در نشست «خاقانی و دانش‌های عصر خود» عنوان شد

شاعری نداریم که به اندازه خاقانی در نجوم ماهر باشد

هشتمین نشست از مجموعه‌ی درس‌گفتارهایی درباره‌ی خاقانی به «خاقانی و دانش‌های عصر خود» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر عباس ماهیار، استاد دانشگاه خوارزمی و خاقانی‌پژوه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

هشتمین نشست از مجموعه‌ی درس‌گفتارهایی درباره‌ی خاقانی به «خاقانی و دانش‌های عصر خود» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر عباس ماهیار، استاد دانشگاه خوارزمی و خاقانی‌پژوه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

به گزارش ایسنا، در گزارش برگزاری این نشست آمده است: خاقانی به دانش‌های عصر خود آگاهی‌های فراوان داشته است. تأثیر قرآن کریم و معارف اسلامی و تواریخ و سیر و داستان‌های پیامبران و تصوف و عرفان و حکمت و هیئت و نجوم در آثار خاقانی هوایداست. خاقانی با چیره‌دستی مصطلحات دانش‌های زمان خود را در استخدام سخن درآورده و به‌گونه‌ای سخت استادانه در سطرسطر کلام خود جای داده و فرزانگی‌اش را اثبات کرده است. خاقانی اصطلاحات ستاره‌شناسی را همچون اختر‌شماری فرزانه و آگاه در مضامین شعری خود آورده است.

منازل قمر یک مساله‌ی نجومی و مفهومی قرآنی است

متن سخنان عباس ماهیار در این نشست به این شرح است: مسأله‌ای که در این جلسه می‌خواهم مطرح کنم «منازل قمر» است. منازل قمر یک مسأله‌ی نجومی است، اما یک مفهوم قرآنی هم هست. ماه، یا قمر، مدار خود را در ۲۷ روز و نیم طی می‌کند. منجمان ایرانی این روزها را به 28 قسمت تقسیم می‌کنند و می‌گویند: قمر در ۲۸ منزل فرود می‌آید یا از ۲۸ منزل می‌گذرد. منجمان نام این 28 منزل را نوشته‌اند. آغاز حرکت قمر، یا آغاز فلک قمر، از حَمَل است. منزل اول آن «شَرَطان» یا «شَرَطین» است. شرطان دو ستاره است. مدار قمر از حمل شروع می‌شود، تا ثریا و دبَران ادامه پیدا می‌کند. در واقع چهار منزل است. اول آن در حمل و ثور است. از آنجا منزل پنجم روی صورت فلکی جبار یا جوزا می‌رود. روشن‌ترین قسمت آسمان صورت فلکی جبار است. منطورم این است که همه‌ی مدار ماه روی منطقه‌البروج نیست. گاه از آن کنار می‌زند و روی صورت فلکی جبار، که از صورت‌های فلکی جنوبی است، می‌رود. بعد از آنجا دوباره می‌آید روی «دو پیکر» یا جوزا. بعد از سرطان روی اسد می‌رود، بعد سنبله و میزان و عقرب و قوس و جدی و دلو. از آنجا دو سه منزل بیرون می‌رود. منزل‌های ۲۵ و ۲۶ و ۲۷ نیز در صورت‌های فلکی شمالی است، در فَرَس اعظم.

این را من در تفسیرها بررسی کرده‌ام. تفسیر «کشف‌الاسرار» رشیدالدین ابوالفضل میبدی فقط منزل اول و آخر را گفته است. «رشا» منزل اول است و «شرطان» منزل آخر. پیداست که رشیدالدین از نجوم آگاهی نداشته است. تفسیر ابوالفتوح رازی را دو تن از استادان بزرگ دانشگاه مشهد تصحیح کرده‌اند. من شمرده‌ام، به‌جای ۲۸ منزل، ۲۷ منزل نوشته شده است و منزل ثریا را ننوشته‌اند؛ یا در نسخه نبوده و ننوشته‌اند، یا بوده و ننوشته‌اند. در هر دو حالت برای کسی که نسخه‌ی «روض‌الجنان و روح‌الجنان» ابوالفتوح رازی را تصحیح می‌کند باید این منازل را می‌شمرد و می‌دید که ۲۸ منزل هست یا نه؟ اگر نیست حداقل یادآوری بکند و بگوید که در نسخه‌ی ما منزل ثریا نبود. در «تفسیر سورآبادی» هم از منزل چهارم به ‌بعد نوشته شده است. مصحح تفسیر سورآبادی حداقل باید می‌گفت که منجمان، اول مدار را از شرطین می‌گیرند و اینجا از شرطین گرفته نشده است. در تفسیر علامه طباطبایی هر ۲۸ منزل درست نوشته شده است.

خاقانی از منازل به‌صورت پدیده‌های آسمانی یاد نکرد

اما کار ما کار خاقانی است و می‌خواهیم ببینیم که خاقانی درباره‌ی این ۲۸ منزل چگونه مضمون و تصویر ساخته است. خاقانی از منازل به صورت پدیده‌های آسمانی یاد نکرده است؛ بلکه از آن تشبیه و استعاره درآورده است. مثلاً به این صورت: «بزمت فلک و سرات منزل/ ماهان ستاره زیوران را». این منازل همه در افلاک است. «ماهان» در اینجا زیبارویان درباری است؛ ماهانی که زیورهایی از ستاره دارند. یا: «ماه نو از نه فلک به منزل نه ماه / شاه زمین به نورهان ظفر آورد» «ماه نو» بچه‌ای است که تازه به دنیا آمده است. ممدوح خاقانی صاحب پسری شده است و خاقانی می‌گوید این بچه نه ماه در افلاک گردیده (در شکم مادر بوده) و سپس برای شاه سوغاتی آورده است. آن سوغاتی، همین پسر است. ساختار مضمون با تکیه به منازل قمر است.

گاهی خاقانی از منازل یاد کرده است: «ز چرخ اقبال خواهی او ندارد هم/ که اقبال مه نو هست با ادبار شرطانش» در بسیاری از نسخه‌ها «سرطان» نوشته‌اند که غلط است. درست آن «شرطان» است. گمان می‌کنم دیوان خاقانی به‌دلیل مشکل بودن آن، هزار نوع تصحیف دارد. معنی بیت این است که ماه نو وقتی جلو می‌آید که ماه از منزل شرطین گذشته باشد. یا: «شیر هشیار از سگ دیوانه وحشت برنتافت/ نور جَبهه شور اعوا برنتابد بیش از این». «شیر» برج اسد است. منجمان قدیم می‌گفتند که اعوا سگ‌هایی هستند که به سوی شیر پارس می‌کنند. جَبهه منزل دهم است از منازل قمر. در روز دهم است که ماه به منزل جَبهه می‌رسد. خود جَبهه چهارتا ستاره است بر یال و قلب اسد. قلب الاسد برج پنجم است و می‌شود مردادماه.

شعرهایی که خاقانی در سرمایی سخت سروده است

منزل دوازدهم و سیزدهم توضیح بیشتری می‌خواهد. اسم منزل دوازدهم «صرفه» است. صرفه در صورت فلکی اسد در دُم آن است و ستاره‌ی قدر اول است. قدیمی‌ها بر اثر فروغ و درخشش ثوابت آنها را بر شش قدر تقسیم کرده بودند. قدر اول از همه روشن‌تر است؛ مثل شباهنگ، شعرای یمانی و سهیل. آنها ۱۵ تا هستند. البته الآن قدرها را با دستگاه‌های بسیار حساس اندازه می‌گیرند و آن ۱۵ تا تغییر پیدا می‌کند. پس صرفه ستاره‌ی اول دُم اسد است. اعوا چهار ستاره است در صورت فلکی سنبله. یعنی ماه روز سیزدهم به اعوا می‌رسد. حالا سؤالی مطرح است: این شعر که خاقانی گفته است: «بی‌صرفه در تنور کن آن زر صرف را/ کو شعله‌ها به صرفه و اعوا برافکند». چرا صرفه و اعوا آورده است؟ در صورت‌های فلکی شمالی صورتی هست که به آن «هیه و عوا» می‌گویند. اسعد گرگانی در «ویس و رامین» این دو را «مار و مارافسای» معنی کرده است. در شعر خاقانی بحث سرما است؛ سرمایی سخت. در سردی هوا این حرف را زده است:

سرد است سخت سنبله‌ی رزم خرمن آر / کو سستی به عقرب سرما برافکند

بی‌صرفه در تنور کن آن زر صرف را / کو شعله‌ها به صرفه و اعوا برافکند

چون خرمگس که برپرد از خوان عنکبوت / بر پر سبز رنگ غبیرا برافکند

ظرافتی که خاقانی از منزل صرفه در بیت‌هایش به‌کار برد

مدار ماه ۳۵۴ روز است. اگر آن را ۲۸ تقسیم بکنیم می‌شود در حدود ۱۳ روز. این منازل ماه (قمر) هر کدام یک طلوع و سقوط دارد. این را در اصطلاح منجمان «نوء» می‌گویند. ابوریحان بیرونی در کتاب «آثارالباقیه» روزها را دقیقاً نوشته است و اشاره کرده است که مثلاً صرفه کی طلوع و کی سقوط می‌کند. اما طلوع و سقوط یعنی چه؟ در ۱۳ روز هر منزل بالا می‌آید. یعنی پیش از طلوع آفتاب در افق شرقی دیده می‌شود و ۱۳ روز طول می‌کشد. از آن طرف، منزل سیزدهم سقوط می‌کند. پس در مشرق بالا می‌آید و در مغرب سقوط می‌کند. این را «نوء» می‌گویند. یا به عبارت دیگر، بالا آمدن منزل قمر پیش از طلوع آفتاب و دیده شدن آن در افق شرقی. صرفه حدود اواخر شهریور ماه طلوع می‌کند. بنابراین سقوط آن اسفندماه خواهد بود. منجمان می‌دیدند که شهریور هوا سرد می‌شود و اسفند هوا گرم می‌شود. می‌گفتند طلوع صرفه آغاز افت گرماست و سقوط صرفه آغاز افت سرماست. اگر ۱۳ روز هر منزلی بالا بیاید، باید دید صرفه در دی‌ماه یا آذرماه کجاست؟ شش ماهه که سقوط کند بالای سرِ ما می‌رود. بنابراین خاقانی می‌دانسته منزل صرفه در اوایل زمستان و آغاز پاییز بالای سرِ ما است. این ظرافتی است که در آن بیت هست و می‌شود آن را اثبات کرد.

به هر حال، مختاری غزنوی و سیدحسن غزنوی و انوری و خاقانی و نظامی تا خواجوی کرمانی شاعرانی هستند که مقولات نجومی را در شعرهای خودشان پرورده‌اند و از آن مضمون ساخته‌اند. اما گمان نمی‌کنم شاعری بیابیم که به اندازه‌ی خاقانی در نجوم مهارت داشته است.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۳ اسفند ۱۳۹۴ / ۱۱:۴۷
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 94120301859
  • خبرنگار :