غروب يكي از روزهاي ماه رمضان ناگهان ديديم كه شاكر مسئول نگهبانان عراقي همراه چند نگهبان ديگر سراسيمه وارد آسايشگاه شدند و به تفتيش وسايل پرداختند. تفتيش آنها غيرعادي به نظر ميرسيد؛ زيرا در آن ساعت و بدان شكل سابقه نداشت. آنها هراسان بودند و ما كاملاً خونسرد و از همه جا بيخبر بوديم.
به گزارش ایسنا،جملات بالا بخشی از خاطره جاسم مقدم از آزادگان دوران دفاع مقدس در مورد یکی از شبهای ماه رمضان در دورا اسارت است. در ادامه این خاطره میخوانیم:
بالاخره مهر سكوت شكسته شد و شاكر دفترچهاي از جيبش بيرون آورد. آن را به ما نشان داد و گفت: "اين دفترچه متعلق به چه كسي است"؟ هيچ كس جوابي نداد. بعد گفت: "كارتان به آنجا رسيده كه ميخواهيد عمليات انجام دهيد"! ما خيلي تعجب كرديم.
وقتي ارشد ما دفترچه را ديد، براي او توضيح داد كه در اين دفترچه اعمال شبهاي قدر نوشته شده نه عمليات شب قدر. تازه متوجه شديم كه عراقيها اعمال را با عمليات اشتباه گرفتهاند.
آنها فكر ميكردند كه ما در شبهاي آينده ممكن است عمليات داشته باشيم و بخواهيم فرار كنيم. با توضيح بچهها تازه عراقيها متوجه شدند كه چه اشتباه بزرگي كردهاند.
انتهای پیام