علی رهبری شامگاه 16 اسفندماه پس از انتشار نامهای، بهشکل رسمی ارکستر سمفونیک تهران را ترک کرد تا سرنوشت این ارکستر پس از 12 ماه دوباره در هالهای از ابهام قرار گیرد.
به گزارش خبرنگار سرویس موسیقی ایسنا، 12 اسفندماه 93 بود که علی رهبری (هنرمند مقیم وین اتریش) به ایران آمد تا ارکستری را که سه سال متوالی در سکوت و بیخبری بود، زنده کند و به صدا درآورد. احیای ارکستر سمفونیک تهران توسط یک هنرمند با سابقهی فعالیت در ارکسترهای برخی کشورهای اروپایی، خبر خوشی برای نوازندگان و علاقهمندان به موسیقی کلاسیک در ایران بود؛ اما این خبر خوش فقط 12 ماه دوام آورد.
وقتی رهبری با شوق و انگیزه، کار با این ارکستر را آغاز کرد، معمولا در گفتوگوهایش با رسانهها اظهار میکرد: «من قول دادهام این ارکستر را درست کنم و استعفا هم نخواهم داد. از اینجا هم نمیروم؛ مگر اینکه مرا بیرون کنند.»
این رهبر ارکستر برای اولینبار برنامهای سالانه را برای ارکستر سمفونیک تهران تدوین کرد و اتفاقا تا حد زیادی از پس اجرای این برنامه هم برآمد؛ اما در نهایت، او نتوانست سر قولش بماند و اتفاقا استعفا کرد. استعفایی که خودش دلیل آن را «کارشکنی بنیاد رودکی» میداند.
رهبری در آخرین نامهای که منتشر کرده، دربارهی استعفایش گفته است: «از نظر هنری ما روی صحنه به همه ثابت کردیم که در ایران هم امکان کار حرفهای با کیفیت بالا وجود دارد و شما عزیزان آن را با نظمی بینظیر و تحسینبرانگیز به اجرا درآوردید، ولی متأسفانه وابستگی ارکستر به بنیاد رودکی و گردانندگانش، همواره مانعی برای ادامه کار و پیشرفت بود. بنیادی که مدیرعامل و همراهانش نهتنها کمترین تجربهای در زمینه مدیریت ارکستر نداشتند، بلکه با سوءمدیریت و در نتیجه، بینظمی و بیبندوباریهای فراوان اداری، روزانه با ایجاد مشکلات متعدد، آرامش را از مجموعه ارکستر سمفونیک تهران سلب کردند و بهغیر از ایجاد تشویش، هیچ زمینهای برای ایجاد بستری مناسب برای فعالیت هنری فراهم نکردند و هنوز با گذشت 12 ماه هیچ قدمی درمورد اداره یک ارکستر 75 نفری برنداشتهاند.»
او همچنین در بخش دیگری اظهار کرده است: «همین باعث شد که بنده که فقط برای مدیریت هنری دعوت شده بودم، بیشتر وقتم صرف مبارزه برای گرفتن حق قانونی نوازندگان شد٬ کما اینکه هر روز با دغدغهای تازه بهسراغ نوازندگان رفتم. بالاخره بعد از ماهها به این نتیجه رسیدم که ادامه همکاری حرفهای من با این بنیاد غیرحرفهای اصلا به هیچ وجه امکانپذیر نیست و نمیتوانم بیتدبیری و بیمسوولیتیهای ماههای گذشته را تحمل کنم٬ به همین دلیل هم دو ماه پیش با اعتراض، مشکلات را به اطلاع عموم رساندم. این بنیاد میخواهد بنده فقط بهعنوان رهبر مهمان کار کنم که دیگر مزاحم اعمال غیرحرفهای و غیرانسانیشان نشوم، بنده هم قبول نکرده و نخواهم کرد.»
یکی دیگر از مواردی که باعث دلخوری رهبر ارکستر سمفونیک تهران شد، بیتوجهی به مطالبات مالی نوازندگان این ارکستر بود؛ دستمزدهایی که بهموقع پرداخت نمیشدند وتا کنون هم تسویه نشدهاند. البته موضوع مالی نوازندگان فقط به این دوره مربوط نیست و زمانی هم که ارکستر زیر نظر انجمن موسیقی ایران اداره میشد، مشکلات مالی برای نوازندگان وجود داشت. همین مشکلات مالی بود که ارکستر را در دولت قبل، سه سال به تعطیلی کشاند.
اما زمانی که ارکستر سمفونیک تهران بهدستور رییسجمهور احیا و بازگشایی شد، انتظار میرفت که برای بودجهی آن نیز فکری شده باشد یا سازمانی ایجاد شود که ارکسترهای دولتی زیر نظر آن اداره شوند؛ اما این اتفاق عملا نیفتاد و ارکستر با واگذار شدن به بنیاد رودکی، راهی را که سالها میرفت، همچنان ادامه داد. با این حال، ارکستر با مدیریت هنری علی رهبری پویا شده بود و تقریبا با هفتهای یک اجرا، به فعالیت خود ادامه میداد و حرفهایی برای گفتن داشت.
علی رهبری بارها در سخنانش به این موضوع اشاره کرده بود که ارکستر را در دورهی جدید، طوری پایهگذاری کرده است که اگر روزی هم نباشد، همین روال حرفهای در آن طی شود؛ اما کمبود بودجه و برنامهریزیهای بنیاد رودکی، این امر را تأیید نمیکند و معلوم نیست پس از علی رهبری، چه آیندهای در انتظار ارکستر سمفونیک تهران است. ارکستری که پستیها و بلندیهای زیادی را طی کرده و اتفاقا چند بار هم زمین خورده است.
تا کنون رهبرهای متعددی با دل شکسته از ارکستر سمفونیک خداحافظی کردهاند و علی رهبری هم یکی از آنهاست.
به هر حال، از بنیاد رودکی انتظار میرود که نگذارد، کار ارکستر دوباره به تعطیلی و حاشیههای پس از آن برسد و دوباره مرثیههای پیشین برای ارکستر خوانده شود.
انتهای پیام