دفتر آیت الله ناصر مکارم شیرازی یاداشتی با عنوان' شاخصه های «مرگ اندیشی» در نهضت حسینی از منظراین مرجع تقلید برگرفته ازآثار و بیانات وی منتشر کرده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)منطقه قم، در این یادداشت آمده است:
«لحظات پرشکوه در تاریخ کربلا راه و رسم زندگی شرافتمندانه و مرگ با عزّت و عظمت را ترسیم می کند این همان درسی است که امام حسین(ع) در میدان نینوا در روز عاشورا به جهانیان آموخت.
مرگ اندیشی،یاد مرگ کردن، یا آماده شدن برای مرگ از جمله بهترین راههای تربیت انسان و مبارزه با گناه است. تحقق این مسأله در کوتاه کردن دامنه آرزوها و ارتقای بصیرت انسان ها نقش بسزایی ایفا میکند، لیکن شالودههای بیبدیل مرگاندیشی و «یاد مرگ» را میتوان به دفعات در نهضت حسینی به وضوح مشاهده نمود، از این رو در این نگاشته با بهرهگیری از آراء و اندیشههای والای آیتالله مکارم شیرازی مهمترین شاخصههای مرگاندیشی در نهضت حسینی به مخاطبان ارائه میشود.
**آخرت گرایی شاخصۀ بنیادین در مرگ اندیشی
از جمله شاخصه های مهم و بنیادین اصل مرگ اندیشی «یاد مرگ»این است که صاحبان این صفت پیوسته به یاد جهان دیگراند، افق دید آنها در زندگی چند روزه این دنیا، و لذّات آن محدود نمیشود و آنها در ماورای این زندگی زودگذر، سرای جاویدان با نعمت های بی پایانش را مشاهده می کنند، و همواره برای آن تلاش و کوشش میکنند.
در تشریح پیوند ناگسستنی آخرتگرایی و مرگاندیشی میتوان به پرسش یکی از یاران آن حضرت به نام حنظله از امام حسین(ع) اشاره کرد که پرسید: «آیا من به سوی آخرت نشتابم و به برادرانم ملحق نشوم؟».امام فرمود: بشتاب به عالَمی بهتر از دنیا و آنچه در آن است و به سوی سلطنتی که کهنه نگردد».
همچنین به تعبیر «نفس المهموم» ، امام حسین(ع) پس از شهادت حضرت علی اصغر(ع) فرمودند؛ ای نفس! در برابر این همه مصیبت شکیبا باش! خدایا! تو میبینی که در این دنیای فانی چه مصائبی برای ما رخ داده، پس آن را برای روز رستاخیزمان ذخیره ساز!».
در روایت دیگری نیز آمده است که امام حسین(ع) فرمودند: خدایا اگر در دنیا، پیروزی را از ما دریغ داشته ای، آن را ذخیره آخرت ما قرار ده و از گروه ستمکاران انتقام ما را بستان».
**مرگ اندیشی مقوّم شجاعت
بدیهی است لبخند زدن بر مرگ، برافروخته شدن چهره ها در آستانه شهادت، تنها برای کسانی میسّر است که شوق دیدار یار تمام وجودشان را پرکرده است، در احادیث مکرّر این مسأله ذکر شده است که آدم باهوش و سعادتمند کسی است که بسیار یاد مرگ کند. به یاد مرگ بودن مشکلات را حل میکند،...وقتی انسان به یاد مرگ می افتد سبک میشود، برای اینکه عاقبت هر کس مرگ است و چیزی که سرانجامش چنین است اصلًا غصّه ندارد.
امام علی بن الحسین (ع) در این زمینه فرمودند: هنگامی که (در روز عاشورا) کار بر امام حسین (ع) سخت شد، همراهان حضرت دیدند، در این صحنه پر خطر که هر کس رنگ از چهره اش میپرید و لرزه بر اندامش میافتاد، امام(ع) و یاران خاصّش، چهره هاشان درخشان و اندامشان آرام و دلهایشان هر لحظه مطمئنتر میشد و برخی به برخی دیگر میگفتند: به آنان بنگرید که از مرگ باکی ندارند. در این هنگام امام(ع) فرمومدند: ای بزرگ زادگان! شکیبا باشید. مرگ فقط پلی است که شما را از سختی ها و دشواریها به بهشت پهناور و نعمتهای جاودان برساند!
**شهادت طلبی در پرتو مرگ اندیشی
شاخصۀ شهادت طلبی در سایۀ مرگ اندیشی آنچنان با تاروپود در نهضت امام حسین(ع) عجین شده است که باید اینگونه گفت؛ حیف از این بدن که در بستر بیماری بمیرد! چه زیباست که سرانجام در راه خدا به خون آغشته گردد و در صف شهیدان جای گیرد!
از سوی دیگر این مسأله نشان میدهد که امام(ع) با افتخار به استقبال شهادت میرود، و از هیچ چیز نمیهراسد. بر چهره مرگ، مرگی که در راه خداست، مرگی که الهامبخش بندگانِ دربند، در طول تاریخ خواهد بود.
لذا آن حضرت فرمودند: اگر بدنها برای مرگ آفریده شده، شهادت در زیر ضربات شمشیر در راه خدا بهتر است، ...در چنین شرایطی بر مؤمن لازم است شیفته دیدار پروردگارش باشد. به یقین من مرگِ (در راه حق) را جز سعادت، و زندگی در کنار ستمگران را جز ننگ و خواری نمیبینم.
در تبیین این موضوع میتوان گفت: در تاریخ عاشورا میخوانیم که هرقدر حلقه دشمن تنگتر و فشار بر حسین (ع) و یارانش بیشتر میشد چهرههایشان برافروختهتر و شکوفاتر میگشت، و حتّی پیرمردان اصحابش صبح عاشورا خندان بودند. وقتی از آنها پرسش میشد می گفتند: برای اینکه ساعاتی دیگر شربت شهادت مینوشیم.
بنابراین در راستای تشریح پیوند کلیدی مولفۀ مرگ اندیشی و شهادت طلبی باید به این فراز نورانی از سخنان گهر بار امام حسین(ع) اشاره کرد که فرمودند: آگاه باشید قلّاده مرگ بر گردن آدمی زاده، همانند گردنبندی است بر گردن دختران جوان (مرگ همیشه همراه آدمی است). اشتیاق من به دیدار گذشتگانم (پدر و مادرم و جدّ و برادرم) همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است!
**عزتمندی؛ حاصل تحقق مرگ اندیشی
بدیهی است یادآوری مرگ مایه حیات و عزّت و افتخار است، آنها که مرگ شرافتمندانه را در زیر ضربات تیر و خنجر و شمشیر، بر زندگی توأم با ذلّت در سایه کاخهای پر شکوهترجیح داده بودند، و در هیچ یک از این کلمات کمترین تردیدی به دل راه ندادند؛ لذا آن حضرت در فرازهایی متعدد فرمودند؛...ما هیچگاه فرمانبرداری فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح نخواهیم داد. بدانید...من با همین خاندانم و آمادگی کم و یاران اندک، با شما پیکار میکنم (وآماده شهادتم!).
**نفی ذلّت؛ مرهون مرگ اندیشی
بی شک مرگ اندیشی از جمله ویژگیهای بارز نهضت امام حسین(ع) در نفی ذلّت به شمار میآید؛ لذا ویژگی ممتاز و ارزشمندی که در نهضت امام حسین(ع) و یاران همراه او وجود داشت، ذلّتناپذیری و نستوهی آنان بود. همچنین کلام ماندگار ، به خدا سوگند نه به شما دست ذلّت میدهم و نه همچون بردگان فرار خواهم کرد برای همیشه بر تارک تاریخ می درخشد!
همچنین درتشریح مرگاندیشی و عدم هراس از مرگ و پیوند آن با نفی ذلّت می توان به سخنان نورانی آن حضرت اشاره نمود که فرمود: « در شأن چون منی نیست که از مرگ بهراسد! مرگ در راه رسیدن به عزّت و احیای حق، چقدر آسان است؟! آری مرگ در راه عزّت و سربلندی جز زندگانی جاوید نیست! و زندگی ذلّتبار جز مرگ تهی از زندگی نمیباشد. آیا مرا از مرگ میترسانی؟ هیهات! تیرت به خطا رفت و پندارت بیهوده است! من آن نیستم که از مرگ بترسم، روحم بزرگتر و همّتم برتر از آن است که از ترس مرگ زیربار ستم بروم، آیا به بیش از کشتن من قادرید؟! خوشا به کشته شدن در راه خدا!ولی شما بر نابودی عظمت و عزّت و شرف من ناتوانید، حال که چنین است من از کشته شدن باکی ندارم.
**مرگ اندیشی؛ مولّفهای حیاتی در احیاء دین خدا
یاد مرگ به عنوان مهم ترین ضرورت ها در احیاء دین خدا و مبارزه با ستمگران به شمار میآید، از این رو باید گفت قیام عاشورا علاوه بر آنکه به احیای دین خدا کمک کرد، و موجب رشد و شکوفایی درخت اسلام شد، باعث بیداری امّت اسلامی گشت و روح شهادت طلبی و شجاعت را در مسلمانان دمید.
اضافه بر این، قیام عاشورا نشان داد، امام با خون سرخش مکتبی را برای آزادگان جهان بنا نهاد، که مسأله مرگ و شهادت را امری ساده، بلکه افتخارآمیز کرد.
**گناه زدایی شاخصۀ مرگ اندیشی
بیشک یاد مرگ بودن میتواند ترمزی بسیار قوی باشد تا انسان گناه نکند.زیرا توجه به مرگ و هوشیاری نسبت به پایان زندگی، عامل بازدارنده مهمّی در برابر گناهان و تلاشهای بیهوده آمیخته با حرص و طمع که معمولا از فراموشی مرگ حاصل می گردد محسوب می شود.
همچنین یاد مرگ منجر به بیداری و آگاهی و توبه و سبب ریزش گناهان خواهد شد. که نمونه عینی این مسأله را میتوان در توبۀ حربن ریاحی مورد توجه قرار داد، بنا به نقل «ابن اثیر» هنگامی که «حرّ» خدمت امام حسین (ع) رسید، عرضه داشت: من اینک برای توبه به نزدت آمده ام و تصمیم دارم تا پای مرگ از شما حمایت کنم و در پیش رویت کشته شوم.
**معادگرایی، تجلی بنیادین مرگ اندیشی
اصولًا از جمله مسائل بسیار مهمّی که خداپرستان را از مادّی ها جدا می سازد بینش آنان در مورد مرگ است. موحّدان مرگ را تولّدی دوباره میدانند و آن را آغاز حیاتی جدید می شمارند و از نظر آنان مرگ جز انتقال از خانهای به خانه دیگر نیست که از قفس دنیا آزاد می شوند و به جهان وسیع آخرت گام می نهند، ولی مادّیها مرگ را پایان همه چیز میدانند و ازاینرو حاضر نیستند خود را قربانی ارزشهای بزرگ کنند، هیچ ایمان و عقیده ای بعد از توحید به اندازه معاد در تکوین شخصیّت انسان دخالت ندارد و همه انبیا مبعوث شدند تا به این دو مطلب دعوت کنند.
بنابراین باید زیاد به یاد معاد باشیم و روزی از ما نگذرد که یادی از مرگ و معاد نکنیم، لذا رَمز حماسه های عاشورا و شجاعت بی نظیر امام حسین(ع) و یارانش را که در تاریخ با خطوط زرین و درخشان ثبت شده است را باید در همین راستا، در ایمان قوی و مستحکم آنان نسبت به مرگ اندیشی و معاد و زندگی جاویدان آخرت جستجو کرد.
**تحقق ولایت پذیری؛ در گرو مرگ اندیشی
تاریخ جهان را ورق بزنید، آیا میتوانید جریانی شبیه جریان شب عاشورا پیدا کنید، شبی که پیشوای مردم و فرمانده لشکر به همه سپاهیان و افسران خود اذن ترک منطقه و نجات از مهلکه دهد، و آنها با علم و یقین به مرگ در فردای آن شب، با افتخار و شادی اعلام وفاداری کنند و آماده باشند که نه یک جان، بلکه اگر هزارجان داشته باشند فدای او کنند! چه حماسه باشکوه، چه صحنه عجیب و فراموش نشدنی، و چه علاقه و عشق آتشینی به شهادت در راه خدا و در رکاب یک رهبر الهی و آسمانی.
**غفلت زدایی حاصل مرگ اندیشی
یاد مرگ پرده های غفلت را میدرد و از این نظر نیز نعمتی است و هشداری، از همه گذشته زندگی دنیا اگر ادامه یابد مسلما ملال آور و خسته کننده است، نه همچون زندگی آخرت که سرتاسر نشاط و خوشدلی است لذا باید گفت هوشیارترین مردم کسی است که از همه بیشتر به یاد مرگ باشد و برای آن خود را مهیّا کند.
امام حسین(ع) نیز برای بیداری و آگاهی مردم قیام کرد،..لیکن مردم پس از شهادت حضرت ابی عبداللَّه (ع) و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت، و بر سر نیزه رفتن سرهای مقدّس شهدای کربلا، از خواب غفلت بیدار شدند و قیامها یکی پس از دیگری شکل گرفت و بنی امیّه پس از واقعه کربلا روی خوش ندیدند، تا اینکه این خونهای پاک منتهی به سقوط بنی امیّه و ریشه کن شدن این درخت ناپاک شد
**سخن آخر
یاد مرگ انسان را تربیت می کند. اگر مردن نبود زندگی کردن بسیار دشوار بود، بلکه یاد مرگ از نعمت های بزرگ خداست. با مرگ اندیشی، میتوان نفْس خویش را ذلیل گرداند.در این صورت است که دیگر حجاب های غفلت، غرور و مانند آن جلوی چشم و گوش و دل را نمی گیرد. لذا جوشش عشق و عرفان در لحظات حسّاسی که امام و یارانش آغوش خود را برای شهادت گشوده اند شگفت انگیز است، امام حسین (ع) با صراحت خبر از شهادت و پرواز آنها به سوی بهشت می دهد و یاران گریه شوق سر می دهند و مسرورند. این لحظات پرشکوه در تاریخ کربلا راه و رسم زندگی شرافتمندانه و مرگ با عزّت و عظمت را ترسیم می کند.این همان درسی است که امام حسین(ع) در میدان نینوا در روز عاشورا به جهانیان آموخت.»
انتهای پیام