جوزانی دوری 15 سالهاش از سینما را ناخواسته میداند و تاکید دارد که هرگز بیکار نبوده است، او همچنین آرزو دارد که هر ایرانی دوبار «ایران برگر» را ببینند؛ یک بار برای خندیدن و یک بار هم برای اندیشیدن.
مسعود جعفری جوزانی فیلمسازی که فیلمهایی چون «شیرسنگی»،«جادههای سرد»، «بلوغ» و ... را در کارنامه هنریاش دارد، بعد از 15 سال دوری از سینما با فیلم
«ایرانبرگر» در جشنواره فیلم فجر حاضر شد و حالا هم،این فیلم به عنوان یکی از فیلمهای اکران نوروزی، به نمایش گذاشته شده است.
دوری 15 سالهام از سینما ناخواسته بوده است
خبرنگاران سینمایی ایسنا همزمان با اکران این فیلم با جعفری جوزانی به گفتوگو نشستند، جوزانی در این گفتوگو تأکید کرد که دوری 15 سالهاش از سینما ناخواسته بوده است، او هم از علاقهاش به تاریخ ایران سخن گفت و هم با بیان خاطرهای از دوران تحصیلش در "برکلی" و خاطرهی ایجاد یک همبرگری توسط جوانان ایرانی در آنجا سخن گفت که در نهایت به انتخاب نام «ایرانبرگر» برای جدیدترین فیلمش منجر شده است.
در این گفتوگو تورج منصوری مدیر فیلمبرداری فیلم و یکی از دوستان نزدیک جعفری جوزانی، محمدهادی کریمی که در نگارش فیلمنامه همراه او بوده است و البته سحر جعفری جوزانی – دختر این هنرمند – و یکی از بازیگر فیلم، جوزانی را همراهی کردند.
هرگز بیکار نبودم
جعفری جوزانی در آغاز درباره دلایل دوریاش از سینما به ایسنا گفت: دوریام از سینما ناخواسته بود و در این سالها هرگز بیکار نبودم. در این مدت فیلمنامه سریال «پوریای ولی» و فیلمنامه «کوروش کبیر» را نوشتم، تلاش بسیار زیادی برای فیلمسازی کردم، قصد داشتم فیلم «24 میلیون، 24 ساعت» را بسازم، حتی دوبار سراغ ساخت «ایرانبرگر» رفتم اما متأسفانه نشد. البته سال 81 پروانه ساخت این فیلم صادر شد، اما به دلیل شروع دوباره سریال «در چشم باد» (که در آن دوره به تعویق افتاده بود)، ساخت این فیلم عقب افتاد. «در چشم باد» بعد از یک سال وقفه از سر گرفته شد، چون آن سریال برایم خیلی عزیز و نوعی وصیت هنری بود و میدانستم آقای ضرغامی (مدیر وقت صدا و سیما) پای آن میایستد، به همین دلیل ساخت آن را در اولویت گذاشتم.
عدهای نصیحت میکنند همیشه که ...
او ادامه داد: در این فاصله، تمدید پروانه ساخت «ایرانبرگر» با مشکلاتی روبرو شد، زیرا درک این نکته که کمدی به معنای لودگی و پیش پا افتادگی نیست، از سختترین کارهاست و همیشه عدهای هستند که شما را نصیحت کنند که این کار را نکن! در حالی که فیلمسازی مانند «استنلی کوبریک» فیلمی مثل «دکتر استرنج لاو» را ساخته است.
جوزانی با اشاره به دشواریهای ساخت فیلم به علت جناحبندیهای امرالهی، فتح الهی در ایران اضافه کرد: بنابراین این فاصله ناخواسته در این شرایط کاملاً طبیعی است. وقتی فیلم اولتان را میسازید، فقط گروه کوچکی رقیب و گروه بیشتری مدعی سنگ جلوی پایتان میاندازند. بزرگان با شما کاری ندارند، اما بعد از ساخت چند فیلم از هزار جا بند به پای شما میبندند که ادامه ندهید، علی حاتمی را یادتان هست! چندین ماه میدیدمش که با فیلمنامه تختی با این و آن سرو کله میزد و این ماجرا ادامه دارد.
حتی یک فریم را بر نمیدارم
وی که با «ایرانبرگر» اولین فیلم کمدیاش را ساخته است، در پاسخ به اینکه با توجه به اینکه مردم ایران را خیلی سخت میتوان،خنداند برایتان ساخت کمدی سخت نبود؟ گفت: اتفاقا مرم ایران را براحتی میتوان خنداند. آنها وقتی مصائب خود را به شکل شیرین ببینند، براحتی میخندند! در پیامگیر موبایلهای ما ایرانیها هر روز هزاران جوک رد و بدل میشود. مردم ما یاد گرفتهاند که درباره تراژدیهای بزرگ و تاریخی هم جوک درست کنند و همه را بخندانند. اما درباره موفقیت فیلم خودم در این زمینه نظری نمیدهم، بلکه این اظهار نظر را به مردم واگذار میکنم.
جوزانی که معتقد است فیلمش طولانی نیست، درباره احتمال کوتاه شدن فیلم در اکران عمومی تأکید کرد: حتی یک فریم هم از آن کم نمیکنم. زمان فیلم همین است که هست!
ایران برگر یا چگونه آموختیم پیتزا بخوریم و خوشبخت باشیم
در ادامه بحثی درباره انتخاب نام فیلم مطرح شد و جوزانی ضمن ارایه توضیحاتی درباره انتخاب این نام، توضیحات مبسوط تری درباره برخورد ایرانیان با پدیدههای وارداتی بیان کرد.
او درباره حاشیههای نام فیلمش یادآور شد: بار اول در سال 1381 فیلم با همین نام پروانه ساخت گرفت. البته روی جلد فیلمنامه شعاری برای آن نوشته بودیم با این مضمون «ایران برگر یا چگونه آموختیم پیتزا بخوریم و خوشبخت باشیم». در مرحله درخواست مجدد بود که گفتند «ایرانبرگر» نمیتواند نام باشد و از ما خواستند جملهای که به عنوان شعار انتخاب کرده بودیم، را به عنوان نام و اسم فیلم بگذاریم و ما هم توضیح دادیم که شدنی نیست.
جوزانی «ایرانبرگر» را نامی عزیز برای خودش دانست و توضیح داد: نام فیلم برگرفته از خاطره دوره تحصیلم در «برکلی» است. برکلی مرکز تبادل اندیشه و فکر است. آن زمان دانشجو بودیم و کم پول چیزی نزدیک به همین حالا، همبرگر هم غذای ارزانی بود. اما نمیتوانستیم با طعم آن همبرگرها کنار بیاییم، تا اینکه یک روز چند تا بچههای خوش فکر ایرانی مغازه همبرگری باز کردند، اما همبرگری که آنها میپختند فرق داشت و متناسب با سلیقه ما ایرانیان بود. کار آنها گرفت و مغازه به سرعت به پاتوق دانشجویان و روشنفکران تبدیل شد حتی اکثر دانشجویان از تمام ملیتها جلوی آن صف می کشیدند! و اسمش را «پرشین برگر» گذاشتیم. یعنی برگر پارسی که تمام سلایق ما ایرانیان در این همبرگر لحاظ شده بود. از همان زمان این ایده در ذهنم بود که چگونه میتوان پدیدهای را وارد فرهنگ و با تغییر و تحول ، آن را متناسب با ذائقه خود کرد.
حتی مغولها و اعراب را هم تغییر دادیم
کارگردان «بلوغ» با اشاره به دغدغهاش در حوزه تاریخ یادآور شد: هر فکر و عقیدهای به ایران آمده، تغییرش دادهایم و بر آن تأثیر گذاشتهایم. ما حتی مغولها و اعراب را هم تغییر دادیم و آنها را شکل خودمان کردیم! آنچنانکه برخی از آنها نوروز را جشن گرفتند و هنوز هم میگیرند.
چرا بعد از صد سال به خواستههایمان نرسیدیم
جوزانی که در آغاز قصد داشته این فیلم همزمان با صدمین سال مشروطه به نمایش دربیاید، خاطرنشان کرد: حس کردم صد سال است برای خواستهها و نیازهای مشروعمان که چیزی جز آزادی و پاسخگویی قدرت به ملت نیست، مبارزه میکنیم و مدام میاندیشیم چرا در تمام این سالها تغییر نکردیم و به خواستههایمان نرسیدیم واقعیت این است که همه مقصریم، هر جریان تاریخی را چک کنیم،میبینیم دو طرفه است. کسی که به قدرت میرسد، یکی از ماست. از مریخ که نیامده است باید یاد بگیرند، باید یاد بگیریم.
آرزوی برای مخاطبان ایران برگر
او اضافه کرد: یکی از آرزوهایم این است که هر ایرانی دوبار این فیلم را ببینند؛ یک بار برای خندیدن و یک بار هم برای اندیشیدن.
ممیزی نشدیم
جوزانی درباره تغییرات فیلمنامهاش بعد از سال 81 توضیح داد: خوشبختانه ممیزی صورت نگرفت چون وقتی به هزل روی میآورید، کسی شما را جدی نمیگیرد!
اشتباهات بزرگ تاریخی در سینما
کارگردان «جادههای سرد» در ادامه این گفتوگو ایسنا با ابراز تأسف از نادیده انگاشتن برخی از اقشار مخاطبان سینما مانند طبقه کارگر یادآور شد: پیش از انقلاب قشر روشنفکر؛ هنر مردم کوچه بازار و هر آنچه که میپسندیدند به دیده تحقیر مینگریست و هنرمندان این قشر و آن را دونپایه میدانست. این اشتباه تاریخی باعث شد در هر دورهای اگر یک اثر هنری مورد اقبال تودههای مردم قرار میگرفت، آن را با دیده تحقیر مینگریستیم در حالیکه این هنرمندان شاید بهتر از کسانی که میپسندیدیم نیازهای جامعه را بیان میکردند. به هر حال هنر از سطحی شروع میشود و به سطحی دیگر میرسد. یک اثر برای مخاطبان عام است و اثری دیگر برای مخاطب خاص.
این هنرمند با ابراز تاسف از خطاهایی که در 30 سال اخیر در مورد مخاطبان سینما انجام شده است، ادامه داد: بعد از انقلاب هم با اشتباهات مکرری که کردیم، سینما سمت و سویی گرفت که طبقه کارگر و زحمتکش سلیقه خود را در اکثر آنها نیافتند. اکثر فیلمها یا تلاش میکرد عرفان و فلسفه یاد مردم بدهد یا درگیر تحقیرکردن این قشر بود تا در جشنوارههای اروپایی جای پایی باز کند این شد که پایهها وستونهای اصلی سینما حذف شد و مخاطبان سینما به طبقه متوسط شهری محدود شد.
جوزانی خاطرنشان کرد: این نظر که ورود ماهواره و اینترنت و... باعث کاهش مخاطبان سینما شده، کاملا نادرست است چون در کشوری مثل آمریکا وسایل سرگرمکننده بارها بیشتر از ایران است، اما مردم همچنان سینما میروند چرا که تماشای جمعی فیلم به عنوان یک نیاز روحی در سبد خانوار قرار گرفته است. برای اینکه مردم از دیدن فیلم لذت میبرند عملی که به نظر میرسد در سینمای ایران فراموش شده است.
وی با اشاره به انگیزههای بخشی از مخاطبان سینما برای تماشای فیلم ابراز تأسف کرد: متاسفانه همین طبقه متوسط شهری هم برای لذت و سرگرمی سینما نمیروند. اگر چنین هم بود، فیلمها باید سطح فروش خوبی داشتند، کافی است یک فیلم با بلیط شش هزارتومان بتواند یک میلیون نفر را به سینما بکشاند،کف فروش هر فیلم شش میلیارد تومان خواهد بود، که نیست. این سینما ورشکسته است، حتی اگر گاه این طبقه برای دیدن فیلمی هجوم میآورند و آن فیلم خوب میفروشد، به دلیل لذت بردن از آن اثر نیست بلکه بیشتر تماشاگران این فیلمها در پی یافتن خواستههای پنهان سیاسی خود در سینما هستند.
کارگردان «در مسیر تندباد» با اشاره به دیگر مشکلات فرهنگی در زمینه فیلم دیدن در ایران یادآور شد: در سالهای اخیر لذت بردن، از فیلم را گناه شمردیم و این چنین شد که در پستوی خانه و یواشکی با دیدن آنها لذت میبردیم و تکرار دیدن فیلم سینمایی در خانه به مرور نهادینه شد و لذت در جمع فیلم دیدن را از بین برد.
«ایران برگر» ورسیون تازه در چشمباد
جوزانی «ایرانبرگر» را ورسیون تازهای از سریال «در چشم باد» دانست و درباره گروه سازنده آن توضیح داد: زیرساخت هر دو کار یکی است. فیلم همان ساختار حماسی «در چشم باد» و «در مسیر تندباد» را دارد. به همین دلیل میخواستم این فیلم را با بهترین گروه بسازم. همکاریام با تورج منصوری به دلیل دوستیمان نبود، بلکه به خاطر پختگی او در کارش است. فیلم و سینما یک تولید صنعتی جمعی است بنابراین کارگردان باید افرادی را انتخاب کند که بتوانند کار را به خوبی پیش ببرند.
پایتخت را ندیده بودم
این کارگردان همچنین با بیان اینکه هیچ بازیگری را بیدلیل انتخاب نکرده است، درباره انتخاب بازیگران «ایرانبرگر» و انتخاب محسن تنابنده با توجه به سابقه حضورش در «پایتخت» توضیح داد: بازیگر نقش «پنجشنبه» هم به اندازه «فتحالله خان» برایم مهم بود. خوشبختیام بود که همه بازیگران جلوی دوربین تمرکز داشتند و کسی کار را جای دیگری نمیبرد. من سریال «پایتخت» را اصلا ندیده بودم و هنوز هم ندیدهام. همیشه دخترم «سحر» در انتخاب بازیگران به من کمک میکند در واقع او نیمه خوب من است.
وی با ارایه توضیحاتی درباره لوکیشنهای فیلمش که روستایی است،آیا این لوکیشن را ساختهاند؟ یادآور شد: اصغر نژاد ایمانی از یک معماری کاهگلی میدان را ساخت. در فیلم ما وضعیت خانه «عمو صمد» - مرد فقیر فیلم که برای نان زن و بچهاش درمانده است- نشان میدهد انسان هنوز دنبال خواستههای ابتدایی خویش است اما تکنولوژی به خانهاش آمده و گریزی از آن نیست به همین دلیل در خانه او هم کامپیوتر میبینیم چون نیاز زندگی امروز است و این در حالی است که هنوز قادر به رفع نیازهای روزمره خود هم نیست، چون اگر همپای تکنولوژی رشد کرده بودیم، در جامعه بشری قرن بیست و یکم "داعش" به وجود نمیآمد.
آرزو داشتیم فیلم در صدمین سال مشروطه نمایش داده شود
جوزانی درباره همکاریاش با محمد هادی کریمی در نگارش فیلمنامه و اینکه چرا با یک نویسنده طنز پرداز همکاری نکرده است، توضیح داد: «ایرانبرگر» فیلم متفاوتی است. یک «شیرسنگی» است به شکل دیگر. باید درباره چیزی مینوشتیم که به آن اشراف داشتیم و درکش میکردیم بنابراین کس دیگری نمیتوانست همکاری کند. آرزوی ما بود فیلم همزمان با صدمین سال مشروطه نمایش داده شود.
فکر فیلم کهنه نیست
در ادامه این گفتوگو تورج منصوری درباره همکاریاش با این فیلم گفت: اولین روزی که فیلمنامه را خواندم، دیدم جذاب و مفرح است و فکرش کهنه نیست. همانطور که آقای جوزانی در جایی گفته است، از عبوس بودن خسته شدهایم و دلمان لبخند میخواهد.
لحظهای بایستیم و ببینیم کجاییم
وی با اشاره به درون مایه «ایرانبرگر» توضیح داد: در خواست بزرگی که به تدریج در ذهن ما شکل گرفته این است که آیا شهر ما همان شهر ایدهآلی است که دنبالش بودهایم؟ و اگر نیست، آیا هر یک از ما سهمی در ایجاد این شرایط داریم؟ در این وضعیت «ایرانبرگر» مجالی میدهد یک لحظه بایستیم و ببینیم کجای دنیا قرار داریم و پیشرو و پشت سرمان چه خبر است، آیا همه مشکلات تقصیر دیگران است؟
وی اضافه کرد: حال که با این پرسش جدی روبرو هستیم، دو راه داریم؛ یا آن را خیلی جدی بپرسیم یا به شوخی تبدیلش کنیم. اگر موضوع به این حادی را تلخ بیان کنیم، هیچ کس توجه نمیکند. بنابراین ناچاریم آن را با لایهای از طنز بیان کنیم
«ایرانبرگر» آشفته بازاری همگون
منصوری در بخش دیگری از صحبتش با اشاره به بحران لوکیشن در سینمای ایران، توضیحاتی درباره لوکیشنهای «ایرانبرگر» ارایه کرد و گفت: ذات فیلم وحدت چند پارگی است. تمام عناصر فیلم پاره پاره است که همه یک جا جمع شدهاند. به همین دلیل چارهای نبود جز اینکه لوکیشن فیلم هم پاره پاره باشد. «ایرانبرگر» آشفته بازاری است که باید همگون نمایش داده شود. بنابراین تعدد لوکیشن داشتیم. مثلا خانه «ماه گل» خود متشکل از یک کوچه، خانه و بالکن است که همه مجزا هستند در حالی که همه را طوری باید جمع کنیم که گویی یک مکان است.
فیلمبردار ستونهای نانوشته
این فیلمبردار باسابقه خاطر نشان کرد: فیلمبردار خوب، فیلمبردار ستونهای نانوشته یک فیلمنامه است که فاصله بین خطوط و سکانسهای نانوشته را میبیند.
جوزانی سینمای ژورنالیستی نمیخواست
در ادامه این گفتگو محمد هادی کریمی با ارایه توضیحاتی درباره شکلگیری فیلمنامه «ایران برگر» یادآور شد: همزمان با سریال «در چشم باد» که با آقای جوزانی همکاری داشتم، ایشان تاریخ یک صد سال اخیر ایران را مرور میکرد و حس میکردم به ایدهای رسیده که شاید آرامش میکرد.
او اضافه کرد: این دو اثر دو زاویه مختلف از یک واقعه هستند. دهه 80 سینمای ایران حالتی ژورنالیستی داشت، اما آقای جوزانی دغدغه سینما را داشت و از ساخت اثری که ما به ازای تاریخ مصرف داری برای آن دوره باشد، پرهیز میکرد و معتقد بود باید با مفاهیم سروکار داشته باشیم، نه مصادیق. به همین دلیل همکاری با ایشان برایم فرصت مغتنمی بود که از آن بسیار خرسندم.
جز«چشم» به پدرم نمیگویم
همچنین سحر جعفری جوزانی بازیگر نقش «ماه گل» که حضور موثری را در آثار پدرش دارد در پاسخ به اینکه ممکن است،پدر نقشی را پیشنهاد کند و شما قبول نکنید، گفت: از همان زمان نگارش آثار پدرم، آنها را میخوانم و هر زمان مرا برای نقشی انتخاب کند، به جز «چشم» نمیگویم و حتی درباره بازیگران دیگر نظر میدهم.
او ادامه داد: در نگارش فیلمنامه «ایرانبرگر» دخالت چندانی نداشتم به جز اضافه کردن یکسری بخشهای تکنولوژیک مثل اینستاگرام و...
سحر جعفری جوزانی با اشاره به ویژگی فرهنگی شخصیتهای «ایرانبرگر» توضیح داد: این فیلم کسانی را به تصویر میکشد که فقط شعار میدهند اما هنوز به عمق شعارهایشان پی نبردهاند. مثل دفاعی که زنان فیلم از خودشان دارند. اما بعد به بنبست میرسند. در واقع افرادی را میبینیم که دچار تضادهای درونی هستند درست مثل افرادی که در جامعه واقعیمان چنین ویژگیهایی دارند.
چارهای ندارم جز ساخت فیلم
مسعود جعفری جوزانی در پایان این گفتوگو با ایسنا درباره فعالیتهای فعلیاش و سرنوشت ساخت «پوریای ولی» گفت: قرار بود سریال «پوریای ولی» را بسازم، اما تلویزیون فعلا بودجه ندارد. مشغول رایزنی هستم و امیدوارم بعد از عید، پروژه «کوروش کبیر» را آغاز کنم، به هر حال چارهای جز ساخت فیلم ندارم.
به گزارش ایسنا، در «ایران برگر» که دربارهی رقابت در یک روستا در یک انتخابات است؛ علی نصیریان، محسن تنابنده، احمد مهران فر، حمید گودرزی، هادی کاظمی، سحر جعفری جوزانی، نیوشا ضیغمی، شهره لرستانی، گوهر خیراندیش، محمدرضا هدایتی، فریبا متخصص، فتحالله جعفری جوزانی، اسماعیل خلج، حمیدرضا حیات، سیاوش چراغیپور، سمیه نجومی، هاشم روحانی، میرطاهر مظلومی، اکبر رحمتی، صادق توکلی، رادمهر کشانی، سیروس میمنت، منصور نوبخت، محمدباقر کریمپور، بهرام افشاری، رضا عشقی، سعید دلیری، محمد صادقپور، سودابه گودرزی و ...به ایفای نقش پرداختهاند.
انتهای پیام