به احترام استقامت و نفس‌های پاکتان

شب عملیات فرا رسیده است، هر کسی گوشه‌ای نشسته و زیر لب چیزی زمزمه می‌کند. همه آماده‌اند؛ همگی می‌خواهند به آب بزنند. امشب در دل خروشان اروند غوغایی است. خدایا در دل هر کدام‌شان چه می‌گذرد؟ با تو چه می‌گویند؟ آرامش چهره‌هایشان گویای چیست؟ این چگونه آرامشی است که بر دل تاریک شب حاکم شده؟ آیا آرامش پیش از طوفان است؟

شب عملیات فرا رسیده است، هر کسی گوشه‌ای نشسته و زیر لب چیزی زمزمه می‌کند. همه آماده‌اند؛ همگی می‌خواهند به آب بزنند. امشب در دل خروشان اروند غوغایی است. خدایا در دل هر کدام‌شان چه می‌گذرد؟ با تو چه می‌گویند؟ آرامش چهره‌هایشان گویای چیست؟ این چگونه آرامشی است که بر دل تاریک شب حاکم شده؟ آیا آرامش پیش از طوفان است؟

همه بلند می‌شوند... یا علی... انگار همه چهره‌ها شبیه هم شده است و کسی از شب تاریک حادثه هراسی ندارد حتی سر سوزنی...همه به صف ایستاده‌اند، کسی قرآن به دست در جلوی صف می​ایستد... مگر نمی​خواهند در تاریکی وهم‌آلود شب به آب بزنند؟ پس این لبخند سحرآمیزشان برای چیست؟ این​ها به کجا چنین شتابانند؟ یک به یک می​روند.

زمان از حرکت ایستاده است، چگونه تصور کنم ماهیان آزاد اقیانوس مردانگی با دستانی بسته زیر خروارها خاک، زنده زنده، دفن شده​اند. ذره ذره جانشان، ذره ذره نفس​هایشان، ذره ذره تمام جسمشان... تمام شد... .

دریادلان سرزمینم دل به دریا زدند تا دریا، خاک و آسمان کشورم آرام بماند،به احترام مردانگی و استقامت و نفس‌های پاکتان، می‌ایستیم و سرود عزت و آزادگی را سر می‌دهیم. باشد که یادتان در خاطره ها و راهتان همواره پر رهرو بماند...

دلنوشته مریم سبحانی‌فرد، خبرنگار ایسنا، منطقه خوزستان.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ / ۱۰:۳۶
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 94032715679
  • خبرنگار :