این مافیا فعال است اما از زندان خبری نیست

مافیای قاچاق چوب از کشتن و تهدید جنگل‌بانان ابایی ندارد. می‌توان گفت که برخی جنگل‌ها را به‌عمد رها کرده‌اند چون منافع خصوصی در کار است. افرادی هستندکه به‌صورت حرفه‌ای کار قاچاق چوب را انجام می‌دهند اما به زندان نمی‌افتند بلکه تنها جریمه می‌شوند.

به گزارش ایسنا، روزنامه «قانون» می‌نویسد: صدای اره‌های برقی در هوا می‌پیچد، صدای ده‌ها اره برقی که با هم کار می‌کنند و اهالی روستا می‌گویند بارها در طول سال این صدا را می‌شنوند. صدایی که همانند بختک به جان درختان جنگل افتاده است. از آنها می‌پرسم که خبر داده‌اید به نهادی یا جایی که این صداها گاه تا روستا هم می‌رسد؟ زیر چشمی به هم نگاهی می‌کنند و می‌گویند یعنی خودشان نمی‌شنوند؟ و من فکر می‌کنم واقعا یعنی خودشان طنین این صدا را نمی‌شنوند، جای خالی درختان را نمی‌بینند. پیرمرد خوش‌مشرب روستایی دود قلیان را از دهان بیرون می‌دهد و می‌گوید: تازگی ندارد مگر می‌شود ندانند که اینجا چه خبر است. چقدر دیگر باید جنگلبان و محیط بان بروند جلوی گلوله و به خانه‌هایشان حمله شود تا کسی بالاخره صدا را بشنود.

از روستای حاشیه جنگل که راه می‌افتی به سمت انبوه درختان بدون پیمودن مسیری طولانی می‌توانی به جنگل انبوه و تنکی در شمال کشور برسی. شاید کمتر از 5 کیلومتر را باید با خودرو طی کرد و کمتر از یک کیلومتر را که پیاده بروی این بار به جای صداهای گوش‌خراش می‌رسی به جای خالی درختان، جای خالی درختانی که برای بریدن هر کدامشان ساعتی زمان و اره برقی‌های مجهز و البته برای انتقالشان به کامیون‌های مجهز نیاز است. حتی اگر تصور کنید درختان در همان محل قطع تکه تکه شوند باز هم زمانی که لازم است را با صدای مهیب اره‌ها که کنار هم بگذارید دوباره سوالی در ذهنتان جرقه می‌زند که جای خالی و این صدای مهیب آیا به چشم سازمان جنگل‌ها نمی‌آید؟

آن هم سازمانی که برای کوچک و بزرگ مسائل مربوط به جنگل قانونی تصویب می‌کند چطور صدای آخرین نفس‌های این درختان را نمی‌شنود؟ سازمانی که یک روز می‌گوید دام‌ها باید از جنگل‌ها خارج شوند روز دیگر قانون تنفس جنگل را مطرح می‌کند اما چگونه است که با تصویب این همه قانون بازهم شاهد تخریب جنگل‌ها، رانش زمین و وقوع سیلاب هستیم؟

قصه سر دراز دارد

بوی تنه درختان در مشام و سرم می‌پیچد و روی کنده درختی می نشینم و به اطرافم نگاه می‌کنم. نه فقط به دور و برم و به تنه‌های درختانی که قطع شده‌اند بلکه بیش از آن به بزرگ‌ترین معضل این روزهای جنگل‌ها می‌اندیشم: مافیای قاچاق چوب.

مافیای قاچاق چوب با مسأله راهسازی میان جنگل‌ها در کنار هم دو معضل اصلی این روزهای منابع طبیعی و جنگل‌های ایران است اما در میان این دو بخش همان قدر که از معضلات راهسازی حرف زده شده است گویا حرف زدن از مافیای سهمگین قاچاق چوب عبور از خط قرمزها تلقی می‌شود. مافیایی که با وجود آنکه مسئولان سازمان جنگل‌ها سعی بر انکار آن دارند طی سال‌های گذشته در راستای اهدافش حتی به قتل جنگلبانان شریفی که مقابل آنها ایستاده‌اند دست زده است.

مافیای جنایت جنگل

درپس پرده این قاچاق سهمگین درخت و چوب ومنابع طبیعی ایران، چه سودی نهفته است که این مافیا حتی از کشتن و تهدید و قتل ابایی ندارد؟

مافیایی که مهندس پیروی رئیس سابق منابع طبیعی«ماسال» را در جنگل‌های هفت دغنان با تیغه‌های موکت‌بری سر برید، و همان مافیایی که شبانه شهید «رشیدغفاری» را در منطقه جوکندان در مقابل چشمان دخترک کوچکش به گلوله بستند و برای همیشه سایه پدر را از زندگی دختر دریغ، و جنگل را از یکی از حافظان راستینش محروم کردند.تکرار ماجراهایی چون قتل«رضا ارغوان» جنگلبان قراردادی منابع طبیعی، یا داستان تلخ دختر رئیس ستاد مبارزه با کالای قاچاق میاندوآب را مگر می‌توان از یاد بردکه مقابل دانشگاه آزاد علوم پزشکی اردبیل،در سال ۸۲ با سربریده رهایش و قاچاقچیان چوب ازهمین حربه برای تهدید یکی دیگر ازمحیط بانان منطقه استفاده کردند که اگر دخترش به دانشگاه برود همین بلا را سر او هم خواهند آورد.

هراس‌افکنی در دل محافظان طبیعت

مافیای قاچاق چوب در جنگل‌های ایران می‌تازد؛ مافیایی که درچند سال اخیر دیگر پنهانی درختان جنگل را قطع نمی‌کند بلکه آشکار و در مقابل چشمان مسئولان هزاران درخت را قطع می‌کنند و آب از آب تکان نمی‌خورد.

حمله مافیای چوب به لیلا‌کوه لنگرودو قطع بیش از 700 اصله درخت، علی‌رغم اینکه مردم تجهیزات آنها را به پاسگاه منطقه تحویل دادنداما بازداشت نشدن قاچاقچیان یکی از صدها نمونه موجوداست، که برای آنچه رخ داده در میان افکار عمومی پاسخی وجود ندارد.

طی روزهای گذشته بود که «محمود شکری»،نماینده مردم تالش در مجلس نهم،در تذکری به هیات رئیسه مجلس وهیات‌رئیسه کمیسیون کشاورزی پرسید:«چرا گزارش تحقیق و تفحص از منابع طبیعی که بیش از یک سال و نیم از آن می‌گذرددرصحن علنی مجلس قرائت نشد.اهمیت این تحقیق وتفحص زمانی احساس می‌شود که هزاران هکتار از منابع ملی و عمومی و غیردولتی به تصرف مافیادرآمده است.»

مافیای آشکار و حامیان نامحسوس

بسیاری از فعالان محیط ‌زیست بر این باور هستند که برخی از ارگان‌های شبه دولتی از مافیای سازمان یافته قاچاق چوب جنگل حمایت می‌کنند.پس دیگر شاید عجیب نباشد که تلاش های مکرر برای تماس و گفت و گو با مسئولان این حوزه در بیشتر موارد به ناکجا‌آباد می رسید. بسیاری از مسئولان حاضر به سخن گفتن نبودند و بسیاری دیگر تنها در صورتی سخن می گفتند که نامی از آنان برده نشود.

یکی از این کارشناسان جنگل که نخواست نامش فاش شود به «قانون» از سفر خود همراه با قاچاقچیان چوب به جنگل برای تهیه یک مستند، گفت.او بااشاره به همراهی خود و دیدن شگرد آنان از نزدیک این گونه بیان کرد که:سال گذشته به‌همراه یک گروه قاچاقچی چوب به جنگل رفتیم،از عملکردوگفتار آنهامشخص بود که شبکه بسیارسازمان یافته و پیچیده‌ای هستند که توسط گروه خاصی حمایت می‌شوند.اغلب قاچاقچیان شغل‌های پوششی مانند آرایشگری ورانندگی راانتخاب می‌کنند.این کار برای این است که کمتر جلب توجه کنند.»

او ادامه داد:«قاچاقچیان معتقدند که جنگل مال آنهاست ودولت بایداز حوزه آنها بیرون برود.همچنین آنها می‌گویند دولت در اجرای طرح‌های جنگل‌داری،جنگل را غارت می‌کند.این درحالی است که طرح‌های جنگل‌داری براساس یک قاعده مشخص انجام می‌شود ولی قاچاقچیان هر درختی که سر راه‌شان باشد را قطع می‌کنند.»

این کارشناس جنگل درباره حمایت برخی ارگان‌های شبه‌دولتی از مافیای چوب گفت:«یک درخت چند تنی سوزن نیست که پس از بریده شدن به‌راحتی قابلیت پنهان شدن را داشته باشد.من از نزدیک دیده‌ام که قبل از انجام کار،قاچاقچیان تماس گرفته و اطلاعات مربوط را دریافت می‌کنند، به جنگل می‌روند،درختان را قطع می‌کنندوباهماهنگی با گروه خاصی بدون مشکل باز می‌گردند.طبق قانون حمل زغال،هیزم و چوب بین شهرها تنها بامجوز قانونی امکان‌پذیر است.روال عادی انجام این کار است که پروانه‌ای برای خودروی حامل چوب صادر و این پروانه در تمامی ایستگاه‌های بازرسی، چک می‌شود.حال چگونه است که باوجود ایستگاه‌های بازرسی بی‌شمار یک کامیون بزرگ حامل چوب جلوی چشم مسئولان مربوط بدون داشتن مجوز عبور کرده و هیچ مشکلی برای او پیش نیاید.»

او با اشاره به لیست محرمانه قطع درختان در سازمان جنگل‌ها عنوان می کند:«سازمان جنگل‌ها براساس یک لیست محرمانه درخت‌هایی را که می‌خواهند قطع کنند؛مهر و مشخص می‌کند.این علائم تا زمان عملیات بهره‌برداری،به‌صورت محرمانه باقی‌ می‌ماند. همچنین برای اخذ پروانه حمل چوب،باید این علائم روی درخت‌های قطع شده وجود داشته باشد.حال پرسش اینجاست که قاچاقچیان چوب چگونه از یک پروسه محرمانه سر در می‌آورند و بارها شاهد این مسأله هستیم که درخت‌های با علائم یا بدون علائم سازمان جنگل‌ها توسط قاچاقچیان قطع می‌شود.»

بازی مافیا با سمن‌ها

حرف های این کارشناس تقریبا می توانست هر روزنامه نگاری را شگفت زده کند اما گویا شگفت زدگی قرار بود ادامه داشته باشد چرا‌که برای اولین بار در تحقیق راجع به یک موضوع خاص می‌دیدم که کارشناسانش تمایلی به اینکه نام شان عنوان شود، ندارند.یک فعال زیست‌محیطی که او هم نمی خواست نامش فاش شود به «قانون» درباره نفوذ برخی از کارمندان سازمان جنگل‌ها به سمن‌های محیط‌زیستی گفت:«سازمان جنگل‌ها از زیرمجموعه معاونت‌های وزارت جهادکشاورزی به‌عنوان متولی جنگل‌های ایران است.برخی افراد بازنشسته یامنتسب به این سازمان در سمن‌های محیط‌زیستی به‌شدت فعال هستند اما این فعالیت در نوع خود بسیار جالب است زیرا در مواردی که شاهد قطع درختان جنگل توسط مافیای قاچاق چوب هستیم؛این اعضای خاص در سمن‌ها به‌سرعت مصاحبه کرده و عنوان می‌کنند که اتفاق خاصی رخ نداده، در جنگل‌ها مشکلی نداریم و این مسأله تنها قطع درختان پیر و پوسیده بوده است. به‌عنوان مثال دوسال پیش در منطقه سنگله تعداد زیادی درخت قطع شد،یکی از اعضای سمن محیط زیستی که کارمند بازنشسته سازمان جنگل‌هاست،بلافاصله مصاحبه کرد و گفت که هیچ مشکلی وجود نداردو درختان پوسیده قطع شده‌اند.از آنجایی که مردم هنوز به سمن‌های محیط‌زیستی باورواعتقاد دارند،مافیای چوب با استفاده از آنها می‌خواهد برای خود سپر انسانی درست کند.»

او بااشاره به توقف طرح‌های تنفس جنگل تصریح کرد:«طبق قانون هرجنگل بعدازبهره‌برداری باید تنفس داشته باشد.این اقدام به‌منظور احیای دوباره جنگل صورت می‌گیرداما طی 10 سال گذشته این قانون اجرا نشده است.همچنین یکسری طرح‌های جنگل‌کاری که در سال‌های اخیر اجراشد به‌دلیل غیرکارشناسی بودن آن از پایه واساس اشتباه بودو تاثیر منفی بر جنگل‌ها گذاشت.»

این فعال محیط‌زیست به «قانون» گفت: «طبق قانون بهره‌برداری از جنگل توسط یکسری شرکت‌های مشخص انجام می‌شود.متاسفانه در برخی موارد شاهد قانون‌شکنی توسط همین شرکت‌های قانونی آن‌هم در حجم انبوه هستیم که در بسیاری از موارد به پیکرتراشی شبیه است تا بهره‌برداری از جنگل.به‌عنوان مثال شرکت نکا‌چوب در منطقه ارم‌نکا نزدیک به هزار اصله درخت را قطع کرداما روی آن سرپوش گذاشتندوخبری از آن منتشر نشد.مسأله این است که قانون هیچگاه به هیچ شرکتی اجازه قطع یک هزار اصله درخت در منطقه را نداده است.»

جنگل بدون آسمان

به روستای حاشیه جنگل نزدیک می شوم ، نزدیک غروب است و بسیاری از روستاییان فارغ شده از کار و فعالیت خود در قهوه خانه کوچک میدانگاه روستا دور هم جمع شده اند و گپ می زنند. پیرمرد قهوه چی بدون هیچ حرفی و پیش از اینکه روی تختی بنشینم سینی چای و قندان را برایم روی تختی کمی دورتر از ورودی قهوه خانه می‌گذارد و با لبخندی کجکی سری برایم تکان می دهد. روی تخت می نشینم و تبلتم را روی پایم می گذارم. از آنچه دیده ام ، از فکر آنچه بر سر درختان آمده سرم به دوران افتاده است. چای را که می خورم شروع می‌کنم به گشتن روی نت،شاید به نکاتی دیگر برسم.

معاون امور جنگل‌ها چندی پیش گفته بود،مدیریت جنگل‌ها تاوان کم‌توجهی برخی از مسئولان رامی‌دهد. از قضا او این بحث را در کارگاه آموزشی در شهر«نور»مطرح کرده بود که روز جمعه شاهد شهادت یکی از جنگلبانان آنجا بودیم.علی‌رغم وجود شواهدبسیاردرخصوص وجود مافیای قاچاق چوب در ایران،«بهزادانگورج»اعتقاد دیگری دراین‌باره دارد و گفت:بحث مافیای چوب و قاچاق سامان یافته در کشور وجود ندارد.در واقع ما با آدم‌های بدهنجار جامعه که دارای فقر فکری و مادی هستند روبه رو هستیم.درخصوص پرونده کشته شدن جنگلبان نور نیز 4 نفری که دستگیر شده‌اند سابقه قاچاق چوب و اعتیاد را در پرونده خود داشته‌اند.

طرح‌های نجات، بر آب

سال ۹۲ موضوع توقف بهره برداری و تنفس جنگل‌ها مطرح شد و سپس از سوی سازمان محیط زیست به عنوان طرحی برای نجات جنگل‌های کشور دردستور کار قرار گرفت. این طرح همواره موافقان و مخالفان بسیاری داشته است.موافقان این طرح،بازیابی و احیای دوباره جنگل‌ها را راه‌حل نجات جنگل‌ می‌دانندومخالفان آن براین ‌باورند که اجرای این طرح صنعت چوب و کاغذکشور رابامشکلات جدی مواجه می‌کند.

«بهزاد انگورج» دراین‌باره گفت: برخی از کالاها را به هیچ‌وجه نمی‌توانیم از طریق واردات تامین کنیم.برای همین همه ما بایدبدانیم درارتباط با انواع صنایع دستی یا صنایع مبلمان معمولا از چوب‌های تازه استفاده می‌شودو به‌همین دلیل نمی‌توانیم چوب این صنایع را باواردات تامین کنیم و طرح توقف بهره‌برداری از جنگل‌ها ما را با چالش‌های بسیاری مواجه می‌کند. درحالی که مامی‌توانستیم یکسری تولیدات در داخل جنگل داشته باشیم به‌دلیل اختلافات درخصوص این طرح یک بحران جدی به‌وجود آمده است.

انگورج همچنین اصلاح قانون قاچاق چوب را اشتباه و موجب بسته شدن دست سازمان جنگل‌ها عنوان کرد و گفت:«پس از اصلاح قانون در خصوص قاچاق چوب طی دوسال گذشته وضعیت بدتر شده و در خیلی از مباحثی که دست و پای مدیریت جنگل را بسته است از عنوان قاچاق چوب به تعزیر رسیده‌ایم. بی‌تردید قاچاقچی ای که می‌داند میزان جریمه عدد ناچیزی است و زندان و جرائم از این دست را ندارد به‌راحتی قاچاق چوب را انجام می‌دهد.متاسفانه قانون قاچاق بدون نظرخواهی یا مشورت با سازمان امور جنگل‌ها به‌عنوان متولی جنگل، اصلاح شد. درخصوص توقف بهره‌برداری از جنگل مسئولان باید حرف مدیران جنگل را بشنوند نه مدیرانی که یک شب پای درخت نخوابیده‌اندو لحاف آسمان و تشک زمین را درک نکرده‌اند ؛آنهاچگونه می‌دانند کنترل قاچاق چوب یا سوداگری چوب توسط چه افرادی صورت می‌گیرد.»

سوال اما اینجاست ، چطور در حالی که امروز نگران تهیه کاغذ و مبل و دفتر و کتاب هستیم ، نگران فردای نسلی که با کشوری بی‌جنگل ممکن است مواجه شود نیستیم؟ چطور است که هیچگاه طرح هایی برای جایگزینی آنچه از جنگل‌ها از دست می رود ارائه نشده است. نمونه موفق این موضوع را می توان در کشورهایی چون کانادا و آمریکا یافت. حق بهره برداری از جنگل در مقابل کاشت نهال. طرحی که در بسیاری از کشورها در حال اجرا است و این گونه هم در مقابل از بین رفتن جنگل‌ها موفق بوده اند و هم در مقابل قاچاق بی‌رویه چوب و مافیای آن.

اصلاح وضعیت جنگلبانان

اما روی دوم ماجرا پیش از هر طرحی، وضعیت محافظان طبیعت ایران است.پس از حادثه تلخ شهادت مظلومانه جنگلبان نور پرسش‌هایی مطرح شد،یکی از آنها این بود که چرا جنگلبان‌ها مسلح نبودند.انگورج درباره شهادت جنگلبان نور گفت:«طی دو سال اخیر برخی می‌گفتند که آیا مدیران طرح‌های جنگل‌داری هم نیروهای حفاظتی دارند؟پس از شهادت این عزیز مشخص شد سازمان جنگل‌ها نیروی حفاظتی دارد.انسان‌های شریفی که سال‌ها خدمات ارزنده‌ای به این کشور بدون ادعا داشته‌اند.نیروی جنگلبانی که به‌تازگی شهید شد فیش حقوقی‌اش را ببینید یک دهم فیش حقوقی فلان مدیر بیمه نیز نیست. کدام یک از مقاماتی که حقوق چند ده میلیونی می‌گیرند دل شان برای حفاظت از جنگل می‌سوزد؟»

مافیا هست یا نیست؟

قاسم سبزعلی فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها نیز درباره مافیای قاچاق چوب در کشور گفت:«مافیا به‌صورتی که بخواهیم بگوییم برای قاچاق چوب وجود دارد. به این شکل نیست.درمافیا بحث یک شبکه گسترده،هدف‌گذاری شده و برنامه‌ریزی‌شده وجود دارداما این مسأله درباره قاچاقچیان چوب جنگل صدق نمی‌کند.چند نفربا هم هماهنگی می‌کنند و قاچاق را انجام می‌دهند.افراد‌ی درمناطق مختلف باتوجه به مستعدبودن موقعیت منطقه‌ای قاچاق چوب راانجام می‌دهند.درحال حاضرگلوگاه‌های قاچاق چوب و گروه‌هایی که این کار را انجام می‌دهندراشناسایی کرده‌ایم.در بسیاری از مناطق با برنامه‌ریزی از طریق افزایش نیرو و افزایش ایستگاه‌های بازرسی برخوردهای مناسبی را با قاچاقچیان انجام می‌دهیم.»

او باانتقاد از اصلاح قانون قاچاق چوب گفت:«پس از اصلاح قانون قاچاق چوب که دو سال پیش انجام شد شاهد قاچاق بیشتر چوب در جنگل‌ها بودیم. این قانون پیامد بدی برای جنگل‌ها داشت.افرادی هستندکه به‌صورت حرفه‌ای کار قاچاق چوب را انجام می‌دهند.در قاچاق چوب که افراد را به زندان نمی‌اندازند؛ممکن است که زندان هم داشته باشند ولی خسارت و جریمه پرداخت می‌شود و دوباره بازمی‌گردند»

یکی از معدود کارشناسان جنگل داری که با اسم وعنوان خود حاضر به گفت وگو شد مصطفی پناهی بود. وی به« قانون» گفت:«دربحث قاچاق چوب،دعوایی میان منافع خصوصی ومنافع اجتماعی وجوددارد.عده‌ای چه سازمان یافته چه سازمان نیافته منافع خود را برکل کشورترجیح داده‌اند و متاسفانه قانون هم برای آنها مجازات محکمی تعیین نمی کند تا این رویه متوقف شودو در مسیر صحیح حرکت کنند.اینجا گروه‌های مختلف اجتماعی بر سر منابع مشترک می‌جنگندو منافع خصوصی برایشان مهم است نه منافع اجتماعی؛به‌همین دلیل اگر قرار است مادرمدیریت اصلاحی به‌عمل آوریم بایداز آنهایی که منافع اجتماعی برایشان مهم است حمایت و پشتیبانی کنیم.» او افزود:«می‌توان گفت که برخی جنگل‌ها را به‌عمد رها کرده‌اندچون منافع خصوصی در کار است.نمی‌توان گفت که متولیان دراین میان سودی از رها کردن می‌برند و من در جایگاهی نیستم که بگویم متولیان حمایت می‌کنند یا نه.به اعتقاد من نباید این گونه باشدکه بهره‌برداری و منافع اقتصادی جنگل‌ها برای گروه خاصی باشد اماحفاظت از آنها تنها بر عهده مردم باشد.»

پناهی درباره جنگلبانانی که درچند سال اخیر به‌دلیل حفاظت از جنگل‌ها در برابر قاچاقچیان به شهادت رسیده‌اند،گفت:«تازمانی که بستر اجتماعی این جرم‌ وجود دارد حتی اگر نیروی انتظامی و ارتش را به‌صف کنید، نمی‌توانید جلوی این کار را بگیرید.باید به لحاظ قانونی چارچوب‌های لازم برای کاهش تصدی‌گری دولت و افزایش مشارکت مردم در اصول حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها انجام شود. اگر ما نتوانیم مردم را در منافع جنگل به‌صورت قانونی و متمرکز سهیم کنیم، امکان انجام هیچ کاری وجود ندارد.»

نابودی جنگل‌ها به ثانیه رسیده است

خوش آب و هوا بودن روستای کوچک حاشیه جنگل دل کندن را از آن سخت می کنداما باید بازگردم.همان قدر که می خواهم از جنگل‌ها پاسداری کنم،می دانم که باید به پشت میزم در روزنامه بازگردم . ابزار من برای حفاظت از این میراث ملی قلم و کاغذ و ورق‌های روزنامه است. قبل از حرکت برای بار آخر اعداد را چک می‌کنم،طبق آمار مدیرکل دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان محیط زیست،درایران درهر ثانیه 350 مترمربع جنگل ومرتع نابود می‌شود

پناهی درباره این آمار گفته بود: آمارها خیلی متناقضند و اعداد و ارقام مختلفی ذکر شده. بر اساس آمار سالانه به‌طور متوسط حدود 7 هزار هکتار جنگل نابود می‌شود ولی آن‌چیزی که ما می‌بینیم به‌نظر می‌آید خیلی گسترده‌تر باشد.

خورشید در حال پنهان شدن پشت درختان است، درختانی که از اصلی ترین نشانه‌های حیات در زمین هستند. از روی تخت که برمی‌خیزم، پیرمرد قهوه چی می‌پرسد: فایده‌ای هم دارد؟ نگاهش می‌کنم و فکر می‌کنم چقدر سختی دیده در این روزگار و می‌گویم: ان‌شاءالله.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ / ۱۱:۵۵
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 95031106721
  • خبرنگار :