62 سال از تاریخیترین 28 مرداد ایران میگذرد. 28 مرداد در نظر آزادیخواهان ایرانی روزی است که آفتاب علیه استقلال ایران طلوع کرد و آزادیخواهی در عصر روز کودتا غروب کرد. این روز در دورانی بود که دو قدرت بزرگ جهانی وقت، تمام تلاششان را کردند تا شیرینی پیروزی نهضت ملی به کام ملت ایران زهر شود.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)کودتای 28 مرداد نقطه بسیار تاریکی در روابط ایران با انگلیس و آمریکا خواهد بود و ملت ایران رفتار انگلیس و آمریکا را از حافظه تاریخی خود حذف نمیکند.
اصل دعوا در کودتای 28 مرداد مسائلی که برای جنگ سرد میزنند نبود بلکه بر سر نفت ایران بود. آیزنهاور در یک سخنرانی گفته بود من هرگونه کمک به ایران را در زمانی که مسأله نفت حل نشود رد کردم. دعوای اصلی سر تسلط بر نفت بود؛ بنابراین این هفت عامل به دنبال این بودند که از نظر بیرونی داخل ایران را به هم بریزند و زمینه را برای کودتا فراهم کنند.
از نظر داخلی نیز مسائلی بود اما عمده مشکل این بود که مصدق در رویارویی که با تحریمهای اقتصادی داشت یک برنامه اقتصادی تحت عنوان اقتصاد بدون نفت ارائه کرد.
تاریخ یادآور میشود که؛ با پایان جنگ جهانی دوم و نشر جنبشهای آزادیخواهانه جهانی؛ ایران نیز از تحولات نوین استقلالطلبانه روز بیتاثیر نماند. روشنفکران ایرانی در حالی از آزادی،استقلال،ملی شدن صنعت نفت صحبت میکردند که انگلیس رضا شاهی را که خود با کودتا بر سر کار آورده بود را دیگر برای پیشبرد استعمار نوینش مناسب نمیدید ، پس به خواست انگلیس قدرت از پدر به پسر پهلوی انتقال پیدا کرد.
ایران در دهه نخست به قدرت رسیدن محمدرضا، با چالشهای زیادی رو به رو بود. از طرفی به دلیل مسائل سیاسی و سست بودن پایههای حکومت او حدود پانزده نخست وزیر در مدت زمان کوتاهی جانشین سمت سیاسیاش شده بودند و از طرفی او نمیتواتنست کشورش را از گزند تحولات منطقه و شروع استعمار جدید انگلیس و آمریکا از طریق کنترل اقتصاد و سلطه بر چاههای نفت دور نگه دارد. او برای کنترل سیاست داخلی کشور، علاوه بر مقابله با روشنفکران و آزادیخواهان با دو چهره شاخص که رهبری آزادیخواهان ومخالفانش را بر عده داشتند رو به رو بود؛ آیتالله کاشانی و محمد مصدق و نوع برخوردشان با سیاستهای اتخاذ شده دولت وقت به مهمترین تهدید پهلوی تبدیل شده بودند.
آیتالله کاشانی به عنوان رهبری مذهبی و مصدق به عنوان رهبری ملیگرا در کنار هم به عنوان دو بازوی مبارزه به حساب میآمدند اما پس از قیام سی تیر و بازگشت مجدد مصدق به نخستوزیری، این رابطه حسنه به کدورت و دوری رسید. عده ای بر این عقیده هستند که کمرنگ شدن رابطه آن دو مجالی برای بروز کودتای 28 مرداد بود.
درست در همین زمان انگلیس که پس از ملی شدن صنعت نفت و از دست دادن منابع مالی و سیاسی بسیاری در ایران ، به فکر کوتاه کردن دست مصدق از سیاست و از بین بردن محبوبیتش بود، طرح کودتای نظامی را ارائه کرد. پس از پیروزی آیزنهاور در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ،سیاست خارجی این کشور منافع خود را در همراهی انگلیس برای اجرای این طرح پیدا کرد. رییس اداره خاور نزدیک سازمان سیا، کرمیت روزولت به عنوان فرمانده انتخاب شد و آمریکا و انگلیس، ستاد مشترکشان را در ایستگاه اطلاعاتی انگلیس واقع در قبرس ،برای بررسی طرح کودتا برپا کردند.
پس از درگیری شاه و مصدق بر سر تائین اختیار وزیر جنگ و استعفای مصدق در سال 1331، احمد قوام به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. اما این وضعیت پایدار نماند و با اعتراضات مردمی، مصدق دوباره به منصب نخست وزیری باز گشت. او در این مدت نیز همچنان با شاه جوان مخالفت می کرد و نظرات اورا مخالف روح قانونمداری ایران پس از مشروطه میدانست.
اولین کودتای مشترک دو قدرت بزرگ جهانی علیه مصدق در 25 مرداد سال1332 توسط نظامیان صورت گرفت. درست است که مدت زمان زیادی عوامل داخلی و خارجی مختلف سعی در اجرایی کردن این کودتا داشتند اما زمینهساز اصلی آن فرمان عزل محمد مصدق از طرف شاه و حمایت دولتهای آمریکا و انگلیس بود .این فرمان در شب 25 مرداد سال 1332 به وسیله سرهنگ نعمتالله نصیری (فرمانده گارد جاویدان) به مصدق اعلام شد. اما بلافاصله نصیری توسط سرهنگ ممتاز (رئیس کلانتری یک) بازداشت و کودتا خنثی گردید. شاه به همراه همسرش، به کلاردشت و رامسر و از آنجا به عراق و در نهایت به ایتالیا فرار کرد.
به نظر میرسید مصدق و هوادارانش فکر میکردند خطر برطرف شده است اما یک روز قبل از کودتای اصلی آیتالله کاشانی علیرغم اختلافش با نخست وزیر برای او دستخطی مبنی بر همکاری مشترک برای رفع کودتای آتی شاه علیه او مینویسد.
در بخشی ار این نامه آمده است: «حضرت نخستوزیر، دکتر مصدق دام اقباله؛ عرض میشود اگرچه امکانی برای عرایضم نماند؛ ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام، بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرضورزیهای تبلیغاتی، شما، خودتان بهتر از هرکس میدانید که همّ و غمّ، در نگهداری دولت جنابعالی است و خودتان به بقای آن مایل نیستید. از تجربیات روی کار آمدن قوام و لجبازیهای اخیر، بر من مسلم است که میخواهید، مانند سیام تیرماه، یک بار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. ترس مرا در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید.»
و مصدق در پاسخ او تنها به این نکته اکتفا کرد که از پشتیبانی مردم برخوردار است. او با این کار به کاشانی اعلام میکند که به کمک نیازی ندارد.
به گزارش ایسنا علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز در بخشی از یک سخنرانی درباره 28 مرداد در این زمینه خاطرنشان کرد: آیتالله کاشانی نامهای به مصدق دارد که در آنجا توضیح میدهد چه خطراتی برای آینده کشور در چنین فضایی وجود دارد مخصوصا اینکه آمریکا و انگلیس برای کودتا طراحی کردهاند. در پاسخ مصدق نکاتی وجود دارد. او میگوید تنها ملت ایران یعنی به وجود آورنده قانون اساسی و مشروطیت و مجلس میتواند در این زمینه اظهارنظر کند نه هیچ کس دیگر. قانونها، مجلسها و دولتها همه به خاطر آنها به وجود آمدهاند نه مردم به خاطر آنها. اگر مردم یکی از آنها را نخواستند میتوانند نظر خود را در مورد آن ابراز کنند. در کشورهای مشروطه و دموکرات هیچ قانونی بالاتر از اراده مردم نیست.
او تصریح کرد: مصدق تحت این عناوین زمینه را برای رفراندوم فراهم کرد و رفراندوم انجام شد. در نتیجه مجلس منحل شد. در نتیجه شرایط بیرونی با این عواملی که توضیح داده شد زمینههای کودتا در داخل را فراهم کرده بود. هم زمینههای اقتصادی و هم برخی بیتدبیریها مجلس را که میتوانست اراده ملت باشد را منحل کردند. در نتیجه مصدق ماند و شاه ماند و جریان کودتا و این عاملی شد که کودتاگران موفق شدند. وقتی مجلس به عنوان پایگاه مردم از بین رفت شاه ماند و مصدق ماند و کودتاگران.
رئیس مجلس تأکید کرد: این نکته خیلی مهم است که اگر در ادوار مختلف پس از انقلاب امام (ره) تأکید میکردند که مجلس در رأس امور است به خاطر این شواهد تاریخی بود. اگر امروز رهبری در یکی دو روز گذشته در مورد نفوذ آمریکا در بخشهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هشدار میدهند به خاطر این واکاوی تاریخ گذشته ایران است. چه در نیروی مسلح، چه در بین فرهنگیان و چه در بین اقشار اقتصادی شبکههای نفوذ ایجاد کرده بودند. لذا باید این هشدار رهبری را یک هشدار واقع بینانه و دقیق دانست که در همه شرایط افراد بصیر جامعه نسبت به این مسأله حساس میشوند.
صبح روز کودتا
از هشت صبح روز 28 مرداد، اوباشی مسلح به چماق، از جنوب شهر تهران، تظاهراتشان را به دیگر نقاط تهران آغاز کردند. «زنده باد شاه،مرگ بر مصدق خائن» شعار اصلی آنها بود. آنها با چنین شعارهایی و تهدید، مغازههای بازار را تعطیل کردند سپس با اتوبوسها و ماشینهایی که از قبل تهیه کرده بودند در شهر حرکت کرده و رعب و وحشت ایجاد میکردند. مصدق نه تنها نیروی کافی برای مقابله با اشرار نداشت بلکه احساس میکرد مقابله با آنها بیفایده است. این نظریهای است که عدهای در مقابل چرایی سکوت مصدق مقابل کودتاچیان بیان میکنند.
عصر روز کودتا
کمتر از گذشت نصفه روز، کودتاچیان بر شهر مسلط شدند. پاتقهای آزادیطلبان به آتش کشیده شد و عدهای از آنان هم دستگیر شدند. محمدرضا پس از سه روز به کشور بازگشت. فردای روز کودتا رژیم استبدادی که بر سر کار آمده بود، دست به ترور و سرکوب معترضان زد. عاملین کودتا توانستند پستهای مهم کشور را تصاحب کنند. روزنامههای معترض بسته شد و سانسور بر جراید و افکار مردم حاکم شد.
بیشک در این مرور اجمالی زوایای زیادی از دلایل به وقوع پیوستن کودتاس 28 مرداد سال 1332 بررسی نشده است. اما پرداختن به این موضوع هر ساله جذابیتهای خود را دارد و هنوز علاقهمندان سیاست و تاریخ منتظر انتشار اسناد بیشتری از این اتفاق هستند.
انتهای پیام