گفت‌وگویی با شهرزاد شیلیایی

وقتی «داستان‌های اوالونا» را می‌خوانید انگار بار دیگر به دنیای قصه‌های شهرزاد قدم گذاشته‌اید، «هزار و یک شب»ی آمیخته به طعم رئالیسم جادویی آمریکای لاتین... ایزابل آلنده، نویسنده و روزنامه‌نگاری از خانواده‌ای سیاسی، از نویسندگی، ارتباط گرفتن با شخصیت‌های داستانی‌اش و چگونگی رفتن به سمت روایتی نو از «زورو» می‌گوید.

وقتی «داستان‌های اوالونا» را می‌خوانید انگار بار دیگر به دنیای قصه‌های شهرزاد قدم گذاشته‌اید، «هزار و یک شب»ی آمیخته به طعم رئالیسم جادویی آمریکای لاتین... ایزابل آلنده، نویسنده و روزنامه‌نگاری از خانواده‌ای سیاسی، از نویسندگی، ارتباط گرفتن با شخصیت‌های داستانی‌اش و چگونگی رفتن به سمت روایتی نو از «زورو» می‌گوید.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «ایزابل آلنده» نویسنده اهل شیلی است که در آمریکا زندگی می‌کند. او متولد آگوست 1942 است و کارهایش رگه‌هایی از سبک رئالیسم جادویی را دربردارد. رمان‌های «خانه ارواح» و «شهر جانوران» از پرفروش‌ترین کارهای این زن نویسنده هستند. پدرش «توماس آلنده» پسرعموی سالوادور آلنده، رئیس‌جمهور فقید شیلی بود. او به «پرطرفدارترین نویسنده اسپانیولی‌زبان دنیا» ملقب است. آلنده سال 2004 به عضویت آکادمی هنر و ادبیات آمریکا درآمد و سال 2010 جایزه ادبیات ملی کشور شیلی را دریافت کرد.

رمان‌های آلنده 73 ساله اغلب بر پایه تجربیات شخصی و با موضوع زنان به نگارش درآمده‌اند و با ترکیب فضای افسانه و واقعیت، رنگ و بویی نو خلق کرده‌اند. آلنده که از سال 1989 به همراه همسر آمریکایی‌اش در کالیفرنیا زندگی می‌کند، شهروندی آمریکا را در سال 2003 گرفت. او سال 1996 بنیاد «ایزابل آلنده» را برای یادبود دخترش «پائولا» که در 28 سالگی درگذشت، راه‌اندازی کرد. او هدف از تأسیس این نهاد را قدرت بخشیدن به دختران و زنان سرتاسر جهان عنوان کرده است.

به گزارش گاردین، کتاب‌های آلنده به 35 زبان دنیا ترجمه شده و تاکنون حدود 60 میلیون جلد از آن‌ها به فروش رسیده است. او 12 مدرک دکترای افتخاری و 50 جایزه ادبی از نهادهای بیش از 15 کشور جهان دریافت کرده است.

آلنده این مصاحبه را سال 2011 با «لوسی هانااو» انجام داده است.

- با کدام یک از شخصیت‌های داستانی‌تان ارتباط نزدیک‌تری دارید؟ چرا؟

- یک بار شنیدم که یک نویسنده را در تمام شخصیت‌هایش می‌شود دید و هر یک از آن‌ها وجهی از نویسنده را نمایان می‌کنند. من تنها با یکی از شخصیت‌هایم احساس یگانگی نمی‌کنم، اما در اکثر کتاب‌هایم قهرمان زن اصلی فردی بااراده، مستقل و سرکش است که با اتفاقات عجیب و غریب روبه‌رویش می‌جنگد. او همچنین احساسی و پرشور است. من با این نوع شخصیت‌ها احساس نزدیکی می‌کنم.

- معنای «نویسندگی» برای شما؟

- زندگی. قصه گفتن تنها کاری است که دوست دارم انجام بدهم. نوشتن مثل نفس کشیدن است. ادبیات به من صدا و معنایی برای زندگی بخشیده و مرا با میلیون‌ها خواننده در سرتاسر جهان مرتبط کرده است.

- چاپ کردن کتاب همیشه سخت بود. شما چطور «کارمن بالسلز» را پیدا کردید؟

- «خانه ارواح» اولین رمانم، از سوی چندین انتشارات رد شد. روزی منشی یکی از همان انتشاراتی‌ها به من گفت بدون یک نماینده حقوقی خوب، هیچ امیدی نداشته باش و نام «کارمن بالسلز» را آورد. بعدها «توماس الوی مارتینز» یک نویسنده آرژانتینی، آدرس «کارمن بالسلز» در اسپانیا را به من داد و او را به عنوان بهترین نماینده حقوقی ادبیات آمریکای لاتین به من پیشنهاد داد.

ایزابل آلنده

- در یکی از مصاحبه‌هایتان گفته‌اید نسبت به آن‌چه می‌نویسید دید سینمایی دارید. امروزه فناوری جدید، زندگی را دستخوش تغییر کرده است؛ تقریبا همه در فیس‌بوک و توییتر پست روزانه می‌گذارند و بعد هم انقلاب کتاب‌های دیجیتالی. در جایگاه یک نویسنده و یک فرد چگونه با این‌ها ارتباط برقرار می‌کنید؟ نظرتان درباره کتاب‌های دیجیتالی چیست؟

- من فیسبوک ندارم و در توییترم هم چیزی نمی‌نویسم، چون وقت ندارم و خیلی مشغول نوشتن هستم. معمولا تلی از کتاب روی میز کنار تختم دارم که باید به نوبت خوانده شوند. من دوست دارم کتاب‌ها را لمس کنم و بو بکشم اما در سفر، کتاب‌های دیجیتالی را ترجیح می‌دهم چون می‌توانم هر چند تا که می‌خواهم با آی‌پدم همراه ببرم. فکر می‌کنم در آینده نزدیک کتاب‌ها به اشیای موجود در کلکسیون مجموعه‌دارها و قفسه کتابخانه‌ها تبدیل می‌شوند و ما همه از طریق صفحات دیجیتالی مطالعه می‌کنیم.

- سال‌هاست شما به همراه "قبیله‌تان" در کالیفرنیا زندگی می‌کنید. چطور زبان نوشتاری اسپانیایی‌تان این‌قدر جلاخورده است؟ بدون حتی کوچکترین ترکیبی از واژگان یا ساختار زبان انگلیسی؟

- اوه! ای کاش این حرفتان واقعیت داشت. اسپانیایی من خیلی تنزل پیدا کرده. «ویلی» همسر آمریکایی‌ام فکر می‌کند اسپانیایی حرف می‌زند، اما صرف و نحوش مثل زبان لهستانی است و وقتی یک کلمه را بلد نیست آن را می‌سازد. بعد از 25 سال زندگی با او، نوشتنم شبیه حرف زدن او شده. «خورخه مانزانیلا» مرد جوانی در اسپانیا دست‌نوشته‌های مرا تصحیح می‌کند و تأثیرات مخرب ویلی را حذف می‌کند.

- در رمان «زورو» راوی از یک جا به بعد مستقیما خواننده را مورد خطاب قرار می‌دهد. چطور شد تصمیم گرفتید صدای راوی را به این نحو وارد داستانتان کنید؟

- مستقیما با خواننده صحبت کردن مثل یک مکالمه، یک نوع ترفند است. ممکن است غیرطبیعی به نظر برسد اما در این مورد فکر کردم ممکن است باعث ایجاد تعلیق شود. خواننده ممکن است از خودش بپرسد که راوی کیست؟ علاوه بر این، من یک نوع لحن طعنه‌آمیز به وجود آوردم که برای رمان به آن نیاز داشتم.

- برای پرداختن شخصیت‌های داستانی‌تان در اواخر قرن 18 و اوایل 19 در کالیفرنیا، اسپانیا و منطقه کارائیب چه تحقیقاتی انجام دادید؟

- من معمولا تحقیقات جامعی انجام می‌دهم. از کتاب‌ها و اینترنت کمک می‌گیرم و ‌فیلم می‌بینم تا اطلاعاتی درباره نوع پوشاک و زندگی به دست بیاورم. برای نوشتن این کتاب شش ماه کامل پژوهش کردم. اطلاعات زیادی درباره قایق‌های ماهیگیری، سرخپوست‌ها، کولی‌ها، گروه‌های زیرزمینی، سیاست در اروپا و... نیاز داشتم.

- شما را بیشتر برای نگارش رمان‌های ادبی می‌شناسند تا آثار ماجراجویانه. چطور شد در این رمان به سراغ افسانه زورو رفتید؟

- شخصیت زورو متعلق به کمپانی محصولات «زورو» است. سه نفر از اعضای این کمپانی در سال 2002 پیش من آمدند و از من خواستند رمانی درباره زورو بنویسم. درباره‌اش فکر کردم و این تصمیم را گرفتم چون آن دوره تاریخی به نظرم شگفت‌انگیز می‌آمد. می‌توانستم داستانی جدید درباره زورو بنویسم.

- با انتخاب چهره شناخته‌شده‌ای مثل زورو به عنوان قهرمان کتابتان، با هیچ چالش خاصی روبه‌رو نشدید؟

- چالش، تصور چیزی بود که پیش از این انجام داده نشده است. می‌دانستم که کار آسانی نیست چون خیلی چیزها در کتاب‌های کمیک، فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی درباره او گفته شده بود. اما درباره کودکی و جوانی‌اش کمتر حرفی به میان آمده بود. چطور و چرا یک پسربچه به زورو تبدیل می‌شود؟

- منتقدان شما «زورو» را به عنوان "یکی از نادرترین و کامل‌ترین نمونه‌های بارز سنخیت موضوع کتاب با قلم نویسنده" معرفی کرده‌اند. تا چه اندازه با این نظر موافقید و آیا به طور ویژه‌ای با شخصیت زورویی که خلق کردید ارتباط گرفته‌اید؟

- من از کمپانی «زورو» پرسیدم چرا من را برای نوشتن این کتاب انتخاب کرده‌اند و آن‌ها گفتند چون من اسپانیایی هستم و فرهنگ اسپانیا را می‌شناسم و حتی به این زبان می‌نویسم! من کتابی درباره کالیفرنیا و هجوم مردم به نواحی طلاخیز نوشته‌ام (دختر بخت) و تم عدالت در همه کتاب‌هایم وجود داشته است. علاوه بر این، من در حوزه ادبیات نوجوان هم نوشته‌ام و تجربیاتی در زمینه قهرمان‌های اکشن و داستان‌های ماجرایی داشته‌ام. در مورد خودم می‌توانم بگویم که همیشه زورو را دوست داشتم چون او باهوش و شجاع است و خشن نیست. زورو رفتاری طعنه‌آمیز همراه با بازیگوشی دارد. هیچ چیز تراژیکی در مورد او وجود ندارد. او بامزه است!

ترجمه: مهری محمدی مقدم، مترجم ایسنا

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۶ آبان ۱۳۹۴ / ۰۵:۲۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 94080602767
  • خبرنگار : 71413