نگاهی به آنچه در میدان توپخانه رخ می‌دهد

اوایل فروردین امسال، در کنار مرمت‌هایی که از مدت‎ها قبل روی دو بنای تاریخی میدان توپخانه (بانک تجارت و موزه صنعتی) در حال انجام است، شهرداری تهران عملیات طرح جدیدی که از مدت‌ها پیش در ذهن پرورانده بود را آغاز کرد... طرح احداث «بلدیه طهران».

اوایل فروردین امسال، در کنار مرمت‌هایی که از مدت‎ها قبل روی دو بنای تاریخی میدان توپخانه (بانک تجارت و موزه صنعتی) در حال انجام است، شهرداری تهران عملیات طرح جدیدی که از مدت‌ها پیش در ذهن پرورانده بود را آغاز کرد... طرح احداث «بلدیه طهران».

آن‌هم با گودبرداری ضلع شمال شرقی میدان توپخانه تا «بلدیه طهران» که دوره‌‎ی «سید ضیاء طباطبایی» و در 90 روز ساخته شد باز هم بالا بیاید و ساختمان شهرداری را برای شهرداریچی‌های کنونی احیا کند.

به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، هرچند نفس این کار بسیار خوب به نظر می‌رسد، اما در اصل انجام کار یعنی بررسی‌های تاریخی در محدوده‌ی این میدان تاریخی و ضوابطی که باید براساس اصول میراث فرهنگی رعایت شود هنوز حرف و حدیث‌های زیادی وجود دارد.

با مطرح شدن این بحث که نخست به دلیل شنیده شدن زمزمه‌هایی از سوی مسئولان میراث فرهنگی تهران که خود را بی‌خبر از همه‌جا می‌دانستند آغاز شد، اما در نهایت مدیریت کنونی میراث تهران رجبعلی خسرواّبادی با پیش کشیدن بحث تصویب این طرح در دفتر مهدی حجت، قائم مقام وقت سازمان میراث فرهنگی در آن زمان اصولی بودن کار را به رخ کشید.

حجت نیز همان زمان به خبرنگار ایسنا تاکید کرد صحبت‎های اولیه درباره‌ این طرح در دفتر وی و در زمان قائم مقامی‌اش در سازمان میراث فرهنگی مطرح شده، اما قرار بوده با برطرف کردن برخی نواقص کار اجرایی شود که پس از آن چون او دیگر سمتی در سازمان نداشته نتوانسته کار را دنبال کند.

با این وجود علاوه‌بر بحث و جنجالی که در فضای مجازی درباره‎ی خوب یا بد بودن این اتفاق به راه افتاده، اکنون مهدی معمارزاده، یکی از کارشناسان قدیمی میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران این طرح را دارای نواقصی می‌داند.

او نخست به تاریخچه‌ ساخت این «بلدیه طهران» اشاره می‌کند.

«در سال 1281 قمری ناصرالدین شاه دستور داد توپچی‌ها از میدان ارگ به میدان توپخانه جدید در ضلع شمالی ارگ سلطنتی منتقل شوند.

محمد ابراهیم خان معمار باشی (وزیر نظام) نیز مسئول ساختن این میدان شد. در اولین طرح بدنه‌های میدان در دو طبقه ساخته شد که در جلوی هر طبقه یک ایوان سراسری ستون‌دار قرار داشت و ابعاد آن 210 در 110 متر مربع بود. از این میدان شش خیابان منشعب می‌شد که در مقابل هر یک سردری زیبا ساخته شده بود. در وسط میدان باغچه‌ای وجود داشت که در چهارگوش آن چهار توپ روی سکوهایی مستقر بودند و محجری نیز این باغچه را محصور می‌کرد که با چیدن تفنگ‌های سرپر در کنار هم ایجاد شده بود. در واقع این میدان یک فضای نظامی تمام عیار به شمار می‌رفت.

اکنون و در طول حدود 150 سال که از احداث بنای اولیه آن می‌گذرد، این میدان بارها تخریب و تغییر یافته است. ولی آخرین شکل آن همان اتفاقاتی بود که در اواخر دوره قاجار با ساختن دو بنا یکی در ضلع جنوبی (پست‌خانه) و دیگری در ضلع شمالی (بلدیه) البته با تقدم و تاخر زمانی رخ داده است، که این بناها نیز نهایتا تخریب شدند و فضای کنونی میدان به وجود آمد.

از تمام تغییراتی که در این میدان اتفاق افتاد دو بنای بانک بازرگانی ‌(تجارت) و موزه صنعتی هر دو متعلق به دوره پهلوی اول تا به امروز دوام آورده‌اند که هم اکنون هر دوی این بناها در حال مرمت و بازپیرایی هستند که البته اتفاق قابل توجهی در رابطه با این میدان مهم تاریخی و یکی از با اهمیت‌ترین مفاصل شهری محسوب می‌شود و در جای خود قابل نقد است.»

این کارشناس موقعیت‌های کنونی تاریخی موجود در سومین میدان تاریخی تهران را مهمتر از طرحی می‌داند که اکنون شهرداری می‌خواهد با ساخت آن یاد طهران قدیم را زنده کند.

«در این نوشتار قصد پرداختن به وجوه تاریخی میدان نیست، چون اگر قرار بر این باشد که میدان توپخانه بازسازی شود باید دلایل آن کاملا روشن و مستدل به سوابق و شواهد تاریخی باشد و معلوم شود که اولویت ساخت و ساز با چه دوره‌ای است و چرا؟

اما آنچه که حساسیت این فضا را بیشتر کرده، حضور دو مجموعه منحصر به فرد در پیرامون آن است؛ کاخ گلستان در ضلع جنوب آن که در فهرست آثار جهانی به ثبت رسیده و مجموعه میدان مشق که علاوه بر قرارگیری مهم‌ترین موزه کشور (موزه ملی ایران) در آن،‌ آثار بی‌نظیر معماری مانند وزارت امور خارجه‌، بانک ملی مرکزی، کلیسای انجیلی‌، عمارت قزاقخانه‌، پستخانه‌، سردر باغ ملی‌، موزه آبگینه و ده‌ها اثر ارزشمند دیگر فضای کم‌نظیر را به وجود آورده است که خود شرایط ثبت در فهرست میراث جهانی آن را فراهم می‌کند.

بنابراین میدان امام خمینی(ره) حدفاصل چنین مکان‌های باارزشی قرار دارد. حال پرسش این است که چه نکاتی در ارتباط با این میدان باید مورد توجه قرار گیرد تا مناسب‌ترین گزینه برای آن انتخاب شود و ما از این میدان و فضای موجود آن چه توقعی داریم؟ اینکه این میدان در بدنه شمالی اثر جهانی کاخ گلستان قرار دارد و با یک بنای مدرن و مرتفع که به هر دلیل در این میدان ساخته شده است و نمی‌توان آن را مانند بنای قبلی تخریب کرد از آن جدا شده است‌، چه باید کرد؟

میدان تعریف دارد، خصوصا میدانی که سوابق تاریخی آن موجود است. آیا قرار است به جای ایستگاه تاکسی در ضلع شمالی که شآن میدان را به شدت تنزل داده بود، بنای «بلدیه» را بسازیم که هویت میدان را به آن برگردانیم؟!

یا اینکه قصد داریم نازیبایی‌های ضلع شمالی میدان را با این بنا بپوشانیم؟! آیا قرار است به ترافیک میدان کمک کنیم؟! آیا قرار است در مقابل بنای کنونی پست - تلگراف یک ارزش به وجود بیاوریم تا ناموزونی آن را جبران کنیم؟! آیا قرار است که فضایی در شان نام جدید میدان ایجاد شود؟! آیا قرار است یک زیرگذر از لاله زار به مترو بزنیم و فضاهای تجاری آن را مورد بهره برداری قرار دهیم؟!

یا تصمیم داریم یک فضای آرام ایجاد کنیم که به عنوان یک مفصل بین دو قطب مهم فرهنگی تاریخی و اقتصادی‌ (بازار تهران) ایفای نقش کند تا گروه‌های توریست پس از بازدید از موزه‌های ایران باستان‌، آبگینه‌، ملک،‌ گنجینه دوران اسلامی‌ و موزه مرکزی بانک ملی («صندوق پس انداز»، که مصوبه مدیریت بانک را گرفته است‌ و به زودی راه اندازی می‌شود و افتخاری به افتخارات فرهنگی پایتخت کشورمان افزوده می‌شود) از آن با آرامش بگذرند؟»

تاکید این کارشناس قدیمی میراث فرهنگی حالا بیشتر به تخریب بناهای تاریخی است که گاهی اوقات با مجوزهای شهرداری رخ می‌دهد. تخریب‌ها و ساخت‌وسازهائی که بیشتر کالبد بافت‌های تاریخی را نابود می‌کنند، تا حفظ و احیا...

«پاسخ به این پرسش‌ها و دیگر پرسش‌های اهل فن و نظر در حوزه‌های شهرسازی‌، معماری‌، ترافیک‌، گردشگری‌، فضای سبز و غیره نمی‌تواند راهگشای شان و جایگاه واقعی این میدان قرار گیرد. چرا حال که قرار است شهرمان را هویت دوباره ببخشیم به دنبال حفظ ارزش‌هایی که هر روز در همین بافت مرکزی یکی پس از دیگری در حال تخریب و نابودی است نیندیشیم؟ چرا به فکر احیا و اعتلای کیفی سیما،‌ منظر و کالبد بافت مرکزی (حصار ناصری) نباشیم چرا جلوی ساخت و سازهای اشتباه در میانه حصار صفوی را نگیریم. چرا بناهای ارزشمندمان را تخریب می‌کنیم بعدا به فکر ساخت یکی از آنها آن هم بدون بررسی‌های دقیق کارشناسی و در چنین میدانی می‌افتیم، واقعا دنبال چه هستیم؟

فرق این تفکر با تفکر ساختن «اطلس‌ مال» در ضلع جنوبی مجموعه‌های کاخ نیاوران‌، فرهنگسرای نیاوران و پارک نیاوران که یک مجموعه کم‌نظیر فرهنگی‌، تفریحی، گردشگری و تاریخی را به وجود آورده‌اند، چیست؟ مگر این بنا که در دوره احمدشاه قاجار در سال 1300 شمسی ساخته شده است و بعدا سمبل تخریب و سلاخی بافت‌های تاریخی می‌شود و چه بسا به همین دلیل در آنجا ساخته شده است و با کمال تاسف آن تفکر همچنان در نابودی بافت‌های تاریخی به کار گرفته می‌شود چه ارزشی دارد که باید دوباره ساخته شود؟»

معمارزاده نقش صنعت گردشگری در اجرائی شدن این طرح را نادیده نگرفته است.

«اگر قرار است ایران نیز سهم خود را از درآمدهای صنعت گردشگری دریافت کند و به عنوان یکی از مقاصد گردشگری حداقل در سطح منطقه مطرح شود که البته شایستگی مطرح شدن در سطح جهان را بیش از هر کشوری در منطقه دارد، شایسته است این میدان آن چنان آماده سازی شود که مکانی مناسب برای شروع حرکت گردشگران داخلی و خارجی به سمت مقاصد گردشگری فراهم شود.

در شرایطی که مرکز شهر به لحاظ ازدحام خودروها و جمعیت تابع هیچ گونه ضوابطی مرتبط با چنین موضوعی نیست‌، ضروری است که گردشگران به هنگام ورود به محدوده تاریخی جایگاهی را به عنوان مبدا شروع حرکت خود شناسایی کنند و مجبور نباشند که با اتوبوس و وسایل نقلیه دیگر در خیابان‌های پیرامونی در جست وجوی جای پارک و پیاده و سوار شدن سرگردان و باعث ایجاد ترافیک بیشتر شوند.

بنابراین زحماتی که در چند سال اخیر در زمینه پیاده راه سازی در برخی نقاط مرکزی انجام یافته و هم اینک نیز در محدوده میدان مشق جریان دارد که نشانه توجه و عزم شهرداری در کمک رسانی به امر گردشگری است و شروع به حرمت گذاری و شناسایی ارزش‌های بافت تاریخی از سوی شهرداری قلمداد می‌شود، باید در ادامه به این میدان ختم شود تا مکانی آرام برای حرکت گردشگران بین میدان مشق،‌ میدان ارگ‌، خیابان ناصرخسرو و لاله‌زار و محوطه اودلاجان ‌ایجاد شود.

تاکید می‌شود که وضعیت کنونی خیابان‌های لاله‌زار‌، سعدی‌، جمهوری‌، امام خمینی (ره)‌، فردوسی، مولوی، خیام‌، امیرکبیر‌، 15 خرداد ‌، مصطفی خمینی‌، ری‌ و خیابان‌های فرعی محدوده مانند اکباتان، سی‌تیر، سرهنگ سخائی، هدایت، شهید تقوی وغیره به هیچ روی شایسته مرکز تاریخی پایتخت کشور نیست. به ویژه با تخریب ارزش‌های معماری آن و ساختن بناهای نامتناسب و بی‌هویت‌، بی‌توجهی به سیما و منظر آن، ازدیاد تراکم و سطح اشغال ساختمان‌های جدید و به این ترتیب از بین بردن بیشتر فضاهای شهری ارزشمند آن و همچنین افزایش کاربری‌های نامناسب و افزودن به معضلات بیشتر این محدوده که توجه جدی، مسئولان را می‌طلبد.»

با این وجود، این استاد دانشگاه نسبت به برخی معضلات شهری و راهکارهایی که می‌توان برای احیای بافت‌های تاریخی به آن‎ها فکر کرد نیز بی‌توجه نیست.

«بنابراین در قدم اول باید برای رفت و آمد پر مشکل کنونی چاره‌ای اندیشیده شود، دستیابی به رفتار ترافیکی صحیح برای خودروها می‌تواند نخستین دغدغه مدیریت شهری برای خیابان‌های پیرامونی و منتهی به این میدان باشد.

سپس در جست وجوی راه حلی نهایی برای ساماندهی و ارتقای کیفی این میدان باید بود. تخریب و دگرگونی این فضای شهری به استناد شواهد تاریخی تا به اکنون حدود سی بار اتفاق افتاده است که بسیار غیرعادی است. یقینا مشکلی در کار بوده است که این چنین با این میدان رفتار شده است. مهم‌ ترین عامل این وضعیت را می‌توان در نظر نگرفتن شان مکانی این فضای بی‌بدیل به شمار آورد چون تنها از طریق این میدان است که گذشته شهر به آینده آن پیوند می‌خورد و بیشترین حجم ورودی به محدوده نیز از طریق این میدان صورت می‌گیرد، پس اشتباه مجدد کردن در این میدان به صلاح نیست و تصمیم سلیقه‌ای و غالبا انتفاعی گرفتن برای چنین مکان‌هایی بر مشکلات می‌افزاید.

این موضوع اگرچه به ظاهر یک اقدام هویت بخش به نظر می‌رسد ولی کاملا در مقابل ارزش‌های بافت تاریخی قرار گرفته و زائده‌ای است که بر فضای فراخ میدانی که می‌تواند کاربری‌های بسیار ارزشمندتر یابد، مگر اینکه اصرار داشته باشیم بر طبل ساخت‌وساز به هر قیمتی و بر روی هر فضای طبیعی و تاریخی شهر بکوبیم. خواه بر روی صخره‌های کوهستان و رود دره‌های بی‌نظیر آن و خواه در قلب مرکز تاریخی و در میدان امام خمینی(ره)!!!

اگر این اشتباهات تکرار نشوند و به جای ساخت و سازهای گسترده در هر کجای شهر اقدام به بهسازی و ساماندهی فضاهای شهری ارزشمند به ویژه در بافت‌های تاریخی و بر روی بدنه‌ی خیابان‌ها و میادین شود، اگر ما به فکر ساماندهی کف‌ها و بدنه‌های میدان به خصوص در ضلع شمالی باشیم، اگر برای حل مشکلات ترافیکی این محدوده چاره اندیشی کنیم، اگر به فکر زیرساخت‌های مورد نیاز به ویژه در ارتباط با خدمات رسانی به گردشگران باشیم، اگر کاربری‌های ناهماهنگ را از این میدان خارج کنیم و اگر صرفا در حد یک پوسته سازی آن هم به منظور اطلاع رسانی به گردشگران و شهروندان سازه‌ای را با مصالح سبک آن هم از اولین ساختار این میدان (توپخانه) ایجاد کنیم‌، شاید لزومی به انتقال پایتخت کشور به جای دیگر نباشد. (مانند تجربه‌ی میدان امام حسین (ع))»

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ / ۱۱:۱۸
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 94022715517
  • خبرنگار : 71191