چه انتظاری می‌توان داشت؟

در شرایطی که شرکت‌های خدمات مسافرتی و هتل‌ها با ظرفیت خالی مواجه هستند، اما پارک‌ها لبریز از انبوه مسافرانی است که با خود چادر آورده‌اند و بدون امنیت سفر می‌کنند و اتوبوس‌های یک میلیارد تومانی با صندلی‌های خالی در جاده‌ها تردد می‌کنند. بیشتر مسافران دست‌شان از بلیت‌های به اصطلاح "سیستمی" کوتاه است و اوضاع سیاستگذاری در گردشگری هم چندان تعریفی ندارد.

در شرایطی که شرکت‌های خدمات مسافرتی و هتل‌ها با ظرفیت خالی مواجه هستند، اما پارک‌ها لبریز از انبوه مسافرانی است که با خود چادر آورده‌اند و بدون امنیت سفر می‌کنند و اتوبوس‌های یک میلیارد تومانی با صندلی‌های خالی در جاده‌ها تردد می‌کنند. بیشتر مسافران دست‌شان از بلیت‌های به اصطلاح "سیستمی" کوتاه است و اوضاع سیاستگذاری در گردشگری هم چندان تعریفی ندارد.

در چنین شرایطی صنعت گردشگری چطور می‌تواند ناجی خود و اقتصادی باشد که قیمت نفت‌اش به حدود 40 دلار رسیده است؟

«علی محمدی گل‌گلاب»، روزنامه‌نگار و مدیر مسوول ماهنامه جاده‌های سبز ‌در نوشتاری که در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) قرار داده، به وضعیت گردشگری کشور در آستانه‌ فرا رسیدن تعطیلات نوروزی پرداخته است.

او در این نوشتار آورده است: «در بازار گردشگری ایران همیشه دو گروه متضرر هستند؛ گروه اول، مصرف‌کنندگان و مشتریان صنعت گردشگری است که از آن‌ها با عنوان مسافر و گردشگر نام برده می‌شود و گروه دوم، ارائه‌دهندگان خدمات گردشگری که طیف وسیعی از آژانس‌های مسافرتی، شرکت‌های حمل و نقل، تاسیسات و مراکز اقامتی، پذیرایی و تفریحی و همچنین دیگر خدمات وابسته نظیر بازاریابی و بازارسازی را در برمیگیرد.

عمده‌ترین مشکلات گروه مصرف‌کنندگان این است که به خدمات گردشگری به صورت ارزان، آسان و سریع دسترسی ندارند و همواره با حجم انبوهی از پیشنهادات اغواکننده مواجهند؛ اما آنچه که به آن‌ها وعده داده می‌شود، در عمل با آنچه که دریافت می‌کنند تفاوت فاحشی حس می‌کنند که همین امر عامل بدبینی‌شان به خدمات گردشگری است. نمود عینی این مساله را می‌توان در حجم سفرهای انفرادی و تورهای بدون مجوز و دوستانه دید.

به عبارت دیگر درحالی‌که شرکت‌های خدمات مسافرتی و هتل‌ها با ظرفیت خالی مواجهند، پارک‌های شهرهای گردشگرپذیر لبریز از انبوه مسافرانی است که با خود چادر آورده‌اند و بدون هیچ‌گونه رفاه و امنیت، سفر را در برنامه‌های خود گنجانده‌اند. یا درحالی‌که شرکت‌های حمل و نقل مسافر بویژه ناوگان جاده‌ای با نصف صندلی‌های خالی درحال فعالیت هستند، ترافیک سنگینی از خودروهای شخصی را می‌توان در جادههای منتهی به شهرهای گردشگری و اتوبان‌های خروجی تهران شاهد بود.

اما وضع ارائه‌دهندگان خدمات گردشگری نیز بهتر از وضع گروه مصرف‌کنندگان نیست. عمده‌ترین مشکلات این گروه وجود ظرفیت‌های خالی است که اجازه توسعه و رونق‌بخشی به فعالیت‌های این بخش را از دستاندرکاران سلب می‌کند. یک مثال ساده شاید گویای وضع عمده این بخش باشد. شما اگر به سایت‌ها و تبلیغات فراوان دقت کرده باشید، خواهید دید که مثلا برای آخر هفته تور یک روزه به بیشتر مناطق دیدنی نزدیک تهران وجود دارد. به عنوان مثال برای کویر مرنجاب که حدودا سه تا چهار ساعت از تهران فاصله دارد بیشتر از 30 مورد پکیچ تور تبلیغ می‌شود؛ اما در عمل آنچه در کویر مرنجاب شاهدیم این است که تورهای برگزار شده در حد یک یا دو مینی‌بوس 18 نفره است. جالب اینجاست که ممکن است حتا یکی از این تورها توسط شرکت‌های خدمات مسافرتی سامان داده نشده و افراد به صورت خودجوش دور هم جمع شده و به دل جاده زده و سر از مرنجاب درآورده باشند.

یک سوال ساده این است؛ آیا آژانس‌هایی که تبلیغ کرده‌اند، توان جذب حتا یک مسافر را نداشته‌اند؟ و یا اگر مسافر جذب کرده‌اند؛ اما توری برگزار نکرده‌اند، مسبب از بین رفتن حجم عظیمی از اعتمادها شده‌اند؟ آیا در این راه مقصر بوده‌اند؟ پاسخ ساده این است، خیر.

چرا که هم‌اکنون بسیاری از شرکت‌های مسافرتی برای این‌که به اعتماد مسافران و اعتبار خود لطمه نزنند، در صورتی‌که ظرفیت تورهای‌شان به حجم قابل قبولی برسد و یا برای این‌که ضرر نکنند و یا ضرر اندکی بدهند، تورهای خود را برگزار می‌کنند.

اما وضع شرکت‌های حمل و نقل مسافربری جاده‌ای به مراتب پیچیده‌تر از این آژانس‌ها است. اتوبوس یک میلیارد تومانی، حتی اگر فقط 10 نفر مسافر داشته باشد، باید سر ساعت حرکت کند. سفرهای هوایی که اوضاع‌شان کلا عجیب غریب است. در دنیا و در بین ایرلاین‌های جهانی، رسم این است که برای جبران کاهش مسافر در ایام عادی، شرکت‌های خدمات مسافرتی بخشی از صندلی‌های ایرلاین‌ها را به صورت چارتر اجاره می‌کنند تا هم تور ارزان قیمت به مشتریان‌شان ارائه دهند و هم خدمت مناسبی دریافت کنند؛ اما در ایران هم شرکت‌های خدمات مسافرتی دستشان از چارتر کردن هواپیما کوتاه است و هم بیشتر مسافران دست‌شان از بلیت‌های به اصطلاح سیستمی، چرا که بیشتر اوقات بویژه ایام اوج سفر، اگر درخواست بلیت کنند تنها بلیت چارتری غیرقابل برگشت و غیرقابل کنسلی نصیب‌شان خواهد شد، آن‌هم با قیمتی گزاف.

در حوزه سیاستگذاری نیز وضع بهتر از این‌ها نیست. برنامه‌ریزی، تبلیغات و بازاریابی سفر و گردشگری در دو بعد داخلی و خارجی یکی از مشکلاتی است که همچنان حل نشده باقی مانده است. تبلیغات جزیره‌ای و غیرمفید بخش دولتی تنها از سر تکلیف و برای پر کردن رزومه و ارائه گزارش عملکرد است و چون وضع بودجه و اعتبارات‌شان خوب نیست همیشه دست‌شان به سمت بخش خصوصی دراز است تا اسپانسر بگیرند و تبلیغ کنند.

با چنین وضعی چه انتظاری از صنعت گردشگری کشور می‌توان داشت؟ در وضع موجود نه تنها گردشگری نجات نمی‌یابد، بلکه نجات‌دهنده اقتصادی که قیمت نفت‌اش به حدود 40 دلار رسیده است، نخواهد بود.

اما چه کار باید کرد؟ گام نخست در این راه آن است که گردشگری نیازمند سیستم اطلاعات یکپارچه است تا هم ارائه‌دهندگان و هم مصرف‌کنندگان خدمات گردشگری را برای دسترسی آسان، ارزان و فوری به نیازهای‌شان یاری کند. گام دوم نیز این است که بخش دولتی به جای برگزاری همایش‌های بی‌نتیجه و تولید و توزیع بروشورهای تبلیغاتی بی‌کیفیت، نه تنها چشم‌داشتی به بخش خصوصی برای جبران کسری اعتبارات خود نداشته باشد، بلکه دست بخش خصوصی را هم بگیرد و جز در امور سیاستگذاری کلان، وارد کار دیگری نشود و به جای دخالت، حمایت کند.»

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ / ۰۳:۱۵
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 93121307605
  • خبرنگار : 71021