#من_ستایش_هستم

نه ساله بودم و سوم ابتدایی که پیکر دختری درست هم سن و سالم به اسم «حسنا» در خانه‌های نیمه کاره شهرکی دور افتاده در کرمانشاه پیدا شد، به دختر نه ساله بارها تجاوز و سرش با کارد میوه خوری جدا شده بود. این خبر وحشتناک همه شهر را گرفته بود، اولین بار بود که با واژه‌هایی چنین مواجه می‌شدم و جزء جزء آن‌ها در سرم حک شده است؛ سه کارگر ساختمانی متجاوزان به حسنا و قاتلان او بودند که با کمک خیرین که دیه آن‌ها را تقبل کردند، سه مرد به دار آویخته شدند. نقاط حساس شهری همیشه بستر چنین حوادثی هستند که تا عمق جان هر انسانی را درگیر می‌کند.

نه ساله بودم و سوم ابتدایی که پیکر دختری درست هم سن و سالم به اسم «حسنا» در خانه‌های نیمه کاره شهرکی دور افتاده در کرمانشاه پیدا شد، به دختر نه ساله بارها تجاوز و سرش با کارد میوه خوری جدا شده بود. این خبر وحشتناک همه شهر را گرفته بود، اولین بار بود که با واژه‌هایی چنین مواجه می‌شدم و جزء جزء آن‌ها در سرم حک شده است؛ سه کارگر ساختمانی متجاوزان به حسنا و قاتلان او بودند که با کمک خیرین که دیه آن‌ها را تقبل کردند، سه مرد به دار آویخته شدند. نقاط حساس شهری همیشه بستر چنین حوادثی هستند که تا عمق جان هر انسانی را درگیر می‌کند.

از جنایات محمد بیجه در پاکدشت ورامین بیش یک دهه گذشته است، بر اساس مستندات بیجه به 17 کودک تجاوز کرد و آن‌ها را به قتل رسانده و پایانش جوخه دار بود. دیگر سال‌هاست پیکر بیجه با خاک یکی شده است، اما هنوز ورامین و مناطق اطرافش پرحادثه و غمبارند.

حالا شبکه‌های اجتماعی مملو از غم تجاوز به دخترکی 6 ساله به نام ستایش هستند، ستایشی که در عکس‌هایش لبخندی کودکانه و بدون دندان دارد؛ ستایش افغانستانی است و البته زاده ایران، در همین زیر گوش تهران «ورامین» و منطقه خیر آباد به دنیا آمده است. بسیاری در شبکه‌های اجتماعی معتقدند که خبر در گذشت او آنطور که باید در رسانه‌ها بازتاب نداشته است.

ستایش

ستایش بیست و دوم فروردین گم می‌شود و پدر و مادرش که اهل افغانستان هستند، همه جا را به دنبال دخترک زیر و رو می‌کنند، پلیس هم ردی از دخترک نمی‌یابد. تا اینکه فردای روز گم شدن ستایش، پلیس می‌گوید ردی از او گرفته است. اما پدر ستایش با پیکر آسیب دیده دخترش مواجه شده می‌شود، پسر 17 ساله همسایه، ستایش را بعد از تجاوز با چاقو به قتل می‌رساند و پیکرش را در وان حمام می‌اندازد و رویش اسید می‌ریزد؛ شبیه صحنه‌ای از سریال «بریکینگ بد» که همراه با سی‌دی شهرزاد در سوپرمارکت‌های شهر به فروش می‌رسید. پسر 17 ساله در از بین بردن جنازه موفق نیست و از دوستش کمک می‌خواهد و این دوست هم پدرش را در جریان می‌گذارد و خبر به پلیس و کلانتری محل داده می‌شود و حالا پسرک دستگیر شده است.

در برابر حزنی که در صدای پدر ستایش موج می‌زند، هزاران کوهِ اندوه کم است، چندبار زنگ می‌زنم و گوشی تلفن دست اقوامش جا به جا می‌شود تا پسرعموی ستایش قبول می‌کند چند کلمه‌ای با پدر ستایش حرف بزنم. می‌گوید: «یک روز کامل از ستایش خبری نبود، دولت و خودمان پیگیر شدیم، اما خبری از او نشد تا اینکه فرداش پلیس خبر داد که از او خبر دارند. ستایش را پسرک همسایه ما دزدیده بود.»

بغض در صدایش می‌شکند، اما ادامه می‌دهد: « همسایه بودیم، می‌شناختیم‌شان، ارتباط مان اما چندان زیاد نبود، می‌دیدمش که به مدرسه می‌رود، مادرش هم با همسرم سر کوچه جمع می‌شدند. اما از بعد از این اتفاق آن‌ها را ندیده‌ایم. البته هنوز پایمان را توی خانه‌ خودمان نگذاشته‌ایم و خانه اقوامیم تا کمی آرام شویم. همسرم و چهار فرزند دیگرم هم خیلی ناراحت هستند، اما منتظریم ببینیم چه می‌شود. از همه کسانی هم که به دیدار ما آمدند و پیگیر شدند ممنونیم.»

ستایش

کتایون افرازه- از اعضای جمعیت امام علی و از فعالان اجتماعی منطقه قرچک و ورامین است، او می‌گوید این جمعیت نزدیک به یک سال و نیم است که در منطقه داوودآباد خانه‌ای ایجاد کرده است، داوودآباد فاصله کمی با خیرآباد-محل زندگی ستایش-دارد. او درباره نبود امنیت در این مناطق می‌گوید: قرچک و ورامین دو قسمت تهران است که خانواده‌های افغان زیادی آنجا زندگی می‌کنند. چون خانواده‌های افغان برای کار به شهرهای بزرگ می آیند و به دلیل نداشتن استطاعت مالی کافی در حاشیه‌ها ساکن می‌شوند. امنیت در این محله‌ها بسیار کم است، بچه های محروم از تحصیل زیادی در این مناطق هستند که جمعیت تلاش می کند به آن‌ها خدمات آموزشی و درمانی ارائه بدهد. بیشتر این بچه ها خانواده‌های آسیب دیده‌ای دارند که درگیر اعتیاد هستند و فضای ناامن این مناطق چنان است که خانه‌ی جمعیت با اینکه در مقابل کلانتری است اما چندین بار مورد دستبرد قرار گرفته است. این مناطق به شدت نیازمند کار فرهنگی ریشه‌ای هستند و همراه با کار فرهنگی باید قوانین خاصی در این مناطق گذاشته شود و امکانات به آن‌ها داده شود؛ در این مناطق بچه‌ها در سنین پایین ازدواج می‌کنند، کنترلی بر بارداری خود ندارند و آموزشی هم برای حمایت از فرزندان خود ندیده‌اند.

این خبر قلب خیلی‌ها را فشرده است، از وکلایی گرفته که اعلام آمادگی کرده‌اند که بدون دریافت پول وکالت خانواده ستایش را بر عهده بگیرند تا کاربرانی که در شبکه‌های اجتماعی عکس خود را به چهره خندان ستایش تغییر داده‌اند، و تا مطالبی که با هشتگ #ستایش قریشی، #مهاجر افغانی، #من-ستایش-هستم، #عدالت برای ستایش، #ورامین و غیره در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

کابران در شبکه‌های اجتماعی مواضع‌ مختلفی دربرابر این خبر دارند، برخی به این موضوع اشاره دارند که چرا باید ورامین همیشه بستر این اتفاقات ناگوار باشد؟ برخی هم از قوه قضاییه می‌خواهند که عدالت را در حق خانواده ستایش تمام کند.

ستایش

برخی از واکنش‌های توییتری به خبر درگذشت ستایش به این شرح است: «فعالان مدنی، کجا هستند که از #ستایش چیزی بگویند؟»، «بحث اعدام متهم که میاد یه عده پرچم حقوق بشر دست میگیرن که متهم زیر سن قانونی بوده! #ستایش»، «چه حالی دارن اون خانواده الان؟ همچین فاجعه ای گریه داره. مردن داره #ستایش»، «مساله وحشتناک اینه که چه اتفاقی توی جامعه ایران در حال رخ دادنه که یک بچه ١٧ ساله دست به یک چنین جنایتی میزنه»، «باید ترسید. #ستایش»، «وقتی عکس #ستایش قریشی رو می‌بینم, بیشتر از هرچیزی احساس ترس میکنم. جهان چه جای وحشتناکی شده.»، «من با اعدام مخالفم اما اعدام مصنوعی باید برای این پسر بچه‎ی شرور انجام بشه تا درس بگیره، هرچند دیگه #ستایش زنده نمیشه...»، «اجرای #تجاوز و #قتل دختر 6 ساله دردناک و اسفبارهست اما وحشتناک تر و دردناک تر بی تفاوتی جامعه به این خبر هست#ستایش #دختر6ساله #دختر_6ساله».

گزارش از آزاده شمس خبرنگار ایسنا

انتهای پیام

  • شنبه/ ۲۸ فروردین ۱۳۹۵ / ۲۰:۳۹
  • دسته‌بندی: ایکسنا
  • کد خبر: 95012812612
  • خبرنگار :