کمی به عقب برویم و موضوع را ریشهایتر بررسی کنیم و ببینیم این مخالفتها و ممانعتهای نظارتی و انتظامی برای ورود گردشگر به منطقهای به چه دلیل انجام میشود. این رفتارهای سلیقهای در برخورد با گردشگر تا چه حد میتواند عامل بازدارنده در تکرار ناهنجاریها باشد؟
آیا تا به حال حساسیتهای جامعه محلی و مقاومت آنها در برابر گردشگران بررسی شده است؟ به نظر میرسد ناهمخوانی الگوها و ارزشها، برخی جوامع میزبان را در آستانه ترس و مقاومت در برابر گردشگر قرار داده است.
محمد منظرنژاد، مدرس و راهنمای گردشگری به دنبال برخوردهای سلبی با تورهای گردشگری و گسترش مقاومت پارهای از جوامع محلی در برابر ورود گردشگران، در یادداشتی که در اختیار بخش گردشگری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، قرار داده، نگاهی به پیش فرضهای این وقایع داشته است.
این مدرس راهنمایان تور نوشته: «مدتی است درباره گردشگری و برخوردهای نظارتی در خبرها مطالبی را مطالعه میکنم که پیشینهای چند ساله دارد و هر سال در خبرها مطلبی از آن منتشر میشود، ولی به نظر میرسد در چند سال اخیر با توجه به انتشار اینگونه اخبار و اطلاعرسانی از پیامدهای آن، نگاهی ریشهای و بنیادی به این مسأله نشده است.
آنچه از اتفاقات این چند سال برمیآید آن است که هر شخصی موضوع را با سلیقه، دیدگاه و نظر خود بررسی میکند و چه بهتر بود این موضوع در اتاق فکری متشکل از نماینده همهی اصناف و اقشاری که به نوعی با گردشگری در ارتباط هستند، بررسی میشد و حتی در این اتاق فکر از حضور و نظرات دهیاریها و شوراهای روستاهای هدف گردشگری نیز استفاده میشد.
آنچه از نظر کارشناسی نیز بسیار اهمیت دارد این است که باید قبل از معرفی هر منطقه به عنوان یک سایت گردشگری نسب به تحقیق منطقه و ظرفیتسنجی آن اقدام کرد. برای معرفی منطقهای به عنوان مقصد گردشگری باید کلیات و جزییات منطقه و ظرفیتهای آن را مورد بررسی قرار داد و سپس بعد از برنامهریزی راهبردهای مدیریتی به معرفی آن به عنوان یک سایت یا منطقه گردشگری اقدام کرد.
در این خصوص بررسی الگوها و هنجارهای اخلاقی، فرهنگی، سنتها و مراسمهای خاص منطقهای، عقاید و بسیاری موارد دیگر، از جمله حساسیتهای جامعه میزبان مورد بررسی قرار میگیرد و بعد از ارزیابی فرصتها و تهدیدها، برای آشناسازی جامعه میزبان با گردشگری برنامهریزی میشود و در نهایت میتوان با مشارکت جامعه میزبان به آمادهسازی زیرساختهای لازم برای پذیرایی از گردشگران اقدام کرد .
حال باید با نگاهی کارشناسی و واقعبینانه به این موضوع پرداخت و از جامعه میزبان به عنوان یکی از بخشهای گردشگری در خصوص چالشها، فرصتها و تهدیدهای گردشگری نظرسنجی کرد، چرا که به نظر میرسد بسیاری از مقاومتها برای ممانعت از ورود گردشگر به منطقهای به دلیل عدم آشنایی با هنجارها، الگوها و حساسیتهای منطقه صورت گرفته است. در سالهای اخیر نیز شاهد چنین برخوردهایی از سمت برخی روستاها بودیم، ولی بررسیهای کارشناسانه در اینباره انجام نشده و بیشتر از هر چیز به عکسالعملهای پیش آمده پرداخته شد.
اینکه به دنبال بررسی موضوع مخالفت و ممانعت برای ورود گردشگر به منطقهای باشیم و یا در خصوص رفتارهای نظارتی و انتظامی صحبت کنیم نیاز دارد کمی به عقبتر برویم و موضوع را ریشهایتر بررسی کنیم و ببینیم این رفتارها و برخوردها "عمل" هستند یا "عکسالعمل" و شاید بهتر است بگویم باید دید ممانعت و برخوردها به چه دلیلی انجام میشود و حساسیتهای بوجود آمده بر چه اساس است تا بتوان آن را مدیریت کرد.
یکی از مهمترین مسایلی که باید به آن توجه داشت شناخت حساسیتها و ارزشهای جامعه میزبان است. از آنجا که برای رسیدن به هر مقصد گردشگری باید از شهرها، شهرستانها، روستاها و حتی مناطق طبیعی گذشت باید ارزشها و الگوهای مقاصد را شناخت، چرا که ممکن است برخی از هنجارهای شهر در یک روستا به نوعی ناهنجاری و اختلاف فرهنگی محسوب شود و در نهایت میتواند حساسیت جامعه میزبان را برانگیزد.
شعار توسعه پایدار که در هر فعالیتی یکی از اساسیترین شعارهایی است میتواند باعث ایجاد چارچوبهای خاص برای توسعه و پایداری آن فعالیت شود، رابطه مستقیم با این فعالیت دارد، چرا که اگر رفتارهای جامعه گردشگری و جامعه میزبان در تقابل با یکدیگر و از طرفی حتی رفتارهای هر دو در تقابل با طبیعت باشد و با ارزشها و الگوهای استاندارد تعریف شده در منطقه هدف همخوانی و همگامسازی نشده باشد میتواند باعث تهدید و در نهایت اثرات مقاومت و محدودیتهایی شود که در برخی مواقع باعث آثار بحرانی خواهد شد.
امروزه زمانی که از صنعت گردشگری سخن به میان میآید در معنی و مفهوم آن میتوان همبستگی و انسجام کلیه عناصر و زیرساختهای گردشگری را برای به ثمر رسیدن یک محصول گردشگری متوجه شد، بنابراین باید با توجه به ورود گردشگری کشورمان به عرصه جدیدی از این صنعت، این انسجام و هماهنگی را سازماندهی کرد و قانون و چارچوبی یکسان برای محصول گردشگری ارایه کرد. باید در نظر داشت گردشگری نوعی فعالیت نو با ظرفیتهای اقتصادی بالا است و هر روزه میتوان شاخهای جدید را به این محصول اضافه کرد.
به نظر بنده گردشگری و شاخههای فعالیت در آن انتها ندارد و بسیار گسترده است، برای مثال روزی "گردشگری طبیعت" به منظور و با هدف دیدن جنگل و کویر انجام میشد و امروزه روستاگردی، بازدید از وقایع فرهنگی و سنتها، بازدید از مراسمهای محلی، کشاورزی، شغل و ... همگی به شاخههای گردشگری تاریخی، فرهنگی و طبیعی اضافه شدهاند. امروزه برخی از گردشگران علاقمند بازدید از کویر و برخی برای دیدن مراسم زعفرانچینی علاقمند هستند. چندی قبل تعدادی مسافر خارجی بازدید از مراسم عزاداری عاشورا را درخواست داشتند و همچنین علاقمند به دیدن عشایر بودند که در چند ماه اخیر به ایران آمدند و بعد از 18 روز سفر به کشور خود بازگشتند و در خاطرات و سفر خود اشتیاق زیادی به شرکت در مراسم عزاداری و صرف غذای نذری داشتند. این نشان میدهد گردشگری میتواند روز به روز گستردهتر شود و قابلیت توسعه برای اهداف خاص را دارا باشد، ولی برای پایداری و توسعه نیاز است، زیرساخت لازم برنامهریزی و قانونمند شود.
با توجه به اینکه چندین سال در جزیره قشم زندگی میکردم و با مردم محلی در ارتباط بودم به واقع دریافتم ارزشهای بومی، عقاید و سنتها از حساسیتهای هر فردی است که به سن و سال ربطی ندارد و برای افراد یک شهر و روستا بسیار مهم است مهمانی که وارد منطقه و حریم آنجا میشود بتواند الگوها و ارزشهای آن منطقه را رعایت کند، بنابراین همین موضوع را برای گردشگران تبدیل به فرصتی به عنوان یک جاذبه کردیم، برای نمونه پوشش خانمهای محلی و گذاشتن برقع را بعد از بررسی و تحقیق از افراد محلی توانستیم به گردشگر به گونهای توضیح دهیم تا جایی که به عنوان یک ارزش فرهنگی و یادگار از منطقه هدف، خریده و با خود به سوغات بردند.
شناخت ارزشها و الگوها کمک میکند تا برای ورود به یک منطقه، استاندارد خاصی تعریف شود. در کشورهای دیگر نیز قوانین، مقررات و چارچوبهای مشخصی تعریف شده است که افراد مرتبط با گردشگری را موظف به رعایت آن میکند.
از طرفی دستگاه نظارتی نیز در این خصوص با آگاهی به قوانین و دستورالعملها رفتار میکند، برای نمونه میتوان به الگوهای پوششی اشاره کرد که در هر کشوری خاص است و قوانین مخصوص خود را دارد، ولی محدودیتهایی نیز وجود دارد که باعث میشود فرد با توجه به نوع برنامه سفر، پوشش خود را با توجه به شرایط تغییر دهد، برای نمونه افرادی که به کوهنوردی، صخرهنوردی، اسکی، غواصی، دامنهگردی، قایقرانی و کویرنوردی میروند هر کدام با توجه به شرایط، نیاز به پوشش خاص دارند که نباید از عرف و شئونات تعریف شدهی کشور خارج شوند، ولی قبل از اینکه مقصدی به عنوان گردشگری معرفی شود باید آموزشهای لازم برای آشنایی منطقهی هدف با گردشگر انجام شود و از طرفی با اطلاعرسانی توسط شرکت خدمات مسافرتی و با توجه به تحقیقات به عمل آمده از حساسیتها و هنجارهای جامعه میزبان میتوان آموزشهای لازم را به گردشگران ارایه کرد تا در نتیجه این آموزشها به اهداف توسعه پایدار نزدیک شد.
امروزه در بسیاری از خبرها و نشستها هنوز واژهها به درستی استفاده نمیشود، برای نمونه واژه «تورگردان» و «راهنمای گردشگری» در بسیاری مواقع به اشتباه استفاده میشود، در صورتیکه تورگردان همان شرکت گردشگری است که خدمات تور را ارایه میدهد و راهنمای گردشگری افراد واجد شرایطی هستند که توسط شرکت تورگردان برای به ثمر رسیدن تور به کار گرفته میشود. این میرساند که ما اولین و اساسیترین کار در خصوص شناساندن عناوین اصلی محصول گردشگری (راهنمای گردشگری تورگردان) را به درستی انجام ندادهایم.
لازم به یادآوری است زیر ساختهای اصلی که تولید یک محصول گردشگری را مدیریت و برنامهریزی میکنند شرکتهای خدمات مسافرتی و راهنمایان گردشگری هستند که در فعالیت میدانی با دیگر عناصر و ارگانهای مرتبط گردشگری در ارتباط خواهند بود و رفتار و برنامهریزی آنها تاثیر مستقیم بر توسعه و پایداری محصول گردشگری خواهد داشت.
همچنین لازم به ذکر است که این دو از سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بعد از انجام مراحل مختلف و احراز صلاحیت موفق به اخذ پروانه و مجوز فعالیت در عرصه گردشگری شدهاند و با توجه به چارچوبهایی که تا حدودی برای ایشان تعریف شده فعالیتی هدفمند انجام میدهند که کمترین تاثیر منفی را در منطقه خواهد گذاشت و بالطبع شاهد اتفاقات مثبت و تاثرات اقتصادی بسیار مفیدی نیز هستیم که ناشی از فعالیتهای شرکتهای دارای مجوز است، چرا که شاهدیم بسیاری از شرکتهای تخصصی طبیعتگردی با برنامهریزی و رعایت الگوها و هنجارهای منطقه تاثیر اقتصادی بر منطقه هدف گذاشته تا جایی که مشارکتهای مردمی در روستا برای ایجاد یک زیرساخت گردشگری منتج شده است، به مانند روستای سهیلی در جزیره قشم که چندین سال است جوانان و خردمندان روستا با سرمایههای خود اقدام به تاسیس تعاونی و انجام طرحهای گردشگری برای رونق روستای خود کردهاند و در مقابل اشخاص حقیقی و شرکتهایی را میتوان شاهد بود که بدون داشتن هر گونه مجوز از سازمان مربوطه اقدام به تبلیغ و ارایه خدمات گردشگری میکنند و در نهایت مشکلات و تهدیدهای بسیار را برای این محصول گردشگری که به تازگی در روند صنعتی شدن قرار گرفته، به بار میآورند .
از آنجایی که فعالیتهای اشخاص حقیقی و شرکتهای بدون مجوز و پروانه فعالیت از اهداف توسعه پایدار فاصله دارد و نظارتی بر عملکرد ایشان نیست، باعث شده تا به قولی خشک و تر با هم بسوزند و شرکتهای دارای مجوز و راهنمایان دارای کارت راهنمای گردشگری در آتش عملکرد نا صحیح آنها بسوزند.
در این میان میتوان به ارایه قیمتهای پایین تورهای گردشگری توسط ایشان و تخریب بازار گردشگری نیز اشاره کرد که باعث شده شرکتهای گردشگری دارای مجوز که هزینههای حاشیهای چون مالیات، بیمه، ارزش افزوده، کارمند، آب، گاز، برق، اجاره و ... را متحمل میشوند توان رقابت با قیمتهای این اشخاص را که مکان مشخصی ندارند و با یک سیستم کامپیوتر موبایل و شماره حساب فعالیت میکنند، نداشته باشند.
آیا جستجو کردن این اشخاص و شرکتها که در شبکههای مجازی تبلیغ میکنند و یا از میادین و سطح شهر اقدام به شروع سفر میکنند سخت است؟ آیا اطلاعرسانی به گردشگر و ارایه بروشور و استفاده از رسانهها برای آشناسازی گردشگران با حقوق مشتری و الگوهای گردشگری کاری سخت است؟
لازم به ذکر است بهترین راه برای شروع هر اقدامی به منظور اصلاح و مدیریت چالشهای اینچنینی آن است که از خودمان شروع کنیم و آموزش و فرهنگ سازی و ایجاد چارچوبهای اخلاقی را برای آغاز برنامههای خود در نظر بگیریم و آن را به تمام عناصر و زیرساختهای مرتبط با گردشگری ارایه دهیم تا دیگر شاهد هیچگونه رفتار سلیقهای از جانب هیچ یک از زیرساختهای مرتبط با محصول گردشگری نباشیم.»
انتهای پیام