توجه دانشگاه به ادبیات معاصر کافی است؟

نسرین فقیه معتقد است تعداد واحدهای مربوط به ادبیات معاصر در دانشکده‌های ادبیات نسبت به کل واحدها مناسب است و اگر قرار به توجه بیشتر باشد باید کل نظام آموزشی این رشته تغییر کند.

نسرین فقیه معتقد است تعداد واحدهای مربوط به ادبیات معاصر در دانشکده‌های ادبیات نسبت به کل واحدها مناسب است و اگر قرار به توجه بیشتر باشد باید کل نظام آموزشی این رشته تغییر کند.

این مدرس دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره برنامه جدید آموزشی ادبیات در دانشگاه‌ها گفت: تعداد واحدها خیلی افزایش پیدا نکرده است. به عنوان نمونه امکان واحدهای اختیاری زیاد شده است نه اینکه مجموع واحدها افزایش یافته باشد؛ در نتیجه این اطلاعات به این شکل است که درس‌های اصلی،‌ تخصصی، اختیاری و عمومی تغییر آن‌چنانی نکرده و تنها میزان واحدهای اختیاری افزایش یافته است.

او درباره تقسیم‌بندی واحدهای مربوط به ادبیات معاصر بیان کرد: دانشجویان تنها می‌توانند چهار واحد اختیاری بردارند. درباره ادبیات معاصر در بخش‌های متعددی می‌توان صحبت کرد. در بخش «تاریخ ادبیات 4» به دوره قاجار و بعد از آن می‌پردازیم. پس فقط نام واحد نیست که باید ادبیات معاصر را یدک بکشد. بخش کارشناسی و نقد ادبی نیز به ادبیات معاصر پرداخته است.

او افزود: مجموعه‌هایی از واحدهای نظم و نثر داریم که هر کدام پنج قسمت است. طبعا در این نظام آن‌چه در انتها قرار می‌گیرد شعر، نثر و داستان معاصر است. با این سیستم اگر بخواهیم باز هم واحد برای ادبیات معاصر بگذاریم باید کل نظام را به هم بزنیم. اما در مجموعه منظمی که الان چیده شده است استاد می‌تواند به دلخواه به ادبیات معاصر بپردازد.

این مدرس دانشگاه درباره راه‌حل این مشکل تشریح کرد: ما نمی‌توانیم برای همه دانشجویان در همه دوره‌ها تعدادی واحد اضافه کنیم اما می‌توان یک گرایش در دوره لیسانس یا دکترا اضافه کرد.

فقیه با بیان اینکه پیش‌فرض کم بودن واحدها می‌تواند اشتباه باشد اظهار کرد:‌ من می‌خواهم راجع به همین بحث شود. درباره هر قسمت از ادبیات بخواهیم صحبت کنیم باز هم خواهیم گفت کم است. در فصل‌های درسی پیشین چهار واحد مربوط به حافظ داشتیم که در حال حاضر به دو واحد کاهش پیدا کرده است. نقد ادبی چهار واحد و سبک‌شناسی هم چهار واحد است که در واقع کم است.

او افزود: تاریخ ادبیات هم بسیار بسیار کم است. از قرن هشتم تا ادبیات معاصر فقط دو واحد صائب داریم یعنی عملا شش قرن غیر از تاریخ ادبیات به چیز دیگری پرداخته نمی‌شود که باز هم کم است. اگر بگوییم واحدهای مربوط به ادبیات معاصر کم است باید در قیاس با واحدهای دیگر آن را در نظر بگیریم.

این مدرس دانشگاه درباره راه‌حل مناسب برای ارائه واحدها گفت:‌ ما مجبوریم 137 واحد بگذاریم. اگر فکر کنیم به ادبیات معاصر کم پرداخته شده است باید سیستم لیسانس را به صورت گرایشی تغییر دهیم تا به عنوان مثال بتوانیم 50 واحد ادبیات معاصر در نظر بگیریم. در واقع معتقدم یا باید کل نظام و سرفصل‌ها تغییر کند یا این مقدار از واحد برای ادبیات معاصر کم نیست؛ در واقع به اندازه خودش است.

او درباره تأثیر تحقیق‌های دانشجویی در حوزه ادبیات معاصر بیان کرد: تحقیق‌ها فقط درباره ادبیات معاصر نیستند. تحقیق‌ها می‌توانند اطلاعات موثق، مستند و یا غیرمستند بدهند. این به میزان زیادی به استاد و دانشجو ارتباط دارد، در واقع با تحقیق می‌توان هر درسی را تنظیم کرد.

این پژوهشگر، ادبیات معاصر را جزئی از برنامه کلی درسی دانست و بیان کرد: ادبیات معاصر را باید جزئی از یک برنامه کلی بررسی کرد که درباره کمی و زیادی و کیفیت و کمیت در ابتدا به کل پرداخت و به جزء‌ها نگاه کرد. اول باید بدانیم هدف از لیسانس ادبیات چیست و در ادامه ادبیات معاصر را به عنوان جزئی از آن هدف کلی بررسی کرد. بنابراین اگر در آن هدف از دوره لیسانس فقط آشنایی مختصر با انواع و ژانرهای ادبی باشد نمی‌توان به ادبیات معاصر چندین برابر و به صورت ویژه پرداخت پس باید نگاه کل به جزء داشت.

این مدرس دانشگاه درباره کیفیت تحقیق‌های دانشجویی اظهار کرد: تحقیق‌ها در همه واحدها به همین شکل است. خیلی نسبی به استاد و دانشجو بازمی‌گردد. گاهی یک تحقیق می‌تواند خیلی اطلاعات مفید بدهد. گاهی هم دانشجویان تنها کپی‌پیست می‌کنند. آن‌ها در اینترنت ظرف نیم ساعت پایان‌نامه خود را می‌بندند. بسیاری از رساله‌ها به این شکل است. پرداختن به این شکل به درد نمی‌خورد و متأسفانه بسیاری از رساله‌ها که به این شکل نوشته شده‌اند در کتابخانه‌ها خاک می‌خورند.

او با بیان اینکه برای ایجاد گرایش باید به استادها مجال داده شود، گفت: برای ایجاد گرایش باید اجازه بدهند تا استادان تحقیقات یک‌سویه داشته باشند. مثلا من اگر چهار مطلب در مورد یک موضوع بنویسم و حوزه کاری ثابتی داشته باشم زمان ارتقا از امتیاز من کم می‌کنند. اما باید فرصت بدهیم ما حوزه تخصصی خودمان را داشته باشیم و بعد از کار زیاد گرایش‌ها را درست کنند.

فقیه ادامه داد: بعد از درست کردن گرایش‌ها باید دانشجو با پیش‌زمینه مقدماتی از ادبیات سنتی به عنوان مثال 80 درصد از واحدها را درباره ادبیات معاصر بگذراند. اما اگر هدف از لیسانس آشنایی باشد خب بالطبع نمی‌توان بیشتر به ادبیات معاصر پرداخت.

این مدرس دانشگاه برای بهبود اوضاع دانشجویان در دانشکده ادبیات پیشنهاد داد: بخش عمده‌ای از کار دانشگاهی باید به صورت مکتوب و مجازی باشد. ما در دانشکده ادبیات هر روزه با حجم زیادی از مطالب نوشته‌شده و جلسات مواجه هستیم که نمی‌توان همه آن‌ها را به کلاس آورد.

او همچنین افزود: به نظرم باید به عنوان لوازم کمک آموزشی درسی به دانشجویان ارتباط الکترونیکی بدهیم تا یک جور ارتباط حمایتی و زمینه‌ای به‌وجود بیاید که هم دانشجویان بتوانند خودشان را ابزار کنند و دیده شوند و هر آن‌چه را دیگران می‌نویسند ببینند. البته نباید به صورت سایت آزاد باشد بلکه باید بسته‌های آموزشی تهیه شود تا با صدای ادبیات معاصر ارتباط پیدا کند.

فقیه با تاکید بر این‌که برای به‌روزرسانی و زنده کردن ادبیات امروز ایجاد ارتباط الکترونیک نیاز است، گفت: در روزگاری که اکثر روزهای سال تعطیل است باید تعامل را واقعی و زمینه ارتباط مکتوب را فراهم کرد. برای رسیدن به پیشرفت ادبیات معاصر باید تلاش بیشتری انجام بگیرد.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲۸ دی ۱۳۹۴ / ۰۴:۵۳
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 94102816326
  • خبرنگار :