اگرچه برخی کشورها وضعیت محدودهی آن را "قرمز" و "ناامن" اعلام کردهاند، اما پیشرفتهترین شهر باستانی دنیا لقب گرفته، حتی اگر راه دسترسی به آن سخت و محدود باشد. با آنکه یک سال پیش به فهرست آثار جهانی یونسکو اضافه شده و قرار بوده بِرند استان سیستان و بلوچستان باشد، ولی بیپولی گریباناش را گرفته و آن را با همه اکتشافات کم نظیرش، به «توهم گردشگری» تبدیل کرده است.
56 کیلومتر دورتر از زابل در حاشیه جاده زاهدان، تپههای پیوستهای سر از خاک بیرون آوردهاند که از وجود شهری با قدمت 5 هزار سال خبر میدهند. برای دیدن «شهر سوخته» که با 280 هکتار مساحت شاید یکی از پهناورترین سایتهای باستانشناسی ایران باشد، باید سختیهای راه را به جان خرید.
از تهران با پرواز 2 ساعت تا زابل راه است. با قطار هم میتوان رفت، اما حدود 22 ساعت را باید در راه گذراند تا به زاهدان رسید، بعد از آن هم نزدیک به 150 کیلومتر دیگر باید رفت تا به شهر سوخته رسید.
به گزارش خبرنگار گردشگری ایسنا، شهرسوخته با کشف قدیمیترین جراحی جمجمه، چشم مصنوعی و انیمیشن متحرک به همراه خطکشی با دقت نیم میلیمتر افتخار مردم زابل است، مردمی با چهرههای سوخته در آفتاب سیستان که در شهری کوچک با خانههای کوتاهقد و با کمترین امکانات، حتی بدون لولهکشی گاز زندگی میکنند. با این حال مجبورند به اندازهی محلههای جنوبی تهران برای اجاره خانه در زابل پول بدهند.
شهر کنونی زابل از زمان رضاخان شکل گرفته است، آن زمان که آب رودخانه هیرمند کم شد، خشکیها وسعت گرفت و دو روستای حسینآباد و نصرآباد با هم ادغام شدند و سرانجام هم هیات وزیران در سال 1314 با صدور مصوبهای آن آبادی را زابل نامید.
شهر، اقامتگاه زیادی برای ماندن ندارد، اجاره یک اتاق در تنها هتل شهر 90 هزار تومان است، خانههایی هم هستند که شبی 20 تا 30 هزار تومان به اجارهی مسافران میروند. زابل مقصد گردشگرانی از دور دست نیست. تعداد خارجیهایی هم که برای دیدن "شهر سوخته" قدم به زابل میگذارند، آنقدر کم است که رفت و آمدشان در خاطر همهی مردمان شهر ثبت شده است.
30 کیلومتر دورتر از زابل در مسیر زاهدان تابلویی در جهت یک راه فرعی، «کوه خواجه» را نشان میدهد، همانکه اگر هوا صاف و بدون غبار باشد از آنجا شهر سوخته هم دیده میشود، کوهی که رودخانه هامون آن را در بَر گرفته است.
نزدیک به 30 کیلومتر دیگر باید رفت تا به تابلوی شهر سوخته رسید، دولتشهر 5 هزار ساله در حاشیه جاده قرار دارد و براحتی میتوان آن را دید. فقط برای دیدن گورستان، شهر و کارگاههای صنعتی که زیر تَلی از خاک مدفون شدهاند شاید دستکم دو سه ساعتی وقت لازم باشد.
از حاشیه جاده، مسیر حرکت برای دیدن آنچه از خاک سربرآورده و کاوش شده، مثل کاخ سوخته، عمارت بزرگ و بخشی از سکونتگاههای دوره چهارم که به 1900 سال پیش مربوط است، کاملا مشخص شده، اقدامی که در سایتهای تاریخی و البته در حال کاوش، کمتر مشاهده میشود.
با وجود این مسیرکشیها، اما باز هم معدود بازدیدکنندگان شهر، روح سرکش خود را نمیتوانند کنترل کنند و از قدم زدن روی دیوارهای تاریخی عمارت بزرگ و کاخ سوخته پرهیز نمیکنند، دیوارهایی که بارندگیهای اخیر لایهی حفاظتی کاهگِلی آنها را کمی سُست کرده و احتمال ریزش وجود دارد.
در طول مسیر هیچ تابلوی راهنمایی و یا اطلاعرسانی جز برای کاخ سوخته که آن هم فقط محدود به یک نام است، نصب نشده، یعنی محل استقرار گورستان، سکونتگاهها و عمارتهای صنعتی مشخص نشده است. راهنما هم وجود ندارد که توضیح بدهد، همه کارشناسان و باستانشناسان مشغول کاری هستند، البته اگر درحال کاوش باشند و سوالی پرسیده شود، جواب میدهند، اما سایت جهانی شهرسوخته هیچ راهنمای ثابتی ندارد. سرپرست هیأت کاوش شهرسوخته، علت همهی اینها را بیپولی میداند و معتقد است؛ اگر مسؤولان استانی بخواهند اوضاع به نفع این شهر باستانی و مردم زابل تغییر میکند.
سایت باستانی شهر سوخته به طرز عجیبی عاری از زباله است، با آنکه حتی یک سطل زباله در طول مسیر دیده نمیشود. یکی از اعضای هیأت حفاری میگوید: کارگرها زبالهها را با فرغون جابجا میکنند.
دیدن شهر 5 هزار ساله رایگان است. اما ظاهرا دوری راه میچربد به دیدن مجانی یک اثر جهانی آنهم با این همه اکتشافات کمنظیر.
حسین مرادی، عضو هیأت حفاری و مسؤول کاوش در منطقه مسکونی شهر سوخته، معتقد است که این اثر جهانی برای جذب گردشگر به اندازهی کافی ظرفیت دارد، اما در عین حال تاکید میکند: طرحهای گردشگری آن باید علمی باشد، برای همین لازم است روی آن کار شود نه اینکه فقط «توهم گردشگری» باشد. باید چندین سال روی این مضوع کار و تبلیغ شود.
بیشتر بازدیدکنندگان شهرسوخته از اهالی زابل و زاهدان هستند که به گفتهی مرادی، تعطیلات آخر هفته برای بازدید میآیند.
به زعم او، دسترسی سخت باعث شده حتی گردشگر ملی هم جذب شهرسوخته نشود.
مرادی به ایسنا میگوید: برای رسیدن به این منطقه باید از اتوبوس یا وسایل نقلیه عمومی استفاده شود، درحالیکه حمل و نقل عمومی در این استان محدود است. از طرف دیگر بیشتر راهنمایان تور خیلی برای شهرسوخته تبلیغ و یا اشتیاقی در مسافر ایجاد نمیکنند.
او ادامه میدهد: خارجیها هم خیلی کم برای دیدن این اثر جهانی میآیند، چون استان سیستان و بلوچستان برخلاف آنچه واقعیت دارد، در محدوده خط قرمز (ناامن) قرار گرفته. در فصل پاییز شاید فقط هفت هشت نفر خارجی برای دیدن این اثر جهانی آمده باشند که البته مقصد اصلی آنها هم شهرهای دیگر ایران بوده است.
وسعت شهر سوخته بسیار است، سیدسجادی، سرپرست کاوشهای شهر سوخته که 40 سال از عمرش را صرف تحقیق و پژوهش در این سایت کرده، وقتی میخواهد مرزهای این دولتشهر را با انگشت اشارهاش نشان دهد، منصرف میشود و به گفتن این جمله بسنده میکند؛ «تا جایی که چشم کار میکند شهر وسعت دارد.»
شهر سوخته زمانی با دریاچه هامون هممرز بوده و حالا سهم آن از این همسایگی فقط سنگ ریزههای رودخانهای است که کفپوش مسیر حرکت شده است. با وجود این وسعت، اما مرادی، عضو هیات حفاری، شرایط حفاظت از آن را خیلی هم بد نمیداند.
او میگوید: سایت جهانی شهر سوخته به دوربینهای مداربسته با زوم خیلی قوی که چهره را کامل تشخیص میدهد، مسلح است. برای همین اگر متوجه تخلفی در منطقه شوند دو مامور یگان ویژهی حفاظت و دو سربازی که معمولا در منطقه حضور دارند، خود را سریع با موتور میرسانند.
دیوارهای بیرون آمده از خاک در شهرسوخته برعکس بیشتر آثار تاریخی موجود در ایران، آسیب قابل توجهی از رفت و آمدها ندیدهاند، اما با این وجود اعضای هیأت حفاری که اصرار دارند حفاظت و کنترل منطقه دقیق است، اما اعتراف هم میکنند که «مراقبها حریف مردم نمیشوند.»
شهر سوخته 1900 سال قبل بدون جنگ و درگیری و در آرامش تخلیه شده است. یافتههای جدید باستانشناسان از حفاریهای بخش مرکزی شهر نشان میدهد اهالی، اسباب و اثاثیهشان را جمع کردهاند و رفتهاند. باستانشناسان جز تعدادی پیکره، ابزار خیاطی، سفال و تعداد زیادی پارچه، چیز دیگری پیدا نکردهاند. هنوز دقیقا مشخص نشده، شهر سوخته چگونه و بر اثر چه عاملی متروک شده است.
گزارش و عکس از سمیه حسنلو؛ خبرنگار ایسنا
انتهای پیام