محمد سروش محلاتی در «همایش کیشمهر»، گرامیداشت علامه سید محمد حسین طباطبایی گفت: علامه طباطبایی یکی از نادر متفکران معاصر ماست که در قرن اخیر توجه فراوانی به موضوع استبداد دینی داشته است و در لا به لای آثار علمی ایشان مطالب فراوان درباره این موضوع وجود دارد.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سروش محلاتی با اشاره به اینکه متاسفانه تاکنون پژوهشی درباره این موضوع نشده است، اظهار کرد: استبداد دینی توسط آیت الله نائینی حدود 110 سال قبل وارد ادبیات دینی و سیاسی ما شد و تا پیش از آن ما در فرهنگ خود این موضوع را نمی شناختیم. علامه نائینی در عصر مشروطه در کتاب تنبیهالامه خود بحث استبداد دینی را مطرح کرد. علامه طباطبایی یکی از شاگردان ایشان بود و ممکن است در این بحث تحت تاثیر استاد خود قرار گرفته باشد، هر چند زاویه دید علامه طباطبایی با علامه نائینی متفاوت است.
سروش محلاتی با اشاره به آثار علامه طباطبایی در ارتباط با موضوع استبداد دینی گفت: نکته اول که از لا به لای آثار علامه برداشت میشود این است که اساسا چیزی بهعنوان استبداد دینی وجود دارد یا خیر و اینکه آیا علامه این واقعیت را میپذیرد یا خیر که میبینیم علامه استبداد دینی را بهعنوان یک واقعیت پذیرفته است.
وی با اشاره به نکته دوم افزود: مسأله دیگر که مطرح است این است که اگر در دین این ظرفیت وجود دارد که مورد سوءاستفاده قرار بگیرد این ظرفیت به کدام بخش دین مربوط میشود؟ نکته سوم این است که آسیبهای استبداد دینی چیست و چه نتایجی را به دنبال دارد و نکته چهارم این است که تجربه استبداد دینی در جوامع دینی اعم از اسلام و غیراسلامی چه بوده است؟
وی خاطرنشان کرد: آثار علامه نشان میدهد که آن مرحوم این واقعیت را پذیرفته اما اینکه چگونه به این واقعیت یعنی استبداد دینی، رسیده است دو جهت دارد؛ یکی اینکه علامه تاریخ اسلام و مسیحیت را خوب مورد مطالعه قرار داده و متاسفانه در جوامع مسیحی و برخی جوامع اسلامی تجربه استبداد دینی وجود داشته است.
سروش محلاتی اظهار کرد: جهت دیگر که باعث میشود علامه طباطبایی ذهنش درگیر استبداد دینی باشد مفسر بودن اوست. در آیات قرآن موارد متعددی وجود دارد که این مفسر را با مسأله استبداد دینی درگیر میکند والا اگر علامه صرفا یک فیلسوف صدرایی بود یا اگر صرفا یک فقیه بود او را درگیر با این مسأله نمیکرد.
به گزارش ایسنا، این کارشناس مسائل دینی با اشاره به آیاتی از قرآن در ارتباط با به قدرت رسیدن عالمان دینی در یهود و مسیحیت اظهار کرد: در قرآن اشاره شده که عالمانی از دین یهود و مسیحیت وقتی به قدرت رسیدهاند چه نتایجی را به دنبال داشته است.
وی گفت: تعبیر خود قرآن آن است که «یضل به کثیرا و یهدی به کثیراً» ، این خود آیه قرآن است که میگوید همین قرآن میتواند برای عدهای مایه گمراهی شود و برخی را نیز هدایت کند. اصل این واقعیت، یعنی استبداد دینی و سوء استفاده از دین غیرقابل انکار و کتمان بوده و بارها در تاریخ اتفاق افتاده است.
سروش محلاتی با بیان اینکه باید میان استبداد دینی و غیردینی تفاوت قائل بود، افزود: آنجاییکه پای دین در میان نیست اگر استبدادی اتفاق میافتد از ابزارهایی استفاده میشود همچون کودتای نظامی و ما با سخت افزارها مواجهیم اما در استبداد دینی با صرف نظر از اینکه این روشها هست یا نیست، نکته دیگر وجود دارد و آن این است که همه جنایتها میتواند به همراه توجیهی از دین اتفاق افتد. توجیهی که قبح آن جنایت را از بین میرود و باعث میشود جنایت راحتتر اتفاق بیفتد و مردم دیندار این استبداد را با این دلیل که خدا خواسته است، میپذیرند.
به گزارش ایسنا، سروش محلاتی با اشاره به اینکه مرحوم علامه براساس مطالعه تاریخی به نتایجی در ارتباط با جنایات با عنوان دین رسید، افزود: علامه به این نتیجه رسید که اگر جنایات در تاریخ که با عنوان دین اتفاق افتاده با جنایات دیگر مقایسه شود، آن جنایات که به نام دین صورت گرفته به مراتب وحشتناکتر است؛ این مطالب را علامه در تفسیر المیزان دارد.
سروش محلاتی با بیان اینکه علامه طباطبایی نگاهی به تاریخ مسیحیت داشت که چگونه استبداد دینی در آن رخ داده است، خاطرنشان کرد: از نظر آن مرحوم همان مسأله استبداد دینی که در تاریخ مسیحیت وجود داشت به تاریخ اسلام ورود پیدا کرد و همان تجربه دوباره در دوران اسلامی تکرار شد؛ این بحث را علامه در گفتوگوهایی که با پروفسور کوربن در 1340 داشت، مطرح کرده است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه استبداد دینی، استبداد سیاسی و فساد مالی سه ضلع یک مثلث هستند که اگر استبداد دینی بیاید آن دو قاعده هم میآیند، اظهار کرد: خداوند در یکی از آیات سوره توبه به این موضوع اشاره میکند و علامه طباطبایی نیز در چندین صفحه ذیل آیه در تفسیر المیزان درباره ارتباط استبداد سیاسی و دینی و فساد مالی و اقتصادی حرف زدهاند.
سروش محلاتی با اشاره به اینکه علامه طباطبایی اگرچه تعبیر «حکومت اسلامی» را در چند جا بکار برده است، اظهار کرد: اما او درباره حکومت گفته حکومت یا انسانی است یا غیر انسانی. علامه حتی از به کار بردن تعبیر اکثریت برای حکومت ابا دارد چراکه حکومت اکثریت از نظر او ظلم بر اقلیت است. همچنین حکومت فردی را هم رد میکند و میگوید فقط حکومت انسانی.
وی افزود: علامه در تعریفی از حکومت اسلامی گفته است که منظور حکومتی است که در آن همه انسانها از حقوق برابر برخوردار میشوند. حکومت مدنظر اسلام هم حکومت انسانی است.
سروش محلاتی با بیان اینکه از نظر علامه تحمیل عقیده، نابود کردن فکر و اندیشه به وسیله زور هرگز مورد تائید دین نیست، گفت: از نظر علامه این موضوعات به عملکرد کلیسا مربوط بوده است. اما معالاسف در میان مسلمانان نیز نهضت آزادی فکر و عقیده را از دست دادهایم.
انتهای پیام