دو مي‌شود. يعني اگر چه يك نفر از دو نفر مي‌ماند اما عملا آن دو نفر بوده‌اند كه راي آورده‌اند. در انتخابات ٩٢ سه نفر نامزد اصولگرا وجود داشت و قرار بود كه دو نفر بر اساس نظر سنجي كنار بروند و يك نفرشان بماند.

اما در نهايت اين اتفاق نيفتاد؟

بله. اين سه نفر آقايان ولايتي، حداد عادل و قاليباف بودند. نظرسنجي‌ها انجام شد و راي آقاي قاليباف بالاتر از دو فرد ديگر بود. از آن دو نفر آقاي حداد عادل دقيقه نود كناره‌گيري كرد و آقاي ولايتي هم تا آخر ماند. علاوه بر اين آراي اين سه نفر به هر حال شكسته شده بود. چون آقايان رضايي، غرضي و جليلي هم آمده بودند. در جناح مقابل آقايان عارف و روحاني نامزد شدند كه آقاي عارف به نفع آقاي روحاني كناره‌گيري كرد. آنها بر آمدن آقاي روحاني متحد شدند. كارگزاران و اصلاح‌طلبان و مستقلين روي آقاي روحاني متحد شدند و آقاي روحاني راي آورد. اين ظلم مضاعفي بود كه اصولگرايان در سال ٩٢ به آقاي قاليباف كردند.

آيا همه مشكلات اصولگرايان با وحدت حل مي‌شود؟

مشكل اصولگرايان تماميت خواهي باندهاي متصل به قدرت و ثروت است.

آيا گفتمان اصولگرايي و سبك كاري سياسي اصولگرايان نياز به نوسازي دارد؟

جامعه سياسي ما است كه نياز به نوسازي دارد؛ نه فقط جريان اصولگرايي. الان اصلاح‌طلبان هم مشكل دارند. جامعه سياسي و اجرايي كشور ما ساختاري متناسب با هم ندارد. تا زماني كه ساختار سياسي كشور متناسب با ساختار اجرايي كشور نشده تمام اين مشكلات روز به روز افزون‌تر خواهد شد.

چرا اساسا اين نوسازي بايد صورت بگيرد؟

تغيير و به‌روز شدن لازمه يك جريان سياسي و سازمان اجرايي است و اين تغيير بايد هوشمندانه و كارشناسي شده باشد.

اين تغيير هوشمندانه را چه طيف‌ها و بخش‌هايي از جناح راست مي‌توانند انجام دهند؟ با چه مدلي اين تغييرات ممكن خواهد بود؟

مدل حزبي تنها مدلي است كه مي‌تواند اين مشكلات را حل كند و نوسازي در جناح راست به وجود آورد.

اين مدل حزبي چطور كار مي‌كند؟

الان بايد پاسخ داد كه دولت كنوني متعلق به كدام حزب است. در حال حاضرحتي تفكر حزبي مساوي با تفكر امنيتي است. به اين معنا كه به كسي كه خود را حزبي مي‌داند بدبين هستند اما بايد توجه داشت در صورتي كه بخواهيم مشاركت عمومي مردم را داشته باشيم بايد به سيستم تحزب روي آوريم و گرنه مشاركت مردم دست خوش باندهاي اقتصادي و سياسي مي‌شود. اين فرهنگ باندي است كه الان رايج و بسيار خطرناك است.

چه خطراتي دارد؟

همه نواقصي كه الان مي‌بينيم نتيجه فرهنگ باندي است.

چه حوزه‌هايي نياز دارد كه بازسازي شود؟ اگر طرح نوسازي بخواهيد در جريان اصولگرايي بدهيد چه طرحي مي‌دهيد و چه اولويت‌هايي قايل هستيد؟

تحزب و پارامترهاي مهم فرهنگي و اجتماعي يك مجموعه را تشكيل مي‌دهد كه بسيار اهميت دارد و همچنين استقرار مديريت يكپارچه در كشور از اهميت برخوردار است.

بهترين مدلي كه اصولگرايان براي انتخابات سال ٩٦ مي‌توانند اتخاذ كنند، چه مدلي است؟ مدلي كه منجر به پيروزي شود.

هر فردي بتواند در سال ٩٦ مردم را قانع كند مي‌تواند راي بياورد. اصولگرايان بايد چنين نامزدي براي انتخابات ٩٦ انتخاب كنند. نه اينكه فردي انتخاب شود كه سر مردم كلاه بگذارد.

طبق اين گفته چه مدلي بايد اتخاذ شود؟

بايد مدلي انتخاب شود كه كل جامعه اصولگرايي را متحد كند. نه اينكه پنج نفر بنشينند براي همه تصميم بگيرند.

آيا همه جامعه اصولگرايي مي‌توانند در كنار هم قرار بگيرند؟

با وجود باندهاي قدرت و ثروت كه در جريان اصولگرايي بيداد مي‌كند اين جريان نمي‌تواند به وحدت برسد.

چقدر احتمال دارد كه نواصولگرايان براي انتخابات ٩٦ كانديداي جديدي را معرفي كنند؟ چهره‌هايي مثل آقايان زاكاني، صفارهرندي، پرويز فتاح و آقاي باقري كني را معرفي كنند؟

جامعه اصولگرايي اگر به دنبال اصولگراي واقعي باشند در زمانه كنوني تنها يك گزينه دارند و آن آقاي قاليباف است.

يعني فكر مي‌كنيد طيف‌هاي ديگر ممكن نيست نامزدي معرفي كنند؟

نامزد اين طيف از اصولگرايي به شوخي بيشتر نزديك است. اگر جليلي هم نامزد شود به شوخي بيشتر شبيه است تا يك كنش انتخاباتي. افرادي كه شما اسم برديد ممكن است ظرفيت‌هايي براي آينده باشند اما در اين زمانه و با شرايط كنوني جامعه نمي‌توانند موفق شوند.

افرادي كه نام برده شد به نظر شما قدرت راي آوري هم دارند؟

خير. اين افراد اصلا قدرت راي آوري ندارند. نه تجربه كافي براي اداره كشور دارند و نه پايگاه مردمي. راي كمي خواهند داشت و اين تلاش براي خودشان هم بد مي‌شود.

برخي چهره‌هاي جناح راست اعلام كرده‌اند كه اين احتمال وجود دارد كه در انتخابات ٩٦ از آقاي روحاني حمايت كنند. شما احتمال حمايت جريان راست از آقاي روحاني را چقدر مي‌دانيد؟

احتمال اينكه بيش از ٥٠ درصد جناح راست از آقاي روحاني حمايت كنند وجود دارد البته به شرطي كه آقاي قاليباف نيايد.

با حمايت اصولگرايان از آقاي روحاني جناح راست چه وضعيتي پيدا مي‌كند؟

بايد تا انتخابات بعد منتظر بماند. آقاي روحاني يك اصولگراي اصلاح‌طلب است. فرد مستقلي نيست و سوابق او نشان داده كه يك اصولگراست. حتي در اوايل انقلاب يك اصولگراي تندرو بود و به مرور نظراتش تغيير كرد.

در صورتي كه اصولگرايان از آقاي روحاني حمايت كنند، موقعيت اجتماعي جناح راست چه وضعيتي پيدا مي‌كند؟

اين سوال خوبي نيست و دعوا راه مي‌اندازد.

با نگاهي به اجتماع و پايگاه اجتماعي اين جريان چه اتفاقاتي در صورت حمايت از آقاي روحاني مي‌افتد؟

اگر انتظار داشته باشيم كه دولت آقاي روحاني افراد تندرو را سر كار بياورد بعيد است اما اگر دولت دوم آقاي روحاني از معتدلين اصولگرا استفاده كند درصد موفقيت دولت بالاتر خواهد رفت. دولت آقاي روحاني در حال حاضر در چينش افراد در سيستم مديريتي‌اش دستخوش يك باند است.

اگر آقاي احمدي‌نژاد در سال ٩٦ كانديدا شود جريان اصولگرا چه موضعي خواهد گرفت؟

آقاي احمدي‌نژاد اعتقاد و نيازي به حمايت باندهاي اصولگرايي ندارد. او معتقد است كه پايگاهي مردمي دارد و اگر به صورت مستقل به سمت آنها برود راحت‌تر مي‌تواند در انتخابات شركت كند. همچنين به اين دليل مستقل شركت مي‌كند كه بتواند در صورت پيروزي دولتش را هم مستقل بچيند.

شما معتقد هستيد كه نيازي به حمايت اصولگرايان ندارد؟

بله.

اما به هر حال پايگاه اجتماعي و راي اصولگرايان را تحت تاثير قرار مي‌دهد؟

بله. بخشي از اصولگرايان و خصوصا تندروها به احمدي‌نژاد اعتقاد دارند.

واكنش اصولگرايان در قبال احمدي‌نژاد چه خواهد بود؟

واكنش نمي‌توانند نشان دهند. طبق قانون هر كسي مختار است و مي‌تواند در انتخابات شركت كند. فصل الخطاب آمدن يا نيامدن افراد هم شوراي نگهبان است.

اصولگرايان در قبال احمدي‌نژاد حمايت، نظارت يا مخالفت مي‌كنند؟

اصولگرايان به صورت متحد اصلا نمي‌توانند رويكردي در مقابل احمدي‌نژاد اتخاذ كنند. مگر اينكه اتفاق نادر و خاصي بيفتد.

يعني بخشي حمايت مي‌كنند، بخشي مخالفت مي‌كنند و بخشي ممتنع خواهند بود؟

بله. حتي افرادي ممكن است اگر بدانند و مطمئن شوند كه افراد خودشان راي ندارند از آقاي روحاني حمايت مي‌كنند. اگر آقاي قاليباف بيايد بيش از ٧٠ درصد اصولگرايان از او حمايت خواهند كرد.

اگر آقاي قاليباف بيايد حمايت يا عدم حمايت از آقاي احمدي‌نژاد تحت تاثير قرار مي‌گيرد؟

بله.

مخالفان احمدي‌نژاد و موافقان او چه طيفي خواهد بود؟

احمدي‌نژاد نوعا در شهرهاي كوچك خصوصا روستاها جايگاه ويژه‌اي دارد. دليل آن هم اين است كه او توجه به اين بخش‌ها دارد. توانسته اعتماد مردم ضعيف را به دست آورد اما در كلانشهرها احمدي‌نژاد رايي ندارد. لذا اگر آقايان احمدي‌نژاد و قاليباف بيايند آقاي روحاني موفقيتش را از دست خواهد داد.

چرا؟

به نظر من انتخابات در اين صورت براي آقاي احمدي‌نژاد و قاليباف به دور دوم مي‌رسد. جايگاهي كه احمدي‌نژاد در شهر‌هاي كوچك دارد و آقاي قاليباف در شهرهاي بزرگ دارد باعث مي‌شود كه آقاي روحاني رايش را از دست خواهد داد و شكست خواهد خورد.

بر فرض اين وضعيت اتفاق بيفتد، آقاي قاليباف در مقابل آقاي احمدي‌نژاد نگراني خواهد داشت؟

قاليباف در مقابل احمدي‌نژاد هيچ نگراني ندارد. من يكي از منتقدان مديريت شهري هستم اما معتقدم كه كارهاي ارزنده‌اي بعد از شوراي دوم در مديريت شهري صورت گرفته است. مردم در شهرها و كلانشهرها جايگاه ويژه‌اي براي آقاي قاليباف قايل هستند.

جريان اصولگرايي مي‌تواند بر سر آقاي قاليباف وحدت كند؟

اگر باندهاي متصل به قدرت و ثروت بگذارد مي‌توانند بر سر آقاي قاليباف وحدت كنند.

با شرايط كنوني ممكن خواهد بود؟

اين باندها فقط از كسي حمايت مي‌كنند كه به سيستم خودشان متصل باشد.

آيا آقاي قاليباف مي‌تواند حركت اين باندهاي قدرت و ثروت را متوقف كند؟

توانايي‌اش را دارد.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۹ تیر ۱۳۹۵ / ۰۹:۳۱
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 95040116850
  • خبرنگار :