«آیا یک بافت تاریخی مانند منطقه 12، نیازمند یک شهرداریِ مطلع از دانستههای میراث فرهنگی نیست؟ چرا شهرداری حاضر نیست در تصمیمگیریهای بافت تاریخی، میراث فرهنگی را مشارکت دهد؟»
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، اینها سوالاتی که «خسرو پور بخشنده»، باستانشناس و کارشناس بازنشستهی میراث فرهنگی به آنها پاسخ داده، البته پاسخی که مقصر این اتفاقات را سازمان میراث فرهنگی و گردشگری میداند! پوربخشنده برای پاسخ به این پرسشها به یاداوری اقداماتی که در گذشته در این زمینه انجام داده است، پرداخت.
او گفت: در دورانی که در استانداری تهران در جلسات کمیسیون ماده 5 شرکت میکردیم، یکی از نهادهایی که باید حتماً امضای نمایندهاش پیش از اجرای هر طرحی به ثبت میرسید، میراث فرهنگی بود. به یاد دارم که در گذشته یکی از خواستههای همیشگی ما در سازمان میراث فرهنگی حضور موثر یک نماینده از این سازمان که آشنا به مسائل شهری در شوراهای تصمیمات شهری باشد بود، این مورد یکی از دلایلی است که ضعف را به میراث فرهنگی برمیگرداند و اشتباهی از سوی شهرداری انجام نشده است.
این باستانشناس با اشاره به سالهای 89 - 90 که بازنشستهی سازمان میراث فرهنگی بود و از طرف بازرسی میراث فرهنگی برای بررسی برخی مسائل دعوت به کار شده بود، اظهار کرد: در آن زمان معاونت وقت میراث فرهنگی و شهردار منطقه 12 تهران، تعداد زیادی مجوز برای تخریب یا نوسازی صادر کرده بودند، من گزارشهایی در آن موارد تهیه کردم که فکر میکنم هنوز در بازرسی موجود باشد و موفق شدیم تعدادی از مجوزها را لغو کنیم.
این کارشناس پیشکسوت میراث فرهنگی در ادامه با تاکید بر ایننکته که به همین دلیل میگویم مشکل از میراث فرهنگی است، اظهار میکند: باید این سازمان نمایندهای در شورای شهر و شهرداری داشته باشد تا در مورد بافتهای تاریخی یا احتمالاً تاریخی اعمال نظر بکند. مشخص است تا زمانیکه میراث فرهنگی خودی نشان ندهد و خواستار حضورش در تصمیمگیریهای شهری نباشد، آنها هم ابراز تمایل نمیکنند.
او با بیان این نکته که متاسفانه میراث فرهنگی قدرت خود را از دست داده است، اظهار کرد: با این اوصاف صاحبان قدرت و پول میتوانند در بسیاری از بخشهای میراث فرهنگی نفوذ کنند و به بهانه بافت فرسوده، مجوز تخریب بگیرند.
وی افزود: خدا را شکر که سردر باغ ملی زیر نظر هنرهای زیبای دانشگاه تهران است، وگرنه اگر میراث مالک بود تا کنون هزار بار با شهرداری دچار کشمش و چالش شده بود. در نهایت باید بگویم چون مدتی با این مسائل سر و کار داشتم متوجه شدم که ضعف از سازمان میراث فرهنگی است.
پوربخشنده اظهار کرد: زمانی که بنایی تخریب میشود باید پیگیری کرد چه ارگانی چنین مجوزی صادر کرده است؟ در بیشتر مواقع به میراث فرهنگی میرسیم. نباید بررسی کرد که چرا، چگونه، توسط چه کسانی و با چه برداشت علمی مجوز صادر میشود؟ نباید متخلفان از نظر حقوقی به جزای خود برسند؟ مگر میراث فرهنگی بیتالمال نیست؟
او افزود: به نظرم این سازمان میراث فرهنگی به ویژه اداره کل میراث فرهنگی تهران است که باید مورد پرسش قرار گیرد. از آنها باید پرسید میراث فرهنگی چقدر توانسته در کمیسیونهای تصمیمگیرنده در مورد بافت شهری نفوذ و حضور داشته باشد. صِرف برگزاری همایش در مورد بافت کافی نیست. تعداد زیادی از خانههایی که عنوان بافت فرسوده دارند در واقع تاریخی هستند و باید مورد مرمت قرار گیرند، اما تاکنون میراث فرهنگی هیچ واکنشی به این موضوع نشان نداده است.
این باستانشناس افزود: زمانیکه نگهبان بازار داریم و مکان استقرار آن در داخل بازار و خانه امام جمعه است، چرا این اتفاقات باید رخ دهند؟ آیا یکبار نمایندهای از میراث فرهنگی گودبرداریهای داخل بازار را دیده است؟ که اکنون یک پاساژ سه طبقه زیرزمین و پنج طبقه روی زمین در بافت تاریخی قد علم نکند! آیا نماینده میراث فرهنگی نمیتوانست بگوید شما که این بنا را میسازید بر اساس کدام مجوز این کار را کردید؟ دوم آن که چطور در بازار که جزو بافت تاریخی است یک پاساژ مدرن ساخته میشود؟ آنوقت همین میراث فرهنگی به آتشنشانی تهران فشار وارد میکند که ایستگاه آتش نشانی شماره 7 در بازار که ساختمانی متعلق به خود آتشنشانی است و قصد داشتند در همان ملک یک آتشنشانی مدرن و مجهزی با توجه به ضرورت وجود آن بسازند، و حتی حاضر بودند نمای بیرونی بنا را مطابق با ضوابط میراث فرهنگی بسازند، اما با توجه به مخالفتهای میراث فرهنگی، هنوز نتوانستهاند کاری از پیش نبردهاند، حتی نقشهی تصویب شده را گرفتهاند، اما کاری انجام نشده است.
او افزود: چطور پاساژ مریم در وسط بازار تهران با متری 6 میلیون تومان، پیش از آن که نقشه اجرایی شود را پیشفروش کردند و هرجور که خواستند ساختند، اما دفتر حقوقی آتش نشانی روی ملکی که من به عنوان کارشناس باستانشناس تأیید کردم و مشکلی نداشت مجوز ساخت نگرفت؟ آن هم در حالی که قول داده بودند نما را مطابق سلیقه میراث فرهنگی بسازند، از سوی دیگر در حالیکه در قطب اقتصادی منطقه قرار دارد و ضرورت احداث آن به شدت احساس میشود!
پوربخشنده اظهار کرد: به همین دلایل معتقدم اِشکال از میراث فرهنگی است، وگرنه شهرداری که کار خودش را انجام میدهد. او از نظر خودش خیلی هم درست کارها را پیش میبرد، اما چه کسی باید در تصمیمات آن دخالت داشته باشد؟ قطعا میراث فرهنگی و محیطزیست. میراث فرهنگی کجاست؟ شأن حضور آن در کمیسیونها چیست؟ این که صرفاً برود و دیگران تصمیم بگیرند و نماینده میراث امضا کند! شأن حضورش این است که پاساژ مریم ساخته شود؟
این کارشناس پیشکسوت نقشه باز زندهسازی میان توپخانه را متعلق به 15 سال پیش دانست و گفت: قرار بود این میدان به خصوص ضلع شمالی آن را کاری کنند که مطابق با آن بناهایی باشد که پیش از تخریب در ضلع شمالی وجود داشت. اکنون ضلع شمالی که شبیه حلبیآباد است و هیچ سنخیتی با موزه صنعتی و بانکهای قدیمی اطراف ندارد، از سوی دیگر پشت ساختمان مخابرات یک امامزاده کشف میکنند! چه هماهنگی بین اینها وجود دارد؟
وی اضافه کرد: در رابطه با مدرسه دارالفنون شما یک روز وقت بگذارید و به خیابان ناصرخسرو بروید و ببینید چه ساختمانهایی با چه نماهای قدیمی وجود دارد. همهی اینها به مرور تخریب میشوند. ابتدای خیابان سرهنگ سخایی که بانک ملی رو به روی آن است بسیاری از ساختمانها دارای نمای قدیمی و کاشیکاری شده بود که البته برخی قبلتر تخریب شده بودند. اما بناهایی که در این چند سال تخریب شد، میدانید کاشیهایش کجا پیدا میشود؟ سراغ همه آنها را در خیابان منوچهری از آن زیرزمینها بگیرید. اگر ارزش ندارد چرا سر از مغازه عتیقهفروشان درمیآورد؟ اگر هم ارزشمند است، از نظر نما و معماری چرا سازمان میراث فرهنگی نظارتی بر آنچه میگذرد، ندارد و جلوی تخریبها را نمیگیرد؟
او در ادامه با بیان اینکه میراث فرهنگی در دورهای بین 75 تا 80 کارشناس جوان را برای شناسایی و شناسنامهدار کردن خانههای تاریخی روانه بافت منطقه 12 کرد و خانههای ارزشمند زیادی در آن منطقه کشف شدند، افزود: فقط در کوچهای که بیمارستان نجمیه در آن قرار دارد، ساختمانهایی با معماری زیبایی وجود دارد. ورثهی این بناها به پول نیاز دارند، بنابراین بلافاصله ملک را به بساز و بفروش میدهند و پول را بین خود تقسیم میکنند، اما میراث فرهنگی هیچ اقدامی نمیکند.
این باستانشناس اضافه کرد: مدتی پیش عکس یک خانه قاجاری را با معماری و تزئینات داخلی به من نشان دادند، آدم مدهوش میشد. مالک بنا این خانه را به میراث فرهنگی معرفی کرده و اعلام کرده است ارزش این ملک 20 میلیارد تومان است، حتی گفته است اگر میتوانید این خانه را بخرید وگرنه نصیب بساز بفروش میشود، اما میراث فرهنگی هم لطف کرده و گفته است ما فقط 3 تا 4 میلیارد تومان بیشتر پرداخت نمیکنیم.
پوربخشنده در ادامه با طرح این پرسشها که شأن حضور میراث فرهنگی در تصمیمگیریهای بافتهای ارزشمند تاریخی چیست؟ چرا برخی نمایندگان این سازمان درصدی میگیرند و چشم روی هم میگذارند و هر چه هست را امضا میکنند؟ چه کسی به پرونده این افراد خاطی تا کنون رسیدگی کرده است؟ اظهار کرد: من شاهدم و حاضرم هر جا لازم است بگویم که وقتی در پاساژ مریم حضور پیدا کردم، گفتند فلانی اینقدر گرفته است تا کسی در مورد این پرونده دخالت نکند. خوب از ماست که برماست. یکی بگوید این شواهد باستانشناسی و سفالهایی که من از این ملک به میراث فرهنگی استان تهران دادم چه شد؟
او معتقد است: باید هیأتی از کارشناسان سلیمالنفس میراث فرهنگی در کمیسیونها حضور داشته باشند. اگر ضعف قانونی است باید در برنامه ششم توسعه بگنجانند، یا به تصویب هیأت وزیران و مجلس برسانند. در غیر این صورت نه تنها شهرداری دخالت خواهد کرد، بلکه میتواند فردا که اتفاقی افتاد، ادعا کند خوب چرا شما نبودید و حضور نداشتید؟
انتهای پیام