تاریخ شیراز گرفتار موجی به نام «تخریب» است؛ موجی که این روزها قدیم و جدید نمیشناسد و لودرهایش با رمز «توسعه» به جلو حرکت میکنند و هرچه بر سر راهشان است، زیر پا له میکنند.
هرچند مسئولان و متولیان میراث فرهنگی از قوانین و تعهداتی حرف میزنند که لودرها باید به احترام آنها بایستند، اما اینبار به نظر میرسد لودرها خود قانون شدهاند و نه آیندهای میشناسند و نه گذشتهای میدانند. حالا یک استاد دانشگاه از این تخریبهای روزافزون شکایت میکند.
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، دکتر غلامحسین معماریان - استاد دانشگاه علم و صنعت - در یادداشتی که با عنوان «نگاهی به الگوی گسترش مراکز مذهبی - تاریخی: به بهانه تخریبهای مکرر بافت تاریخی شهر شیراز» در اختیار ایسنا قرار داده است؛ به بررسی وضعیت بافت تاریخی شیراز از حدود 30 سال پیش تا کنون پرداخته است.
«در خردادماه 1394 خبرهای آزاردهندهای مبنی بر شروع تخریبهای مجدد در شرق حرم شاهچراغ (ع) به گوش میرسد. حداقل سه خانه با ارزش تاریخی تخریب شدند و بخشی از یک محله با ظاهر سنتی آن، تبدیل به یک خرابهی بزرگ شد. سالهاست که به این خبرها عادت کردهایم. تخریبها در بیشتر شهرهای تاریخی صورت گرفته و عملا ما چیزی به عنوان شهر تاریخی منسجم در ایران نداریم. ایرانی که تاریخ معماری و شهرسازیاش میتوانست در یک کفه ترازو با دیگر نقاط جهان در کفهی دیگر ترازو برابری کند، اکنون به عقب افتادهترین کشورها در این خصوص نمیتواند برابری کند.
و اما شیراز که زمانی مهد فرهنگ، هنر، معماری و شعر فارسی بود امروز به شهر ساختمان و آسفالت تبدیل شده است و تمام هَمّ و غمّ تصمیمسازان شهر در چند دهه گذشته نیز در این دو خلاصه میشود. صدها هکتار باغهای قصرالدشتِ شیراز را با ریشههای بلند و کهناش از شهرِ فرهنگ بیرون کشیدهاند و میسوزانند (خبری که 21 خرداد 94 رسانههای شیراز منتشر کردند) و به جای آن تخم هتل، آپارتمان و ساختمانهای تجاری ریختهاند.
سرتاسر دامنه کوههای اطراف که منظری بسیار زیبا در گذشته ایجاد میکرد نیز با این بناها جایگزین شدهاند. باید در دروازه ورودی شهر و در کنار دروازه قرآن و مقبره خواجوی کرمانی، هتلی بزرگ ساخته شود تا در شهر توسعه صنعت گردشگری نشان داده شود!
کوههایی که روزگاری حافظ و سعدی در حاشیه آن سکنی میگزیدند، اکنون مکانی برای معماری بی شخصیت امروزمان شود. دامنه کوه «دِراک» با بستر طبیعی بسیار زیبا که میتوانست جایگاه زیباترین فضای سبز منطقه شود تبدیل به ساختمانهایی بلند و بیروح و هویت شده است. پلهای هوایی منظر و خط آسمان باغهای قصرالدشت و پارک قدیمی میدان ولیعصر (ع) را در هم میشکند.
نخلهای بولوار فرودگاه را میبرند و جای آن را ایستگاههای مترو میگیرد. از «معالی آباد» تا شهرک «صدرا» شهرکسازی میشود، بدون اینکه به آینده زیست محیطی و ورود این همه انسان در طول روز به شهر فکر شود و بالاخره هر جای زیبا و بکری که در شهر بود را از بین بردند و با نام زیبایی نشانههای مدرن معماری را کاشتند، شاید نماد همهی این موارد را بتوان در هتل چمران و طراحی حاشیه بزرگراه چمران دید.»
معماریان در ادامه به تاریخچهی آغاز تخریبها در بافت تاریخی شهر حافظ و سعدی پرداخت و ادامه داده است؛«و اما تخریبهای بافت تاریخی شیراز در حدود 20 سال (سال 76-75) به اوج خود رسید. در همین دوران بود که با مطرح کردن طرح بینالحرمین و به بهانهی اتصال محدودهی مابین دو حرم مقدس «شاهچراغ (ع)» و «سید علاءالدین حسین»، معبری به عرض 30 تا 60 متر از خیابان احمدی به طرف شرق کشیده شد، بدون اینکه طرحی در دست داشته باشند. صدها خانه در این بافت با ارزش تخریب شد و طرح حرم تا حرم الگویی برای تخریب دیگر بافتهای با ارزش تاریخی مانند قم شد. تخریبی که در قرن 21 در هیچ کشوری در جهان سابقه نداشت. در سال 91-90 نیز خیابان کنارگذر «مسجد نو» در تداوم سیاست توسعه حرم اما به بهانه توسعه معبر شهری در آن محدوده اجرا شد.
برخی اطلاعات نیز از تخریب دهها خانه با ارزش تاریخی خبر میدهد و از همه مهمتر جدا کردن یک مسجد تاریخی 800 ساله از بافت پیرامونش بود که جای این محله تاریخی یک خیابان آسفالت و پارکینگ طبقاتی را گرفت.
از همان زمان بحث توسعه حرم در مساحت 57 هکتار بافت تاریخی مطرح شد. ظاهراً هدف این است که به منظور طرح توسعه حرم شاهچراغ (ع) چیزی شبیه توسعه حرم امام رضا (ع) اتفاق بیافتد. این میزان مساحت بافت قدیم در حدود وسعت یک شهر تاریخی کوچک است، شاید به اندازهی شهر زواره یا نایین قدیم!
جالب است که مشاور طرح تفصیلی بافت تاریخی شیراز با مشاور طرح 57 هکتار یکی نیستند و هر کدام کار خود را میکنند. بر روی نقشه طرح تفصیلی بافت تاریخی لکهای قرمز کشیده شده که مشاور آن نباید به آن بپردازد، چون یک مشاور دیگر بر آن متمرکز است (بر اساس اطلاعات شخصی که در جلسات با مشاور در سازمان میراث فرهنگی برگزار شد).
تخریبهای پیرامون شاه چراغ (ع) در یک سال گذشته شدت گرفته است. در سال گذشته خانه پورنواب و چند خانه دیگر و بخشی از یک محله تاریخی پیرامونش تخریب شد. ظاهرا گروهی که نمیدانیم که هستند! در شهر شیراز کمر همت بستهاند تا چیزی از بافت تاریخی، فرهنگ و تاریخ شیراز برجای نگذارند.»
اقدامات عمرانی در طرحهای توسعه مراکز مذهبی، برگرفته از چه مبنای نظری و الگوی معماری و شهرسازی است؟
به گزارش ایسنا، این سوالی است که غلامحسین معماریان برای پاسخ آن بررسیهای زیادی انجام میدهد، وی در این زمینه معتقد است؛«چون اکنون بخشی از یک شهر بزرگ را بافتهای تاریخی شهرها تشکیل میدهند، بنابراین در قالب طرحهای کلانتر مانند طرح جامع و طرح تفصیلی مورد مطالعه قرار میگیرند و حد و حدودشان و سیاستهای برخورد با آن مشخص میشود. در طرحهای اجرایی نخستین گام یک شناخت خوب از وضع موجود است و پایه این کار یک مستندسازی علمی است. چیزی که در هیچ کدام از طرحها دیده نمیشود.»
وی سپس به بیان طرحهایی میپردازد که در 20 سال گذشته در شیراز مطرح و چه بسا اجرائی شدهاند.
«- ما نمیدانیم چه تعداد خانه و بنای تاریخی در زمان احداث خیابان شهید دستغیب در شمال «مسجد نو» وجود داشته و تخریب شدهاند، هر چند تصاویر هوایی در آن زمان نشان دهنده وجود دهها خانه تاریخی و بومی است. - ما نمیدانیم چه تعداد خانه و بنای تاریخی در زمان احداث طرح بینالحرمین وجود داشته و تخریب شدهاند، هر چند تصاویر هوایی در آن زمان نشان دهنده وجود صدها خانه تاریخی و بومی است. - ما نمیدانیم چه تعداد خانه و بنای تاریخی در زمان احداث طرح «نیکان» وجود داشته و تخریب شدهاند، هر چند تصاویر هوایی در آن زمان نشان دهنده وجود دهها خانه تاریخی و بومی است. - ما نمیدانیم چه تعداد خانه و بنای تاریخی در زمان احداث خیابان کنار گذر «مسجد نو» وجود داشته یا تخریب شدهاند، هر چند که اسناد موجود نشان دهنده وجود دهها خانه تاریخی و نشانههای با ارزش تاریخی در دست است. - و ما نمیدانیم چه تعداد خانه و بنای تاریخی برای توسعه 57 هکتاری شاه چراغ (ع) تخریب خواهد شد، هر چند که بسیاری از مستندات اکنون به ما میگویند که این منطقه دارای بسیاری از آثار واجد ارزش تاریخی و بومی است.
به نظر میرسد اگر این بافتهای تاریخی مستندسازی نشوند، برای مخربانش بهتر است، چون آگاهی از ارزش بافت تاریخی به معنای مانعی بزرگ برای تخریب آنهاست، هر چند که مخربان نشان دادهاند که اگر بنایی صفوی یا تاریخیتر از آن هم وجود داشته باشد، برای دستیابی به هدفشان آنرا تخریب خواهند کرد.
پس از یک مستند سازی خوب و مطالعه وضع موجود طراحی آغاز میشود که محور اصلی طراحی، حفظ هویت تاریخی مکان طراحی است. بنابراین از منظری طراحی در بافت تاریخی یک فعالیت دقیق علمی است که با دقت و احتیاط و پس از مطالعه عمیق و دقیق صورت میگیرد. این عمل توسط بزرگترین متخصصان عرصه طراحی و مرمت بافتهای تاریخی باید صورت گیرد. این روشی است که در کشورهای پیشرفته و دارای فرهنگ معماری غنی انجام میشود. که نمونه آن در کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه و یونان در صدها شهر کوچک و بزرگ دیده میشود.»
«الگوی گسترش عربستانی» در بافتهای تاریخی
او در ادامه یادداشت خود از الگویی جدید نام میبرد؛ «الگوی گسترش عربستانی» و معتقد است که متاسفانه در برخی از مناطق ایران، استفاده از این طرح در توسعه و گسترش مراکز مذهبی در بافتهای تاریخی مورد استفاده است.
«روش دیگری که در برخی کشورهای منطقه انجام شده و میشود و من آنرا "الگوی گسترش عربستانی" گذاشتهام، چیزی است که ما در سیاستها توسعه و گسترش مراکز مذهبی در بافتهای تاریخی از آن بهره گرفتهایم. افرادی که شهرهای مقدس مدینه و مکه را دیدهاند، به خوبی میدانند که در این شهرها به دلیل ساخت وسازهای اخیر آثاری از معماری گذشته حرم مقدس حضرت رسول (ص) و همچنین قبرستان بقیع باقی نمانده است و همهی آثار تاریخی اطراف مسجدالنبی (ع) تخریب شده و هتلها و آپارتمانها جایگزین آنها شدهاند.
در اطراف مکه و خانه مقدس کعبه نیز وضعیتی مشابه شهر مدینه به وقوع پیوسته است، هر آنچه در این محدوده به عنوان آثار تاریخی صدر اسلام و قرون ابتدایی مطرح بود، نابود شده است. اینهمه تخریبها تنها با یک شعار و بهانه انجام میشود؛ «تکریم زوار و ایجاد بستری مناسب برای حضور و آسایش آن ها».
ما به همهی اتفاقاتی که در رابطه با این تخریبها در عربستان انجام شده با دیده تردید و ایراد نگاه میکنیم و معتقدیم که آنها بخشی از شناسنامه عینی تاریخ اسلام را پاک کردهاند و به جای آن خیابان و هتلهای بلندمرتبه و فضاهایی باز دورتادور حرم ایجاد کردهاند. در مکه یک اثر برجای مانده از گذشته در محدوده حرم، یک کتابخانه تازهساز است، که گفته میشود پیش از آن در جایش خانهای وجود داشته که ولادت حضرت رسول (ص) در آن اتفاق افتاده است.
با حفظ زمین، خانه خراب شده و آن به کتابخانه تبدیل شده است، بنا به گفته افراد محلی توسط یکی از شهرداران مکه این اتفاق رخ داده است. در شهر مکه، هر آنچه از آثار تاریخی نظیر مسجد قبا و مساجد موجود دیده میشود همگی تخریب و مجدد نوسازی شدند. این شیوهای است که «شیوه عربستانی گسترش و نوسازی» مینامیم که سیاست پیشگان عربستانی دنبال کرده و بخشی از تاریخ ارزشمند اسلام را با بناهایی مدرن و بدون ریشهی بینالمللی معاوضه کردند.
و گفتیم دلیلِ به ظاهر منطقی آنها، تسهیل حضور میلیونی زوار و مزاحمت آثار تاریخی برای آنهاست و بنابراین باید محلات تاریخی تخریب و به صحنهای وسیع تبدیل شود. در دو سه سال گذشته نیز دیدیم که در خانه خدا حتی به رواقهای عثمانی نیز رحم نشد و حلقهای جدید در اطراف خانه کعبه ایجاد شد که این باعث حذف دیداری سیمای تاریخی حرم شد.»
در طرحهای توسعه مراکز مذهبی در ایران چه اتفاقی میافتد؟
در ادامه این مدرس دانشگاه علم و صنعت به بررسی این وضعیت در ایران و در میان بافتهای تاریخی پرداخته است؛«در ایران سه حرم بزرگ امام رضا (ع) در مشهد، حضرت معصومه (س) در قم و حرم شاهچراغ (ع) در شیراز وجود دارد و اقداماتی مشابه به برنامهها و سیاستهای "گسترش عربستانی" در حال انجام است. در خراسان تقریباً هیچ یادگار تاریخی از پیرامون حرم باقی نمانده است و همه بناهای تاریخی به جز چند بنای تاریخی که در مجاورت حرم قرار دارند، تخریب شدهاند. کمربندی از هتلهای بزرگ (در بهترین حالت هم شکل با هتلهای مدینه) و پاساژهای تجاری در جای جای آن روییدهاند.
هر چند مسئولان شورای شهر فعلی مشهد، همگی به دلیل از بین رفتن هویت شهر، اذعان به نگرانی کردهاند. اما این دغدغهها کمترین نمودی در رفتارهای عمرانی شهر ندارد. در مشهد کنونی چیزی به عنوان شهر تاریخی وجود ندارد و گویی شهر مشهد همین دیروز ساخته شده است. خراسان قدیم را دیگر باید در بخارا و هرات دید.
در شهر مقدس قم نیز اتفاقی مشابه انجام شده است. در آن جا نیز طرح توسعه حرم تا حرم به تقلید از شیراز مطرح شد و بخش بزرگی از بافت تاریخی به این بهانه و بهانههای دیگر با خیابانی بزرگ تخریب و محلات را از هم جدا کرد. شهری که جای جای آن مکان قدم زدن و حضور علمای بزرگ شیعه و همچنین مبین زندگی و فرهنگشان بود به شکلی تدریجی محو و به خیابانهای بزرگ، پاساژهای تجاری و محلاتی بیهویت و بیشخصیت تبدیل میشود.
زمانی این امکان وجود داشت که با نگاهی به شهر قم از سّرِ درون و فحوای تفکر شیعه پیام گرفت. شهر قم که زندگی مردمانش و خانهها و بناهایش مرکز آموزش جهان اسلام و تشیع بودند امروزه با اجرای سیاستهای نادرست در توسعه کالبدی شهر، از فرهنگ و هویت معماری گذشتهاش چیزی را روشن نمیکند تا جایی که برخی از مراجع نیز به دلیل برخی از اقدامات در توسعه شهری گلایهمند هستند. البته اقدام به ساخت منوریل در محدده بصری و منظر حرم مطهر از جملهی این اقدامات است.»
«الگوی عربستانی گسترش» بلای جان بافت تاریخی شیراز
او حالا به شیراز مینگرد و به روند تخریبی بافت تاریخی این شهر میپردازد، بافتی که به مرور مردم دور حرم شاهچراغ (ع) ساختند و شد شهری از خاک مردماش.
«اما شیراز نیز شاهد اجرای «الگوی عربستانی گسترش» در بافت تاریخی است. چندین هکتار از بافت تاریخی جنوب شاهچراغ تخریب و به مراکز خرید تبدیل شد. تا زائرین بتوانند راحتتر اجناس چینی را خریداری کنند.
در کنار «مدرسه خان» شیراز شاهدیم که مکان تدریس عالم بزرگ شیعه "ملاصدرا" به جزیرهای درمیان مراکز خرید و خیابان تبدیل شده است. در شمال آن فضایی در حدود 11 هزار متر مربع سخاوتمندانه برای پاساژ تجاری و مرکز خرید «نیکان» با هدف خرید آسان بازدیدکنندگان از این شهر فرهنگی تاریخی اختصاص داده شد. گویی «بزرگ نیکانِ» امروزِ شیراز، دیگر در کلاسهای درس، فلسفه، مدرسه و عالم خانه پیدا نمیشوند و در بازارها و پاساژها باید به دنبال آنها بگردیم! به نظر میآید حتی در انتخاب اسامی با مسما مانند بینالحرمین و نیکان نگاهی استعمارگونه که به دنبال آباد کردن ظاهر و تخریب باطن است، تعمدی در کار باشد.
ما که حرمت حرم علم و عقل، تاریخ، فرهنگ و فلسفه و ادبیات شیراز را با این اقدامات شکستهایم، چگونه جرات میکنیم اسم شریف بینالحرمین را برای طرح تخریب و نه توسعهی «شاهچراغ» و محلاتی که از آنها بزرگان علم و معرفت بپا خواستهاند، بگذاریم. شاید با انتخاب این اسامی میخواهیم جلوی جراتِ دیگران در اعتراض به کشتن عقلانیت بگیریم.
کجای دنیا غیر از عربستان با تاریخشان چنین کردهاند که ما نیز اقتباس کردهایم؟! پروژه بتنی تجاری در یک بافت صفوی با تخریب چندهزار متری از تاریخ و هویت شیراز؟! این برای خوشایند زوار است یا خوشایند ....؟! پاسخی دیگر به این سوال وجود ندارد که آیا میتواند یکی خرید کُند و بافت را تخریب نکند ...؟!
در طرح کنارگذر «مسجد نو» شیراز نیز همین داستان دیده میشود. تخریب بخشی از یک بافت تاریخی و تبدیل آن به جاده آسفالت و نامگذاری "9 دی" بر آن.
به نظر میآید با اختصاص دادن محدوده 57 هکتاری بافت قدیم برای توسعه و گسترش شاهچراغ (ع) به دنبال تخریب و جایگزینی بناهای تاریخی ارزشمند به همان چیزهایی است که تاکنون دیدهایم؛ یکسری هتلها و پاساژهای تجاری برای دریافت سودهای کلان و احتمالاً برای جبران مخارجی که این طرحها به همراه خواهد داشت. چون هر قدر هم قبر در حریم حرم واگذار شود جبران ساخت یک پروژه عمرانی را نخواهد کرد.»
اما آینده بافت تاریخی شیراز چه خواهد بود؟
این مدرس دانشگاه حالا به آیندهی بافت تاریخی شیراز فکر میکند؛ آیندهای که مشخص نیست در ورای آن کدام لکهی تاریخی شیراز قرار است حفظ شود؟
«به نظر میآید، برخی از تصمیمگیران در حوزه شهری تلاش دارند بافت تاریخی شیراز که مساحت تقریبی بین 360-330 هکتاری داشته است را عملاً به یک محدوده و مقیاس کوچک در محله «سنگ سیاه» و پیرامون آن تبدیل کنند.
«سنگ سیاه» تنها یکی از محلات کوچک در بافت تاریخی شیراز است. این برخورد مانند تفکر موزهداری اوایل قرن بیستم است به گونهای که یک شی نظیر یک مومیایی، پروانه یا حیوان خشک شده و بیروح، به نمایندگی از سایر در قفسهای پشت ویترین جای میگیرد و مخاطبان از پشت ویترین عکسی تهیه میکنند و بس!
مطمئنا در این تصمیم، مساحت بسیار بالایی از بافت تاریخی شیراز در خطر تخریب قرار میگیرد و روح، هویت و تاریخ حاکم بر بافت تاریخی شیراز میخشکد. این روند تدریجی اکنون در حال انجام است، گرچه کسی به صورت مستقیم اذعان به آن هدف کلی در تخریبها نمیکند. در صورت تخریب 57 هکتار از بافت تاریخی شرق محدوده شاهچراغ (ع) و شرق خیابان احمدی در محدوده شرقی بافت تاریخی عملاً چند بنا باقی خواهند ماند.
در غرب خیابان احمدی و شمال خیابان دستغیب چیزی از اندامهای اصلی بافت تاریخی یعنی خانههای بومی باقی نمانده است. تنها قسمتی که باقی خواهد ماند محدوده کوچکی از جنوب خیابان احمدی و بخشهایی از محله «سنگ سیاه» است. برای دلخوشی آیندگان شاید برخی کوچهها و مرکز محلات عاری از اندامهای بومی باقی بمانند. شهری که در اواخر قاجار و اوایل پهلوی حدود شش هزار خانه بومی داشت، به جرات بتوان گفت که اکنون 600 خانه باقی مانده باشند. یعنی 10 درصد و برای همین تعداد خانه هم امید دارند که آن را به 60 خانه برسانند.»
به الگوی توسعه «عربستانی»، الگوی «امارات» را نیز اضافه کنید
«به راستی با تخریب بافتهای تاریخی قصد داریم به کجا برسیم؟ ما از یکسو مدام ادعای تهاجم فرهنگ غربی در آثار معماری را داریم و از سویی دیگر به جای بناهای منحصر به فرد بافت تاریخی شیراز که در هیچ کجا به جز شیراز قابل مشاهده نیست، یکسری آثار بیهویت و بیارزش از نگاه معماران که میتواند از هر نقطه به نقطه دیگر منتقل شود و پیام فرهنگی، هویتی، بومی و اقلیمی ندارد، را رشد میدهیم. به عبارتی دیگر، ما با دستان خودمان در حال نابود کردن چیزی هستیم که دیگر یافت نمیشود و نخواهد شد. ما با این اقدامات مخرب، مُهر بطلان و مرگ بر شناسنامه تاریخ عینی شیرازیها میزنیم. به نظر معاملهای در حال صورت پذیرفتن است که در همه جای دنیا و به گواه تجربیات مداخلات در بافت قدیم کشورهای توسعه یافته نظیر ایتالیا، فرانسه و ... سراسر ضرر و نابودی است.
تنها جنبه این معامله که در وضعیت حاضر برای برخی قابل چشم پوشی نیست، منفعتهای اقتصادی و ارزش افزودهای است که از قِبَل این تخریبها عاید عدهای خاص میشود و الگوی توسعه عربستانی و پاساژهای اماراتی راهکار و پاسخ مناسبی است برای دست یافتن به این منفعتهای اقتصادی.
در گذشتهای نه چندان دور که به معماری فارس به عنوان معماری متاثر بر همهی کشورهای حوزه خلیج فارس نگاه میشد، امروز فرهنگ و نگاه ما به زندگی و معماری به عنوان ظرف محقق شدن آن، ملهم از الگوهای آن سوی آب است. در بخش تاریخی الگوی گسترش عربستانی دنبال میشود و در بخش جدید شهر الگوی اماراتی. آیا وارداتی از این دست تهاجم فرهنگی تلقی نمیشود؟! چرا باید افتخار ما ساخت مراکز و ساختمانهایی باشد که در کنار خورِ دبی ساخته شدهاند؟ و شیراز پر است از اینگونه نشانهها.»
عقب بودن مدیران بافتهای تاریخی از جریانات تخریب
«همیشه پس از تخریبها میشنویم که مسئولان اقداماتی قضایی را مطرح میکنند. که تاکنون حتی یک نمونه نتیجه که متهم را معرفی کند، شاهد نبودهایم. بارها به مسئولان بافتهای تاریخی متذکر شدهایم که پیش از تخریب حداقل منطقه در خطر تخریب «مستندسازی» شود، اما نتیجهای را ندیدهایم. اگر از اداره میراث شیراز سوال شود مستندات خود از قبیل نقشه و تصویر این خانهها پیش از تخریب را ارایه دهند، آیا چیزی خواهند داشت؟ فراتر از این آیا برای دیگر محلات و دیگر خانهها مستندات و طرحهایی وجود دارد؟ اعتقاد بر این است که پیش از تخریب مجدد - که قطعا ادامه خواهد یافت، امروز یا فردا- قدم به قدم بافتهای تاریخی کشور مستند سازی و شناسایی و معرفی شوند. شاید در این حالت آیندگان به گونهای دیگر درباره ما قضاوت کنند و از وجود افرادی دردمند و معترض به تخریب بافتهای تاریخی و معماری بومی کشور آگاه شوند.»
انتهای پیام