هر عابری که این روزها از مقابل سینما «فلور» در محلهی امیریهی تهران عبور میکند با دیدن تلّی از آوار، اولین سؤالی که از تماشاچیهای این واقعه میپرسد این است که «خراب شد یا خرابش کردند؟»
به گزارش خبرنگار سینمایی ایسنا، 7 صبح شنبه ( 8 شهریور)، بخشی از سقف سینمای کهن سال «فلور» فرو ریخت و این اتفاق بهانهای برای تخریب این سالن سینما شد.
سینمای 78 ساله «فلور» که چند روز پیش، بخشی از سقف آن فرو ریخت؛ از سال 1316 با نام «روشن» افتتاح شد.
عباس بهارلو در کتاب در دست تالیفش با عنوان «سالنهای سینما در تهران» که اختصاصا پیش از انتشار در اختیار ایسنا گذاشته درباره این سالن نوشته است: «سینما «روشن» در سال 1316 در خیابان ولیعصر حدفاصل امیریه و چهار گمرک با مالکیت شخصی به نام ظهوری و مدیریت یدالله طالقانی تاسیس شد.
ظهوری مصمم بود در سالهای بعد از 1320 که متفقین در ایران بودند، در ازای ماهی 10 هزار تومان این سینما را به روسها اجاره دهد که با شکایت طالقانی به دادگستری منصرف شد و در دهه 20 به دلیل از رونق افتادن، این سالن تبدیل به سینما تئاتر میشود و نمایشهای ناموفقی در آن به روی صحنه میرود.
در نقل و انتقالهای بعدی سینما به دکتر آذین واگذار میشود و در سال 1339 سینما دوباره به طالقانی و در ادامه به ناصر مجد بیگدلی و شخصی به نام رئیس دانا اجاره داده میشود و از تابستان 1339 با نام «فلور» به فعالیت ادامه میدهد.»
بهارلو با بیان اینکه مدیریت سینما در اردیبهشت 1356 با تعمیرات جزئی که انجام میشود به لیلا مجد بیگدلی واگذار شده است، ادامه میدهد: «این سینما با درجه کیفی دو به فعالیتش ادامه میدهد و در اوایل دهه 60 به «گل» تغییر نام میدهد و در آذر 1363 به دلیل عدم ایمنی ساختمان به دستور محمد مهدی حیدریان مسئول وقت اداره نظارت تعطیل میشود.
پیگیریهای لیلا مجد بیگدلی باعث میشود با انجام تعمیراتی این سینما طی شش ماه دیگر به فعالیتش ادامه دهد و در نیمه دوم دهه 60 با تغییر کاربری رسما تعطیل میشود.»
طبق پیگیری خبرنگار ایسنا، پس از تغییر کاربری، کارهای مختلفی در سینما «فلور» انجام شده است از پفک فروشی در گیشه تا تبدیل سالن نمایش فیلم به کارگاه چاپ لباس؛ مدتی پیش هم نمای اصلی سینما رنگآمیزی شد و در سردر آن بنری نصب شد که روی آن نوشته شده بود: «از طهران تا تهران».
این سینما ساختمانی دو طبقه داشت که طبقهی بالایی آن سالن نمایش فیلم بود و سالن انتظار در طبقهی همکف قرار داشت.
سازهی این سینما مانند بسیاری از ساختمانهای قدیمی تهران، از خشت و تیرهای چوبی با سقفی شیروانی ساخته شده بود. بنای کلی سینما متشکل از دو طبقه بود که طبقهی بالایی آن سالن نمایش فیلم بود و سالن انتظار در طبقهی همکف قرار داشت.
زیر سالن سینما 8 دهنه مغازه و یک باشگاه ورزشی وجود دارد که سرقفلی آنها سالها پیش به اشخاص دیگری واگذار شده و از مالکیت صاحب سینما خارج شدهاند. با تخریب سالن سینما، حالا این مغازهها بطور کل زیر آوار ماندهاند و مالکان آنها منتظر برداشتهشدن آوار برای بازگشایی مغازههایشان هستند.
یکی از کسبه که مغازهی میوهفروشیاش با تمام اجناس آن، حالا زیر خروارها خاک و چوب مدفون است دربارهی تخریب این سینما میگوید: «از مدتها پیش نشت یک لولهی آب که بالای مغازه ما قرار داشت به بنا آسیب زده بود؛ وقتی که ما تصمیم گرفتیم آن را تعمیر کنیم به ما گفتند که این کار به شما مربوط نیست و مالک سینما باید درستش کند.»
در نهایت طبق گفتهی حاضران؛ عدم پیگیری مالک سبب شد که این سینمای 78 ساله، لحظه به لحظه به نابودی نزدیکتر شود. زدن شمع و داربست توسط مالکان مغازههای زیر سینما هم در این مدت نتوانست مرهمی بر زخم عمیق این بنا قدیمی شود.
یکی از ساکنان قدیمی محله با رد این احتمال که بارندگی و طوفان روز گذشته باعث ریزش سقف سینما شده است، میگوید:«سینما با هماهنگی مالک آن و توسط شهرداری برای پیشگیری از ریزش آوار تخریب شده است» و با حسرت روزهایی را به یاد میآورد که در این سینما دو فیلم را با یک بلیت تماشا میکردند.
یکی دیگر از کسبه که مغازهی او هم با تمام اجناسش زیر آوار مانده معتقد است: «این کار حساب شده بوده چون مالک سینما قانوناً نمیتوانسته کاربری سینما را تغییر بدهد، آن را به حال خود رها کرده تا تخریب شود و پس از آن اقدام به فروش یا تغییر کاربری کند.»
در این حین مردی سالخورده و ریز جثه مقابل سینما ظاهر میشود؛ اهالی محل دورهاش میکنند و با احترام فراوان او را «آقا سِیف» صدا می زنند و از او علت واقعه را جویا میشوند. سر صحبت را باز میکنم؛ او مدیر باشگاه ورزشی است که زیر سالن سینما قرار دارد.
سیف میگوید: « صبح شنبه، ساعت 7 و 15 دقیقه دیوار سینما ریخت؛ از دوشنبه صبح هم شروع کردهاند به تخریب کامل سینما. قرار است طبقهی بالایی را کلاً صاف کنند.»
از او دربارهی تاریخچهی این سینما میپرسم که میگوید: «این سینما دههی بیست ساخته شده؛ ما از بچگی میآمدیم اینجا و فیلم تماشا میکردیم. بعد که سینما تعطیل شد، توی سالن سینما نقاشیهای سردر سینماها را میکشیدند که حالا آن هم دیجیتالی شده».
او میگوید:« اسم قبلی سینما «روشن» بود و مالک آن دکتر آذین بود که حالا فوت کرده و سینما به ورثهاش رسیده است؛ ورثه چهار نفر هستند که دوتای آنها خارج از کشور زندگی میکنند.»
سیف که زمانی در همین باشگاه کشتی میگرفته، حالا سالهاست که مدیریت آن را به عهده دارد. به گفتهی او تا دو روز پیش که این اتفاق نیفتاده بود، سالن سینما در اجارهی یک کارگاه چاپ لباس بود که آنها هم با ریزش بنا اینجا را تخلیه کردند.
صاحب اسباببازی فروشی روبروی سینما که ناراحتی او بیشتر به دلیل گرد و غبار حاصل از تخریب است تا نابودی یک سینمای قدیمی میگوید: «خوب شد خرابش کردند؛ بنا فرسوده بود و احتمال داشت روی سر عابران بریزد؛ از این سینما فقط یک اسم مانده بود و یک تابلو».
صاحب میوهفروشی هم بیشتر نگران کسب و کارش است و از تعطیلی چند روزه و خسارتهایی که دیده گلایه میکند. یکی دیگر از مغازهداران نگران هزینههای بازسازی است و میگوید مالکان سینما گفتهاند هزینهی تعمیرات و خسارتها را پرداخت نمیکنند.
همزمان کارگران شهرداری با سرعت مشغول جمعآوری ضایعات فلزی بنا هستند و عابران و اهالی محل با افسوس، در حالیکه ناظر محو شدن بخشی از هویت محلهی قدیمی خود هستند، خاطرات خود از این سینما را برای همدیگر نقل میکنند.
انتهای پیام