در نشست تخصصی رسانههای اجتماعی و اطلاعرسانی شبکهای که با حضور سه تن از اساتید ارتباطات برگزار شد، از تلگرام و وبلاگ به عنوان رسانه یاد شد.
به گزارش خبرنگار بخش رسانه ایسنا، نشست تخصصی رسانههای اجتماعی و اطلاعرسانی شبکهای با حضور مجید رضاییان (مدرس روزنامهنگاری)، حمید ضیاییپرور (پژوهشگر رسانه) و احسان پوری (معاون دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها) عصر دوشنبه - 18 آبان ماه - در نمایشگاه مطبوعات برگزار شد.
رضاییان: اطلاعرسانی شبکهای مبنای قدرت است
مجید رضاییان در نشست تخصصی رسانههای اجتماعی و اطلاعرسانی شبکهای بین دو واژه اطلاعرسانی شبکهای و اطلاعرسانی حرفهای تفاوت ویژهای قائل شد و توضیح داد: در بسیاری از محافل آکادمیک دنیا شبکه اجتماعی رسانه نیست اما اطلاعرسان هست و در واقع اطلاعرسانی شبکهای با اطلاعرسانی حرفهای تفاوت زیادی دارد.
به گفته وی رسانه حرفهای دارای چهار ویژگی اطلاعرسانی به معنای جامع، آموزش، سرگرمی و نقد است؛ در واقع اطلاعرسانی حرفهای متمایز از رسانه است و اطلاعرسانی شبکهای یک واقعیت قطعی و به قول کاستلز مبنای قدرت است.
دکتر رضاییان در ابتدای این نشست به چالشهای رسانههای اجتماعی و اطلاعرسانی شبکهای پرداخت و آنها را مرور کرد و گفت: معتقدم همه ما روزنامهنگاران باید به این موضوع توجه داشته باشیم که اساسا اگر میخواهیم موضوعی را بررسی کنیم، ابتدا باید از مفاهیم شروع کنیم. این مساله خیلی جالب نیست که مثلا روزنامهنگاران با مفاهیم، تئوریها و نظریهها بیگانهاند و شاید هم نقدی به ما پژوهشگران ژورنالیست و معلمان این رشته وارد شود. پس بهتر است ما اول از این بخش بحث را آغاز کنیم و هر بحثی را ابتدا از مفاهیم شروع کنیم.
وی ادامه داد: اولین بحثی که در این زمینه باید مورد توجه قرار دهیم، ضعف مفهوم ارتباطات شبکهای در مرحله پیش از وب و در مرحله سنتی است. من در این زمینه تحقیقی پیدا کردم که مربوط به پرفسور وندیهال از دانشگاه ساوتهمپتون است که در سال 2011 منتشر شده است که البته چهار سال است از این تحقیق میگذرد.
وی ادامه داد: از میان پنج ضعفی که ما دربارهاش بحث میکنیم، طرح سه ضعف از آن نظریه، مربوط به پرفسور وندی هال میشود. یک، فقدان دسترسی؛ یعنی ما در ارتباطات سنتی شبکهای و سنتی پیش از وب در فضایی واقعی و نه در فضای مجازی یکی از ضعفهایی که در حال حاضر بررسی میکنیم، این است که در پیش از وب، یک فقدان دسترسی وجود دارد؛ بنابراین اساسا مفهوم شبکهای به طور کامل شکل نمیگرفت. دوم کارکرد محدود مفهوم گروهشدگی است؛ یعنی گروهشدگی در فضای پیش از وب اتفاق میافتاد اما به شکل محدود؛ بازاریابیهای شبکهای که در حال حاضر میبینید در پیش از وب اصلا وجود نداشتند اما گروهشدگی به شکل محدود اتفاق میافتد. سوم فقدان مفهوم بهم پیوستگی اسناد که من اسمش را اطلاعات ترکیبی گذاشتم. یعنی یک سند در فضای وب به چند سند تبدیل شده است و چهارم کارکرد محدود مفهومی به نام نفوذ که در اینجا مورگن هارت میگوید سیاست یعنی قدرت، قدرت یعنی نفوذ و ما باید بدانیم نفوذ در دو علم ارتباطی و سیاسی مورد بررسی قرار میگیرد. بنابراین وقتی گفته میشود نفوذ معنایش هم نفوذ در میان افکار عمومی است و هم در گروه سیاسی نفوذ به معنای قدرت است. مفهوم نفوذ در پیش از وب محدودتر بوده است.
این مدرس روزنامهنگاری همچنین بیان کرد: پنجمین ضعفی که ما در بخش رسانههای اجتماعی و اطلاعرسانی شبکهای داریم مفهومی به نام فقدان سرعت در ارتباطات میان فردی و میان گروهی است که در هر دو ارتباطات آدمها با هم و گروهها با هم بودهاند اما سرعت نداشتهاند ولی در حال حاضر سرعت دارند. پس ما باید مفهوم اطلاعرسانی شبکهای در وب را با هم بررسی کنیم و ببینیم این مفهوم راجع به چه مباحثی است. وقتی ما میگوییم مفهوم اطلاعرسانی شبکهای یعنی در وب 2 دو سویه بودن به چند سویه بودن تبدیل شده است. به دلیل اینکه در وب 1 ارتباطات دو سویه است اما در وب 2 ارتباطات شبکهای و دایرهای است. ارتباطات شبکهای یا اطلاعرسانی شبکهای این است که مفهوم دسترسی تقریبا به اوجش رسیده است که این دسترسی خیلی افزایش پیدا خواهد کرد. همچنین مفهوم گروهشدگی در نفس، آن چیزی است که شما به عنوان ارتباطات شبکهای میبینید به طور کامل وجود دارد.
رضاییان به این نکته اشاره کرد که شبکهای بودن با گروهشدگی دو مفهوم قرین یکدیگرند و لزوما یکی نیستند و افزود: در گروهشدگی شما منزلت دارید، یک تعریفی پیدا میکنید و انگیزه پیدا میکنید؛ بنابراین گروهشدگی در فضای مجازی است. ما در اطلاعرسانی شبکهای فقدان اطلاعات ترکیبی داشتیم و اسناد به هم پیوسته نبود و وجود نداشت.
او در بخشی دیگر به نقاط عطف وب 1 و 2 اشاره کرد و گفت: ما باید نقاط عطف وب 1 و 2 را به دست آوریم که معلوم شود که در حال حاضر در چه دنیا و عصری واقع شدهایم و این اطلاعرسانی را براساس نظریه کستلز باید بپذیریم که شبکههای اجتماعی وسیله هستند یا رسانه که من در این زمینه نقدی دارم که عرض میکنم.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: برای وب 1 ما گفتیم که انفجار اطلاعات را داشتیم و برای وب 2 اگر بخواهیم انتخاب کنیم چیست، من یک عنوان به نظرم رسیده است که در کتابم هم نوشتهام و آن این است که به نظرم باید بگوییم انفجار متن. در وب 1 انفجار اطلاعات و در وب 2 انفجار متن وجود دارد و یک تفاوت وجود دارد. وقتی میگوییم متن متشکل از معنا و نشانه است، بنابراین متن در وب 2 آن اندازه که نشانه دارد معنا ندارد و آن اندازه که معنا دارد معنا بیشتر پدیدارشناسانه و بازنشر است. از طرفی ما یک نقطه عطف دیگری در وب 1 و 2 هم داشتیم که از زمانی که بلاگها و بلاگرها آمدند وب 1 یک مرتبه خیلی متفاوت شد. معنای آن این است که مفهوم دوسویگی در وب 1 تغییر پیدا کرد. وقتی بلاگها آمدند بلاگرها شروع به کار کردن کردند؛ بر این اساس دیگر شما خیلی نمیتوانستید کامنتها را محدود کنید پس ارتباط دوسویه در وب 1 با آمدن بلاگرها متفاوت شد. انتقال سیستمهای ما یعنی شبکههای اجتماعی از روی سیستمها به تلفنهای همراه، کوچ شبکههای اجتماعی به تلفنهای همراه نقطه عطف وب 2 شد. پس نتیجهای که میگیریم این است که سایه چت بر سر کامنت آمد.
رضاییان در ادامه همین بحث مطرح کرد: نکته دیگر در این زمینه تفاوتِ یافتن با یافته شدن است؛ یعنی تفاوت سرچ کردن با افزوده شدن چیست. با توجه به این نکات، باید یک بخشی را در تاپیولوژی شبکهای داشته باشیم که ببینیم آیا گونه ارتباطات شبکهای یا اطلاعرسانی شبکهای هست، بر این اساس کاستلز بر مبنای نظریهای که دارد، معتقد است که ارتباطات شبکهای در همین زمینه مطرح است؛ بنابراین شخصا پیرو این بحث یک تحقیق دیگر پیدا کردم که نتوانستم به طور کامل به همه بخشها مراجعه کنم و بیشتر به نتیجه تحقیق مراجعه کردم و آن تحقیق در دانشکده کالیفرنیا انجام شده بود؛ آنها در این دانشکده معتقدند تاپیولوژی شبکهای، گونه شبکهای و ارتباطات شبکهای ترکیب یافتهای از دو چیز است. نخست پیشینهای از ارتباطات شبکهای سنتی و دوم آن چیزی است که به نام فناوری میشناسیم. به نظرم در اینجا تکنولوژی باعث شکل گرفتن ارتباطات میشود. اما انسانها تصورشان این است که خودشان ارتباطات را شکل میدهند در حالی که اینگونه نیست. در اینجا ما باید از نظریه کاستلز یک سوال داشته باشیم که اساسا امری به نام اینکه شبکههای اجتماعی، رسانه یا وسیله ارتباطی هستند، چیست و نیز باید دربارهاش نقد کرد. من با این نظریه حتما موافق نیستم که شبکههای اجتماعی رسانه هستند؛ چراکه رسانه در تولید محتوا شکل میگیرد؛ بنابراین آنچه که ما در شبکههای اجتماعی میبینیم وسیله ارتباطی هستند و وسیله ارتباطی هم همه چیز میتواند باشد، پس این موضوع قابل نقد است.
این مدرس روزنامهنگاری همچنین به ذکر مزایا و چالشهای جدی اطلاعرسانی شبکهای پرداخت و افزود: با همه این اتفاقات، اطلاعرسانی شبکهای از دید من هفت مزایا و چهار چالش جدی دارد که ابتدا به مزایای آنها اشاره میکنم:1- تبدیل مخاطب به منبع، 2- تبدیل مخاطب به مولد، 3- تبدیل مخاطب به رأیدهنده، 4- تبدیل مخاطب به نظردهنده، 5- تبدیل مخاطب به بازتابدهنده، 6- تبدیل به متغیرهای جریانساز، مثل جریان مرتضی پاشایی و پدیدههای مختلف در ایران که ثابت کردند شبکههای اجتماعی میتوانند به متغیرهای جریانساز تبدیل شوند و 7- شکستن انحصار رسانههای الگو و فروشنده اطلاعات. همچنین عیوب اطلاعرسانی شبکهای نیز عبارتند از: چالش صحت و سقم اطلاعات در شبکههای اجتماعی برای ژورنالیسم حرفهای، چالش مخدوش بودن اصل بیطرفی در اطلاعرسانی شبکهای برای ژورنالیسم حرفهای، چالش روایتهای غیرحرفهای و آمیخته با نظرات شبکهوندان و چهارم: ضعف تک بعدی هر شبکهوند یک منبع.
حمید ضیاییپرور: وبلاگ رسانه است
به گزارش ایسنا، دکتر حمید ضیاییپرور- پژوهشگر رسانه و رییس مرکز روابط عمومی، در نشست تخصصی رسانههای اجتماعی و اطلاعرسانی شبکهای اظهاراتش را بیان کرد و گفت: میخواهم بحثم را با پاسخ به سه سوال آغاز کنم؛ سوال اول اینکه اساسا آنچه که ما به عنوان رسانههای اجتماعی ذکر میکنیم چه هستند و چه ویژگیهایی دارند؟ سوال دوم: وضعیت نفوذ این رسانههای اجتماعی در میان اقشار مختلف مردم چیست؟ و سوال سوم: تأثیر رسانههای اجتماعی بر اطلاعرسانی شبکهای چیست؟ برای پاسخ به سوال اول مجبورم دوره ابداع اینترنت از ابتدا تا به حال را مرور کنم که میتوان آنرا به سه بخش دستهبندی کرد. طی این 46 سال که اینترنت به وجود آمده، میشود سه دوره تاریخی را برای حیات اینترنت ذکر کرد. دوره اول، دوره نهفتگی اینترنت است که اینترنت ظهور و بروز نداشت. به نوعی شاید میتوان گفت اینترنت به لحاظ فنی محدود بود. سال 1990 یعنی 25 سال اخیر را هم میتوان به دو دوره تقسیم کرد؛ دوره اول وب و دوره دوم وب در سالهای 2004 به بعد بود که تازه متوجه شدیم ورژن وب تغییر پیدا کرده است و بعد از آن ماهیت وب هم تغییر پیدا کرد؛ بنابراین در سال 2000 با آمدن وبلاگها، تحولی در ماهیت وب ایجاد شد و مهمترین ویژگی این دوره تعاملی بودن، مشارکتی بودن و چند فرستنده بودن وب 2 است.
وی در ادامه صحبتهایش یادآور شد: ما در حال حاضر در دورهای وارد شدهایم که دوره محتواست، به هر حال ما شاهد ظهور و بروز پدیدهای هستیم که امروزه میان متخصصان اختلاف است که آیا این پدیدهها سوشال نتوُرک (شبکههای اجتماعی) یا سوشال مدیا (رسانههای اجتماعی) هستند. برخی دیگر هم در این بخش دیدگاههشان این است که شبکهها و وبلاگها رسانه نیستند و از زمانی که وبلاگ به وجود آمد میان متخصصان ارتباطات در کشور خودمان دعوا بود که آیا وبلاگ رسانه است یا خیر؛ البته من از گروه خوشبینها بودم و معتقد بودم و هستم که وبلاگ رسانه است. به هر حال ما طی این مدت در محضر اساتید در این زمینه درس آموختهایم؛ براین اساس تعریف رسانه و کارکردهای رسانه را به طور خلاصه در اطلاعرسانی و سرگرمی میدانستیم. به عنوان مثال امروزه با آمدن موبایلهای پیشرفته افراد دیگر با تلویزیون و حتی ماهواره سرگرم نمیشوند، بلکه مدام با کانالهای تلگرام موبایلهایشان سرگرم میشوند و از این سرگرمی لذت هم میبرند. اساسا جذابیت این رسانهها به همین است؛ یعنی علت اینکه انقدر مردم به سمت این رسانهها گرایش پیدا کردهاند، همین داشتن جذابیتهایشان است.
ضیایی پرور در همین زمینه به این نکته اشاره کرد: به عنوان مثال وقتی شبکهای به نام تلگرام ظرف یک سال از صفر به 20 میلیون مخاطب میرسد، یعنی قابلیت سرگرمی دارد؛ بنابراین من به عنوان کسی که در این حوزه مطالعه کردهام قاطعانه میگویم که این شبکهها رسانه هستند اما چه نوع رسانه و با چه کیفیتی؟ یکسری رسانههایی وجود دارند که به شکل حرفهای تولید میشوند، مثل آژانسهای خبری و مطبوعات و اما در مقابل مدلی از رسانهها را داریم که مبنای تولید آنها مردم و اجتماع هستند، پس به همین دلیل است که رسانه هستند و قابلیت یک رسانه را دارند و به همین دلیل رسانه اجتماعی شدهاند که محتوای آنها را خود شهروندان تولید میکنند اما من تفاوت میان شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی را اینگونه میبینم که شبکههای اجتماعی ارتباط میان افراد را فراهم میکنند و مثل کندوی زنبور عسل در یک محیط بسته سیر میکنند ولی در همین شبکهها بخشهایی وجود دارد که به مدیا تبدیل شدهاند، مثل یوتیوپ، ویکیپدیا و کانالهای تلگرام که اخیرا به وجود آمدهاند؛ یعنی شما نیاز نیست عضو آنها باشید و با هر طیف و علاقهای، بدون اجازه و دعوت میتوانید وارد آنها شوید؛ بنابراین گاهی شبکههای اجتماعی به رسانههای اجتماعی تبدیل شدهاند؛ به عنوان مثال فیسبوک یک شبکه اجتماعی است و هنوز به رسانه اجتماعی تبدیل نشده است.
این پژوهشگر رسانه سپس مطرح کرد: طی این چند سال اخیر شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل آمدند که آن هم انواع و اقسام دارند. در حوزه شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل سه اصل لازم وجود دارد که شامل اپیلکشن، اینترنت پرسرعت و گوشی هوشمند میشود. مصادیقی هم که میتوانیم برای این شبکههای جتماعی مبتنی بر موبایل داشته باشیم بسیار فراوان هستند، اما دو نمونهای که امروزه بیشترین کاربرد را در فضای مجازی ایران دارند، اینستاگرام و تلگرام هستند.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود به بیان علت جذابیتهای شبکههای اجتماعی پرداخت و افزود: جایگزین شدن برای کارکردهای تلفن همراه، امکان شبکهسازی و گروهسازی بین دوستان، ثبت اطلاعات و سابقه تماسها، امکان به اشتراکگذاری اطلاعات، دیتاها، فیلمها و عکسها، امکان مکانیابی و اطلاع رسانی مبتنی بر اطلاعات مکانی، محیط چند رسانهای، دسترسی ساده و مقرون به صرفه بودن از جمله مواردی هستند که علت جذابیت شبکههای اجتماعی شدهاند. همچنین قدرت سرگرمی و بازیسازی از دیگر دلایل جذابیت این شبکهها محسوب میشود؛ چراکه این اپیلکشنها وسیله خوبی برای سرگرمی، بازی و تفریح شدهاند، به ویژه در کشوری که کارکرد سرگرمی برای رسانه فراموش شده است؛ به عنوان مثال چرا برنامه «خندوانه»ی آقای رامبد جوان تاپ ترین برنامه صدا و سیما شده است؟ به این دلیل که صداوسیما طی این چند سال و چند دهه سرگرمی را فراموش کرده و یادش رفته که وقتی مردم از محل کار، خسته به منزل میرسند دلشان میخواهد دو دقیقه بخندند و تفریح کنند، بنابراین دلیل اینکه برنامهای مثل «خندوانه» به سرعت میگیرد این است که چند دهه عقدههای مردم سرکوب شده و نتوانستند از رسانه خودشان تفریح و سرگرمی ببینند پس امروزه با این شبکهها سرگرم شدهاند.
این مدرس دانشگاه در بخشی دیگر از اظهاراتش به کارکردهای اطلاعرسانی شبکههای اجتماعی اشاره کرد و توضیح داد: به عنوان مثال در ماجرای تحریف نام خلیج فارس که هنوز هم جریان دارد، بزرگترین تهدید برای کشورهای عربی در فضای مجازی در موضوع تغییر نام خلیج فارس، نه دولت ایران و سیستمهای رسمی ایران، بلکه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی ایرانی هستند. به اعتقاد من این شبکهها رسانههای جایگزین در برابر رسانههای جریان اصلی هستند. همچنین کارکرد دوم اطلاع رسانی شبکههای اجتماعی، سرمنشاء سوژهیابی برای ژورنالیسمهاست که به نظرم امروزه شبکههای اجتماعی سوژهیابی برای ژورنالیسمها محسوب میشوند. همچنین سومین کارکرد در این زمینه ارتباط مستقیم با مخاطب است، بنابراین رسانههای اجتماعی امروزه به رسانههای بی واسطه تبدیل شدهاند.
دکتر ضیاییپرور در آخرین بحث مطرح شده در صحبتهایش خاطرنشان کرد: بمباران اطلاعاتی آخرین مبحث در این زمینه است. آنقدر حجم اطلاعات در این رسانهها وجود دارد که نه تنها فرصت پالایش آنها را پیدا نمیکنیم، بلکه فرصت مطالعه هم نداریم حتی اگر کار و زندگیمان را هم رها کنیم نمیتوانیم همه مطالب منتشر شده و اطلاعات را در این رسانهها بخوانیم و از آنها مطلع شویم.
احسان پوری: تلگرام یک رسانه است
در ادامه این نشست، دکتر احسان پوری - معاون دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها - ضمن تشکر از اساتیدی که دعوت به نشست تخصصی رسانههای اجتماعی و اطلاعرسانی شبکهای را از سوی دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانهها پذیرفتند، به سخنانی کوتاه در همین زمینه پرداخت.
وی گفت: من در اصل میزبان هستم و خیلی صحبت نمیکنم اما لازم میدانم به چند نکته درباره لزوم تشکیل این نشست و طراحی این نشست با عنوان رسانههای اجتماعی و اطلاعرسانی شبکهای اشاره کنم. در واقع لزوم برگزاری این نشست این بود که ما بیاییم اطلاعرسانی شبکهای و تاثیر آن بر روی اجتماع و مردم و نوع اطلاعرسانی که این شبکهها بر روی مردم دارند را مورد بررسی قرار بدهیم که البته اساتید به نکات خوبی در همین زمینه اشاره کردند.
دکتر پوری بیان کرد: به هر حال وقتی یک تکنولوژی جدید ارتباطی معرفی میشود، چهار مولفه در این مساله وجود دارد که با شکل گرفتن این چهار مولفه بررسی این تکنولوژی و پیشرفت آن نیز وابسته به همین چهار مولفه است. بحث نیروی انسانی از زیرساخت، موانع حقوقی و همچنین بحث فرهنگسازی از جمله این مولفهها هستند که به نظر میرسد ما در بحث انسانی یا در بحث زیرساخت، مشکل نداشته باشیم؛ البته اگر فیلترینگ نداشته باشیم اما آن چیزی که امروز مطرح میشود، بحث فرهنگسازی این موضوع است و جالب این است که در کشورهای مدرن و جهان اول قبل از اینکه یک تکنولوژی به مرحله ظهور برسد و به استفاده عمومی دربیاید، بحث حقوقی مطرح میشود. به عنوان مثال اگر شما به تاریخچه فیسبوک رجوع کنید و آنرا مطالعه کنید، میبینید قبل از اینکه در جامعه آمریکا مطرح و مورد استفاده عمومی جامعه قرار بگیرد، بحثهای حقوقی، سیستمهای کنترلی و نظارتی و سیستم استفاده آن نیز تبیین، تصویب و در نهایت بیان میشود اما ما ظاهرا در کشورمان برعکس هستیم، یعنی با وجود اینکه در حال حاضر مردم ما از این تکنولوژی ارتباطی استفاده میکنند و بدون چون و چرا حتی خیلی بیشتر از تلویزیون، ماهواره و مطبوعات روی این شبکهها وقت میگذاریم اما هنوز در این رفت و آمد هستیم که ببینیم این شبکهها قانونی هستند یا نیستند.
او در ادامه همین بحث خاطرنشان کرد: به دلیل اینکه این شبکهها خیلی جاها استفاده میشوند اما مردم نمیتوانند از آنها استفاده کنند. شبکههای اجتماعی به هر حال کاربردهای مختلفی دارند که در این نشست معایب و محاسن اطلاعرسانی شبکهای توسط اساتید کاملا مطرح شد اما به هر حال این اطلاعرسانی شبکهای و وجود این تکنولوژیها فضای رسانهای کشور ما را هم تحت تاثیر قرار داده است و این مساله کاملا مشهود است.
به گزارش ایسنا، در پایان این نشست پرسشی مبنی بر اینکه آیا کانال تلگرام جزو رسانه محسوب میشود؟ مطرح شد که دکتر ضایی پرور در پاسخ به این پرسش گفت: من قاطعانه نظر مثبتی دارم و معتقدم کانال تلگرام یک رسانه است؛ چراکه دسترسی عمومی دارد و بدون اینکه حتی عضویت مستقیم داشته باشد، میتوانیم وارد آن شویم و افرادی که عضو این کانال میشوند لزوما متجانس نیستند، پس قطعا کانال تلگرام یک رسانه محسوب میشود و ما میتوانیم آن را در دسته رسانههای اجتماعی جایگزین کنیم.
انتهای پیام