یک استاد دانشگاه گفت: برای ما هیچچیز نفرتانگیزتر از مدرسه و بدتر از کتابهای درسی در تاریخ بشری وجود نداشت! من کسی هستم که از ابتدا تا وقتی دیپلم بگیرم، همه کتابهای درسیام را بعد از امتحانات پاره میکردم. تنها کتابهایی که پاره نکردم، ادبیات و تاریخ دوره دبستان بودند.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، بزرگداشت پرویز کلانتری - هنرمند پیشکسوت نقاشی و تصویرگری - که در بستر بیماری است، با حضور هنرمندان، دوستان و خانوادهاش شامگاه چهارشنبه، 30 اردیبهشتماه، در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
من و همنسلانم مدیون پرویز کلانتری هستیم
ناصر فکوهی - استاد انسانشناسی دانشگاه تهران و رئیس مؤسسه انسانشناسی و فرهنگ - در این مراسم گفت: زمانی که میخواستم با پرویز کلانتری مصاحبه کنم، ازاو پرسیدم میدانید از کی با شما آشنا شدم؟ از زمانی که یک بچه هفت - هشت ساله بودم. من و همنسلانم خود را مدیون او میدانیم، چون روستا و عشایر را با نقاشیهای کلانتری شناختیم. ما بچههای شهری بودیم که هرگز عشایر را ندیده بودیم و او با نقاشیهایش به ما نشان داد.
او افزود: نسل قبل از ما نمیتواند این موضوع را درک کند، چون آنها زمانی زندگی میکردند که بخش بزرگی از ایران روستایی بود. از ابتدای دهه 40 که ما به دبستان میرفتیم به تدریج شهرنشینی رواج پیدا کرد و اگر کلانتری و نقاشیهایش نبود ما هرگز نمیتوانستیم عشایر و روستاها و طبیعت ایران را ببینیم و درک کنیم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در همان مصاحبه نه به این صراحت، اما به نوعی این حرف شوکآور را گفتم که ما بچهها نه تنها آن موقع بلکه همین حالا هم از کتابهای درسی متنفر بودیم. برای ما هیچچیز نفرتانگیزتر از مدرسه و بدتر از کتابهای درسی در تاریخ بشری وجود نداشت! من کسی هستم که از ابتدا تا وقتی دیپلم بگیرم همه کتابهای درسیام را بعد از امتحانات پاره میکردم. تنها کتابهایی که پاره نکردم، ادبیات و تاریخ دوره دبستان بودند. متأسفانه الان کتابها طوری شدهاند که حتی به خاطر نقاشیهایشان هم نمیتوان نگاهشان داشت.
فکوهی به نقاشیهای پرویز کلانتری در این کتابها اشاره کرد و گفت: نقاشیهایی که کلانتری از کورش و داریوش و دربار ساسانی و هخامنشی کشیده بود برای من از خود آن دربارها هم حتی اگر زمانی وجود داشتند، باارزشتر بود. دربارها چون مرکز قدرت هستند، مرکز فساد هم هستند. جمله معروفی هست که میگوید قدرت فساد میآورد. تنها راه آزادیبخشی که در برابر قدرت و ثروت به مثابه ابزارهای از خو بیگانهکننده و مرگآوری که انسان برای خود ساخته وجود دارد، هنر است.
او با ابراز تاسف از اینکه سیستم آموزشی، به گفته وی، هنر را از بدنه خود حذف کرده است، اظهار کرد: این حذف شدن باعث شده آدمهای توی این کتابها هم بیارزش شوند و کسی به آنها احترام نگذارد. دهه 40 دهه طلایی هنر برای کسانی بود که خلاقیت هنری را در کنار ثروت رشد دادند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکی از دستاوردهای آن دوره است که بزرگترین هنرمندان حال حاضر ما در آن فعالیت کردند.
این استاد دانشگاه افزود: باید متوجه باشیم که با بیرون کردن هنر از سیستم علمی و دانشگاهی و آموزشی کاری میکنیم که جز خودکشی نمیتوان اسمی روی آن گذاشت. الان باید جوانهایمان را مجبور کنیم که بروند یک فیلم یا تابلوی نقاشی ببینند. اینجاست که مجبور میشویم از فرمولهای شوکآور استفاده کنیم. یادم هست زمانی حرفی زدم که خیلی هم به آن اعتراض شد. گفته بودم من یک بیت مولوی را به کل دستاوردهای علمی ایران از ابتدا تاکنون نمیدهم.
رئیس مؤسسه ایرانشناسی در بخش دیگری از سخنانش گفت: آنچه که ممکن است نجاتدهنده کشورمان باشد اندیشه آزادیبخشی است که از دورن خلاقیت هنری بیرون میآید.
کلانتری نگاه عمیق و خاصی به زندگی و هنر داشت
در این مراسم قطعاتی از آلبوم صوتی «رنگین کمون» اثر ثمین باغچهبان که با نقاشیهای پرویز کلانتری همراه بود، برای حاضران پخش شد.
محمد سریر - رئیس هیأت مدیره خانه موسیقی و از دوستان کلانتری - با بیان اینکه صحبت از بزرگان این سرزمین که در هنر خوش درخشیدند کار سختی است، اظهار کرد: ما در حوزه هنرهای تجسمی هنرمندان برجستهای داشتیم و داریم. من با پرویز کلانتری از سالهای دور آشنا هستم. در دهه 50 بود که توفیقی حاصل شد تا کار «رنگین کمون» باغچهبان را ضبط کنیم. باغچهبان آن روزها به یتیمخانههایی از استانها و شهرهای مختلف کشور رفته بود و تیم یگانهای از هنرستان خودش ترتیب داده بود که پرچمی بود به نشانه انسانیتش.
او افزود: وقتی نقاشیهای این آلبوم را دیدم، حیرت کردم. همان صفا و صمیمیت کودکان را بعدها در نگاه پرویز کلانتری دیدم. او یک هنرمند جامعالاطراف بود و نگاه عمیق و خاصی داشت؛ نگاهی که تجلی آن را میتوان در آثارش دید. او با همین نگاه سبک جدیدی را در آثارش به وجود آورد و روح پاک و نگاه نوجویانهاش را در آثارش برای نسلهای بعد به یادگار گذاشت.
سریر در پایان سخنانش گفت: جانمایههای کار پرویز مثل موسیقی فولکلور از ریشههای پاک و اهورایی نشأت میگیرد. او نسان پاک و بیتکلفی است که بر خلاف بسیاری، در هر اثر هنری به دنبال قسمت مثبتش میگردد. زندگیاش را هم بر اساس همین خوب دیدن و خوب نگاه کردن بنا کرد.
هنرمندان امروز با هم دیالوگ ندارند
ایرج کلانتری - معمار و برادر پرویز کلانتری نیز در این مراسم به نمایندگی از خانواده این هنرمند پشت تریبون قرار گرفت و گفت: پرویز امروز بهانهای است که من بتوانم احترام خود را نسبت به نسل او بیان کنم. من با برادرم هفت سال اختلاف سنی دارم. از کودکی از رفتارهای او الگو میگرفتم. او برای من برادری مهربان و حامی بزرگی بود. در دورانی از زندگیام که دو سال با او در خانهاش زندگی کردم فرصت خوبی بود که بتوانم با جامعه فرهیخته آن زمان آشنا شوم.
او همچنین درباره برادرش گفت: او حلقه ارتباطی من با گروه همسنوسالان خودش بود. هنرمندانی که در آن دوره که من در دانشکده معماری درس میخواندند به من سفارش طراحی خانه میدادند. من با این فرصت توانستم به تدریج به رمز و راز و خلاقیت معماری نزدیک شوم. هر کدام از این هنرمندان با شخصیتهای مختلفی که داشتند توانستند تعلق به این سرزمین را در آثارشان به نمایش بگذارند.
کلانتری با انتقاد از نبود بدهوبستانهای هنری بین هنرمندان در سالهای اخیر، گفت: در آن دوره آتلیه پرویز جای بینظیری بود. در آن دوره سرآمدان شعر مدرن ایران به آتلیه او میآمدند و در آنجا شعر میگفتند و نقاشی میکردند. در آن سالها اختلاف و فاصلهای بین هنرمندان نبود و آنها با هم دیالوگ داشتند، در حالی که الان این بدهوبستانهای هنری بین هنرمندان وجود ندارد.
در قلب این مرد بزرگ کودک کوچکی هست
به گزارش ایسنا، غلامرضا امامی - مترجم آثار کودک و نوجوان - دیگر سخنران این مراسم بود. او صحبتهایش را با لحنی شاعرانه و ادبی آغاز کرد و گفت: سلام میکنم به پرویز عزیز، به خانوادهاش و به دوستانش. برای من هم سخت است و هم ساده که خاطرات 40 سال دوستیام با پرویز را بگویم. پرویز کلانتری هنرمندی است که زیبا زیست و زیبا زندگی میکند. او عاشق جهان بود و با عشقش به جهان زیبایی بخشید. اول هم از بچهها شروع کرد. سال 56 که برای او نوشتم "در قلب این آدم بزرگ، کودک کوچکی هست"، پرسید از من تعریف کردی یا فحش دادی؟! گفتم تعریف کردم.
امامی ادامه داد: چند روز قبل از بیماریاش که با او دیداری داشتم، دیدم هنوز آن کودک کوچک و آن پروانههای رنگین و خیالهای صورتی در او جان دارند. گویا هنوز بچهای با ذغال روی کاهگل خط میکشد. کاهگل زندگی او بود و از او یک آدم خاکی ساخت. او همچنان که بر نقاشیهای اصیل این ملک چیره بود با آسمان هنر جهان هم آشنا شد و آخرین سبکها را میدید. با این حال هرگز به هنر و مردمش پشت نکرد.
این مترجم همچنین گفت: او یک انسان آزاده است که با شور و شعف به زندگی لبخند زد و هرگز پیش هیچ درگاه و دباری سر خم نکرد و دست کسی را نبوسید. او را قبل از بیماریاش به یاد میآورم که با شور و شوق مرا به نمایشگاه بانوان میبرد و از اینکه دختران ایرانی میتوانند در هنر بدرخشند خوشحال بود. در اینجا گله میکنم از هنرمندی که او را در یک مجلس عمومی آزرد.
امامی در پایان سخنانش اظهار کرد: یکی از وجوه مغفولمانده پرویز کلانتری، قصههای زیبایی است که آفریده. او روایت خود را از نامداران بازگو کرده است. او توانست با تلفیق سنت و مدرنیته فضاهای خوبی را خلق کند. آرزو دارم زودتر از بستر بیماری برخیزد و با قلم زدن دنیای ما را رنگینتر کند. خوشحالم زیر آسمانی هستم که او هم هست. هنوز در این مملکت کسانی هستند که به سنت و مردمشان وفادار هستند و شور و شعورشان را قربانی نمیکنند.
کافی است که کلانتری قلم به دست بگیرد
محمدرضا اصلانی - نویسنده و کارگردان سینما - نیز در این مراسم در سخنانی کوتاه درباره پرویز کلانتری گفت: متاسفانه جامعیتی که به آن اشاره شد، با یک حرکت شدید نفی، شکست خورد. در دوران کلانتری نه تنها نقاشی، بلکه سینما و شعر و ادبیات هم به هم پیوستگی داشتند، اما امروز این ارتباط به آن شکل وجود ندارد. باید به مسأله بینامتنیت در هنر توجه شود.
در ادامه این مراسم، بخشهایی از مراسم بزرگداشت پرویز کلانتری که بهمنماه سال 1392 در مؤسسه انسانشناسی برگزار شده بود، برای حاضران پخش شد.
محمدابراهیم جعفری - شاعر و نقاش - سخنران دیگر مراسم بود. او دو خاطره از کلانتری تعریف کرد و گفت: آخرین بار که به دیدن پرویز رفتم، او دستم را فشار داد و خندید. فکر میکنم پرویز اگر بعد از این کار هنری هم نتواند انجام دهد، با همان دست چپش قلم به دست میگیرد و مینویسد. مثل روز برایم روشن است. چون میدانم که او میفهمد و فقط کافی است که قلم به دست بگیرد و بنویسد.
این شاعر در پایان، شعری را که کلانتری به آن علاقه زیادی دارد، برای حاضران خواند و همچنین با آوازخوانی با لهجه لری توانست جمع را برای لحظاتی بخنداند.
در این مراسم چهرههایی چون بهزاد شیشهگران، خسرو سینایی، عباس مشهدیزاده، ایرج اسکندری، سیروس ابراهیمزاده و جلالالدین اکرمی حضور داشتند.
به گزارش ایسنا، پرویز کلانتری، هنرمند نقاش، نویسنده و روزنامهنگار، شامگاه 18 آذرماه بهدلیل سکته مغزی در بیمارستان بستری شد. این هنرمند متولد 1310 در زنجان و دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. مدیریت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شرکت در نمایشگاههای گروهی و انفرادی متعدد در داخل و خارج از ایران و انتشار چند مجموعه داستان، بخشی از فعالیتهای کلانتری است. همچنین یکی از آثارش در فهرست تمبرهای ویژهی سازمان ملل به چاپ رسیده و تابلوی مشهور «شهر ایرانی» او در مقر سازمان ملل در نایروبی قرار دارد.
انتهای پیام