افزایش تعرفهی ورودی موزهها اگر برای آنهایی که قلبا علاقهمند به بازدید از محوطهها و بناهای تاریخی هستند تردید بوجود نیاورد، حداقل برای تورها به خصوص تورهای خارجی داستان متفاوتی را رقم میزند؛ گروههایی که معمولا برنامهی تورهای خود را به صورت فصلی میبندند، اما در این شرایط - که گفته میشود در برخی موارد قیمتها حتی تا 50 درصد افزایش مییابد - قضیه احتمالا دردآور خواهد شد.
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، دورِ سوم افزایش تعرفه ورودی موزهها که قرار است از اول آذرماه اجرایی شود، نظرات متفاوتی را از سوی کارشناسان موزهداری به همراه داشته است که محوریت بیشتر این انتقادات در حمایت از گردشگرانی است که با برنامهریزی به ایران میآیند، اما با این تغییراتی ناگهانی مواجه میشوند.
رضا دبیرینژاد، کارشناس موزهداری معتقد است: باید نخست با مقایسهی آماری این بحث را بررسی کرد که افزایش تعرفه ورودی موزهها چه میزان میتواند در ریزش یا افزایش تعداد مخاطبان تاثیرگذار باشد؟
او با تاکید بر مهم بودن زمان اعلام افزایش تعرفه ورودی موزهها به گردشگران و تورهای داخلی و خارجی، اظهار میکند: تورهای خارجی برنامهریزی کاریِ خود را در پاییز و زمستان به حساب قیمت ریالی اعلام شده در گذشته انجام میدهند، بنابراین وقتی در چنین شرایطی ناگهان با افزایش تعرفهی ورودیها مواجه میشوند، آژانس مسافرتی یا باید ضرر را از جیب خود بپردازد یا تعداد موزههای کمتری را در فهرست بازدیدهایش قرار دهد.
وی از سوی دیگر علاوه بر طبیعی دانستن روند افزایش تعرفهی ورودی موزهها، نسبت به این قضیه تاکید میکند که شاید اگر افزایش تعرفهها را نخست در محوطهها و موزههایی عملیاتی میکردند که با افزایش زیاد مخاطبان روبهروست (مانند موزههای تفریحی)، و پس از بررسی احتمالی ضررهای مالی در زمان پیش آمدن چنین شرایطی برای موزههای فرهنگی برنامهریزیهایی بعدی انجام میشد، شاید به نتایج و شرایط بهتری دست پیدا میکردیم.
این کارشناس موزهداری با بیان این نکته که در اصل موزهها در بروز چنین اتفاقاتی دخیل نیستند، میگوید: باید اینگونه مسائل از پایه و اساس و از طرف مسئولان بررسی و مشکلاتش شناسایی شود. در واقع بهتر است بناها و محوطههایی که با مردم سروکار دارند، نوع واکنش مردم به این افزایش و مخاطبشناسی آن بررسی شود، نه اینکه یک مسئول در بالاترین جایگاه در این زمینه نظر دهد، چون موزهها پدیدههای فرهنگی - اجتماعی هستند.
دبیرینژاد با اشاره به درجهبندی کردن موزهها و افزایش تعرفه به نسبت این درجهبندیها، این اقدام را در شهرستانهایی مانند اصفهان، تبریز، تهران، مشهد و شیراز دارای مشکلات زیادی نمیداند و ادامه میدهد: با این وجود برخی از موزههای محلی به دلیل تورم، پس از این اقدام با استقبال کمتری مو اجه میشوند.
وی موزهگردی را به مثابه یک پدیده اجتماعی میداند و میگوید: با این تعریف میتوان به افزایش تعرفه ورودی موزهها به مثابه یک امر اقتصادی نگاه کرد، نخست باید هدف از افزایش تعرفهها را دید. اگر این افزایش درآمد را تامین کند، با در نظر گرفتن این بحث که برای برخی از بناها و محوطهها مفید و خوب است، اما برای محوطهای که در کل 50 بازدید کننده دارد با امکان ریزش مخاطب مواجه میشود.
فشاری که به دانشآموزان و والدینشان وارد میشود
دبیرینژاد ادامه میدهد: بهتر است رتبهبندی موزهها را به نسبت خود موزهها و شرایط فرهنگی اجتماعی آنها انجام دهیم. در واقع هر موزه خود باید جداگانه سنجیده و چنین اقداماتی برای آنها انجام شود، بهتر است اجازه داده شود که موزهها استقلال تصمیمگیری در این شرایط داشته باشند.
او با تاکید به این نکته که در چنین اقداماتی باید بحث مناطق گروههای ویژه نیز مدنظر قرار گیرد، اظهار میکند: هرچند برای مدرسهها و دانش آموزان تعرفه ورودی موزهها نیمبها حساب میشود، اما همین نیم بها برای یک دانش آموز در بازدید از گلستان، سعدآباد یا نیاوران به دلیل وجود تعداد زیادی کاخ موزه فشار زیادی را به دنبال دارد. بنابراین سه حالت پیش میآید؛ یا بازدید از موزهها در مدارس حذف میشود، یا مدت زمان کمتری به این عمل فرهنگی اختصاص پیدا میکند یا به والدین فشار وارد میشود.
مردم برای پفک پول میدهند، برای موزه نه!
وی اضافه میکند: اگر بهای بازدید از همهی بخشهای کاخ گلستان 75 هزار تومان باشد، میتوانند تسهیلاتی را ارائه کنند. به عنوان مثال اگر کسی بخواهد همه کاخ موزهها را ببیند، میتوان به آنها یک بلیت پنجاه هزار تومانی به عنوان یک «بلیت طلایی» که تخفیف ویژهای دارد، ارائه کرد. در چنین شرایطی این اقدام یک اهرم تشویقی برای مردم است.
او توضیح میدهد: این نکته را باید در نظر داشت که علاوه بر کرایهی زیادی که مردم برای رسیدن به موزه پرداخت میکنند، پول زیادی نیز برای خوراکی در زمان بازدید از موزه هزینه میکنند، اما چون اهمیت فضایی که برای بازدیدش میروند را نمیدانند حتی نسبت به پرداخت ورودیه اندک هم اعتراض میکنند، چون احساس نمیکنند که این پول به یک نهاد عمومی پرداخت شده است. در حالی که اگر موقعیت به شرایط فرهنگی مناسبی تبدیل شود، یعنی هزینهی تعرفه را در قالب قبض کمک به موزه به صورت اختیاری در نظر بگیرند و از محل روشهای درآمدی و کمکهای دیگر استفاده کنند، مردم نیز با رضایت بهتری پول پرداخت میکنند.
دبیرینژاد با اشاره به برخی موزههای موجود در دنیا که گیشهای برای فروش بلیت ندارند، اما به جای آن صندوقی را برای کمک در کنار ورودی موزه میگذارند، بیان میکند: این روش میتواند مناسبتر از افزایش قیمت موزه در کشور باشد. نه اینکه به صورت مشخص بلیت ورودی موزه را افزایش دهیم، اما در بازهی زمانی شرایط و بسترسازی لازم و از سوی دیگر ارائه خدمات را داشته باشیم.
او با بیان این نکته که اگر به جای این افزایش، اقدامات دیگری مانند فروش بروشور یا خدمات راهنمایی در سطح موزهها انجام دهند، شاید کار معقولتری باشد؛ ادامه میدهد: با توجه به وضعیت کنونی طبیعی است که افزایش تعرفهی ورودی موزهها فشارهایی را به همراه داشته باشد. حتی مخاطب عام بیشتر احساس کند که در حال پرداخت پول به دولت است، هر چند در شرایط کنونی این تصور فرهنگی جامعه ماست.
باید استقلال به موزهها برگردانده شود
او میگوید: در حال حاضر به نظر میرسد هر بهای بلیت با تصور عام فرهنگی مردم روبرو است، تصوری که با نیاز موزهها در تضاد است. در حالی که بخشی که برای افزایش ورودی موزهها تصمیم میگیرد با نگاه مدیریتی انجام میشود نه از دید موزهها؛ بنابراین باید اجازهی بسترسازی و شرایط استقلال و بهرهبرداری به خود موزهها برگردانده شود.
به اعتقاد وی موزههای زیرنظر سازمان میراث فرهنگی در شرایط کنونی اجازهی مصرف ندارند، چون مانند یک اداره کار میکنند. اما موزههای خصوصی به صورت موسسه و مستقل هستند آنها هیات امنای خود را با یک نظام آیین نامه مستقل دارند که بنا به شرایط تصمیم میگیرد.
هیات امنایی کردن موزه، یعنی یک موسسه عام فرهنگی
دبیرینژاد همچنین دربارهی نقش «هیات امنای موزهها» مشکل عمدهی هیات امنا را کلیت اتفاقی میداند که در موزهها رخ میدهد و ادامه میدهد: با این وجود نظام نامهها، آیین نامههای مالی، حدود اختیارات و نسبت با موزهها تعریف نمیشوند. به نظر میرسد هیات امنا هیچ نسبتی با نظام امور مالی ندارد، چون شرایط و نظام مالی تعیین نشده که هیات امنا حدود و اختیارات را بداند.
وی با تاکید بر اینکه ما باید مرحلهی گذار را طی کنیم، میگوید: هیات امنایی و موسسهای کردن موزهها این امکان را فراهم میکند که مردم با یک موسسه عام فرهنگی روبرو هستند و از روشهای درآمدی مرتبط استفاده میکنند. با توجه به درنظر گرفتن نوع موزه؛ در کل میتوان یک شورای هماهنگی ایجاد کرد که برمبنای مخاطب نوع موزه درجهبندی آن مشخص شود. چون برای موزه اعتبار در نظر گرفته شده است.
او اضافه میکند: این اتفاقات در حالی برای موزههای زیرنظر سازمان میراث فرهنگی رخ میدهد که بسیاری از موزههای خارج از سازمان میراث فرهنگی ترجیح میدهند که خود را وارد بحث افزایش تعرفه ورودی موزهها نکنند .
واکنشها از افزایش تعرفهی ورودی موزهها
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، با رسانهای شدن دور سوم افزایش تعرفه ورودی موزههای زیرنظر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و انتشار آن در خبرگزاری ایسنا، پیامهایی از سوی کاربران این خبرگزاری مطرح و منتشر شد.
البته برخی از این پیامها بیشتر به مطرح کردن این بحث از سوی محمدرضا کارگر، مدیر کل اداره موزهها برمیگشت که به ایسنا اعلام کرده بود؛ «افزایش دوبارهی قیمت بلیت موزهها پس از گذشت کمتر از یک سال توجیهات مختلفی از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری دارد. در طول 20 سال گذشته هیچ افزایشی برای نرخ موزهها نداشتیم که در واقع یک نوع عقب افتادگی نسبت به مقولههای مشابه محسوب میشود، از سوی دیگر افزایش دوبارهی قیمت موزهها بیشتر به دنبال افزایش کیفیت ارائهی خدمات به گردشگران است، که اینکار نیازمند یکسری تمهیدات مانند افزایش قیمت بلیت موزههاست، تا بتوانیم خدمات بیشتری به مخاطبان بدهیم.»
پیامها در این زمینه ابعاد مختلف این قضیه را در برگرفته بودند و حتی نگرانیها نسبت به این اتفاق، قابل لمس بود!
"حسن" معتقد است: «50 درصد خیلی زیاده، آخه تو این وضعیت تورم چه قدر مردم می تونن فرهنگ رو توی سبد کالای خودشون بزارن؟ خیلیها علاقهمند هستند، اما وقتی با یک دودوتا چهار تا دخلشون با خرجشون درنیاد خیلی هنر کنن سالی یک بار سفر برند و دو بار هم یک موزه یا محوطه رو ببینند.»
"مخاطب" میگوید: «ادارهی موزههای سازمان (میراث فرهنگی) باید اول اعلام کنه که چقدر رشد یا ریزش مخاطب توی موزه ها داشته اونوقت بعد بررسی کنه که میشه افزایش بلیط داشت یا نه؟»
"حسین" نیز یک سوال مطرح میکند: «یک سوال دارم از مسئولانی ک میگویند باید فلان کارمون رو شبیه خارجیها کنیم! میشه بگین اول از همه کدوم چیزمون دستکم حداقل تو حوزه فرهنگ و تربیت شبیه خارجیهاس ک الان باید پول درآوردن دولت هم شبیه اونا باشه؟ یا اصلا پولی که از فروش بلیطها درمیاد چقدرش برای خود موزهها هزینه میشه؟»
"سوگند" پس از ابراز موافقتش با کاربر قبلی معتقد است: «این آقای مسئول میگه پولی که هزینه میشه برای بالا بردن سطح رفاه مخاطبان در موزههاست در حالی که چون بلیط ورودی موزهها جزو اوراق بهادار محسوب میشه پس پول بلیط ورودی موزهها باید به خزانه دولت ریخته بشه، چند درصدش به خود موزهها داده میشه؟»
مخاطب دیگری به نام "موزه" به بحث جدیدی اشاره کرده. او نوشته است: «مگه میتونن بدون مصوبه هیات دولت قیمتها رو بالا ببرند؟ فقط در شورای عالی میراث فرهنگی بررسی و مصوب شده؟ نباید بره هیات دولت هم بررسی بشه؟ البته فکر میکنم اگه دوباره در هیات دولت بررسی و تصویب میشد مثل دفعه اول 300 برابر میشد قیمتها.»
مخاطبی با نام "میراث فرهنگی" بیان کرده است: «یک نکته رو نباید فراموش کرد، میراث فرهنگی الان بحث ورود چندمیلیون گردشگر در سال رو داره و امیدواره تا یکی دو سال دیگه اجرایی بشه، این میتونه به اقتصاد کشور کمک کنه. اما من هم سوال سوگند رو دارم چند درصد این پول به موزهها داده میشه تا بشه براشون امکانات و خدمات رفاهی تهیه کرد ...»
"سوده" نیز گفته است: «آره کم بوده (تعرفهی سابق ورودی موزهها) ولی تو تغییرات جدید اخیرا یه بنده خدای خارجی رو بردیم کاخ گلستان 75 هزارتومان دادیم. باز اگه 50 درصد زیاد کرده باشن به نظر من گرونه دیگه. بعدشم یه وقت تو می ری لوور با اون وسعت و امکانات یه وقت میری کاخ گلستان که کلش خیلی با دقت نگاه کنی یک ساعته تمومه و امکاناتی نداره. حالا نه اینکه از خارجیها کم پول بگیریم ولی به قاعده بگیریم. موزه نرفتن مردم خودمون رو که نباید از جیب بقیه تامین کنیم.»
گزارش از خبرنگار ایسنا: سمیه ایمانیان
انتهای پیام