به دختری شش ساله تجاوز شده و به طرز دلخراشی به قتل رسیده است. مقتول دختری افغان است و متهم به قتل و تجاوز، پسری ایرانی و 17 ساله. این اتفاق یک هفته قبل در ورامین افتاده و در چند روز اول، خبرش جز در یکی دو سایت و چند گروه تلگرامی، بازتاب نداشته است.
به گزارش ایسنا، مهران فرجی - روزنامهنگار - طی یادداشتی با این مقدمه در «فرهیختگان» ادامه داد: یکی از دلایل، وقوع جرم در خارج از محدوده تهران است. مثل هر اتفاق دیگری که در شهرهای دیگر میافتد و به دلیل دوری از مرکز، یا انعکاس خبری چندانی پیدا نمیکند یا با تاخیر به خبرنگاران مرکزنشین میرسد. علت آن، ضعف خبرنگاران در شهرستانها، لینک نبودن با خبرنگاران رسانههای سراسری، ضعف خبرنگاران رسانههای سراسری در ارتباط گرفتن با حوزههای خبری در شهرستانها، اهمیت بیشتر خبرهایی که در پایتخت رخ میدهد و مسائلی از این دست است.
... اما هر چه هست، باعث میشود خبرهایی غیر از خبرهای پایتخت، کمرنگتر و با تاخیر، انعکاس رسانهای پیدا کنند. این یک سوی ماجراست و میتوان بخشی از تاخیر اطلاعرسانی درباره این خبر را به این موضوع مرتبط دانست.
اما نکتهای که این تاخیر به آن دامن زد، طرح مسائل نژادی درباره حادثه بود. اینکه افغانستانی بودن قربانی، باعث شده حادثه در سکوت خبری و بیتوجهی کاربران ایرانی شبکههای مجازی فرو برود. حتی برخی ادعایی مبنی بر این مطرح کردند که افغانستانی بودن قربانی، باعث خلل در رسیدگی قضایی پرونده شده یا میشود؛ ادعایی که با نگاه به پروندههایی که شاکی یا قربانی، از اتباع افغان بوده است، رد میشود و گاه عجیب و مشکوک مینماید.
شاید واکنش چند مسئول و روزنامهنگار افغان نسبت به سکوت خبری در ایران را بتوان درباره شبکههای مجازی صادقتر دانست تا رسانههای رسمی اما همین شبکههای مجازی و کاربران ایرانی آن، در 24 ساعت گذشته واکنشهای تندتری را درباره موضوع دختر افغان و فجیع بودن قتل و تجاوز نشان دادهاند.
نقدهایی تند به «ما ایرانیها» کردهاند و از توحش پسری گفتهاند که 17 سال دارد و خواستهاند دستگاه قضایی به جدیت رسیدگی و برخورد کند.
شاید برخی از این کاربران، همانهایی باشند که با شنیدن خبر سرقت، قتل، تعرض یا تجاوز ازسوی اتباع افغان، با تاکید بر افغانستانی بودن متهمان، خواستار شدیدترین برخوردها میشوند. این نگاهها و درستکردن این دوگانههای نژادی چه زمانی که علیه اتباع افغان بود و چه حالا که در حمایت از آنهاست، هم اتباع افغان را زیر سوال برده و میبرد و هم چهره ایرانیها را مخدوش میکند.
کاربران شبکههای مجازی حالا کمی از آن سوی بوم افتادهاند؛ نه به آن سکوت چند روز اول حادثه و نه به این واکنشهای تند و نژادی که «فرقی بین ایرانی و افغانستانی نیست و باید دستگاه قضایی بهشدت برخورد کند» و «باید از خانواده مقتول دلجویی شود» و نه به آن نگاههای نژادی و غیرانسانی به اتباع افغان و تفاوت قائل شدن بین مجرمان ایرانی و مجرمان افغان، نه به این خودزنی نژادی که وای بر ما ایرانیها!
باید کمی همهجانبه به چنین موضوعاتی نگاه کرد.
1. در ایران مثل هر کشور دیگری جرائمی رخ میدهد. از سرقت گرفته تا قاچاق و قتل و آدمربایی و ...؛ با آمار و ریشههایی مختلف در نقاط مختلف کشور. قتلهای فجیع و همسرکشی و فرزندکشی و ... هم در ایران رخ میدهد و هم در قلب اروپا با تعدادی متفاوت. فقر ریشه بسیاری از جرائم در ایران است و البته این علت در جرائمی که حداقل در کشورهای اروپای غربی رخ میدهد نقش کمرنگتری دارد اما نه با یک قتل فجیع در ایران، نه با قتلی فجیع در افغانستان و نه با قتلی فجیع در آلمان، نمیتوان به توحش یک جامعه پی برد! توحشی که در بعضی کامنتهای کاربران ایرانی شبکههای مجازی در یک روز گذشته به آن اشاره میشود.
2. درباره واکنش ضعیف شبکههای مجازی در روزهای اول وقوع این حادثه و دلخوری چند مسئول و روزنامهنگار افغان، بعد از مد نظر قرار دادن موضوعی که در بالا اشاره شد، یعنی وقوع جرم در نقطهای خارج از تهران که تاثیر زیادی در انتشار دیرهنگام خبر در رسانههای رسمی و به تبع آن شبکههای مجازی دارد، برادران افغانستانی نباید گذشته را فراموش کنند و چشم بر حال ببندند. دو میلیون و 500 هزار تبعه افغان بهطور مجاز و غیرمجاز در ایران زندگی، کار و تحصیل میکنند. افرادی که از سالها قبل، از زمان جنگ گرفته تا تحریمها، در ایران زندگی و از امکانات این کشور استفاده کردهاند و البته نادیده گرفته نمیشود که به سختی هم کار کردهاند. با توجه به تعداد حدود دو و نیم میلیون تبعه افغان در ایران و حضور آنها در جامعه و با توجه به اینکه برخی از این افغانها، کارگرانی هستند که به لحاظ مالی و فرهنگی در شرایط مساعدی نیستند، جرائمی نیز از سوی آنها رخ داده و میدهد. آیا دوستان روزنامهنگار ما در کشور افغانستان آماری از قتلهای رخ داده در ایران از سوی تبعههای مجاز و غیرمجاز افغانستانی دارند؟ آیا در هیچ یک از این موارد، مسئولی از مسئولان ایرانی واکنش نشان داده است که حالا از سکوت مسئولان ایرانی در قبال قتل دختری افغان گلایهمند باشیم؟ باید کمی منصفانه به موضوع این حادثه نگاه کرد.
3. موضوعی که در این شلوغی به کلی نادیده گرفته شد، این است که متهم این پرونده، نوجوانی 17 ساله است. سالها برای لغو مجازات اعدام برای کودکان زیر 18 سال تلاش شده و حالا ماده 91 قانون مجازات جدید، با نگاه نو، اعدام افراد زیر 18 سال را منوط به تایید بلوغ ذهنی آنها کرده که در همه موارد، نداشتن بلوغ این افراد تایید میشود و این ماده نجاتبخش، افراد زیر 18 سال را از مجازات اعدام نجات میدهد.
حالا برخی کاربران بدون در نظر گرفتن سن متهم پرونده، حتی خواستار اعدام سریعتر او شدهاند. سوی دیگر ماجرا همان نگاه یکجانبهای است که تنها جرم را میبیند و نه سن مجرم، نه شرایط زندگی و منطقه فقیرنشین وقوع جرم، نه شرایطی که باعث شده نوجوانی 17 ساله دست به چنین جنایتی فجیع بزند، نه مسائل آموزشی و خانوادگی و نه هیچ مساله دیگری در این نگاه احساسی و مجازاتمحور مورد توجه قرار نمیگیرد.
انتهای پیام