«من جوانی پررنجی داشتم. نان کپکزده میخوردم. پول کرایه ماشین نداشتم. پای پیاده میرفتم؛ ولی اگر دوباره به دنیا بیایم میخواهم دوباره همان راه جلوی پایم قرار گیرد.»
به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، این جملهها را «اکبر عالمی» در شب تقدیرش در «جشن تصویر سال» گفت. مراسم تجلیل از عالمی بهعنوان یکی از برنامههای جشن تصویر سال در یکی از شلوغترین شبهای خانه هنرمندان و با حضور چهرههایی مطرحی از حوزههای مختلف برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، سیفالله صمدیان - عکاس پیشکسوت و دبیر جشن تصویر سال - که خود نیز اجرای مراسم را برعهده داشت، پس از خواندن متن لوح تقدیر از عالمی، اظهار کرد: در اولین شماره تصویر سال که در سال 70 منتشر شد، بزرگان زیادی با ما همراه بودند و یادداشتی که عالمی با عنوان «فتوکینا» نوشته بود، یکی از گزارشهای متفاوت و شاعرانهی آن شماره به حساب میآمد. پس از آن هم در بسیاری از فعالیتها از جمله حضور در ورکشاپها در کنار ما بود تا اینکه امسال داوری فیلم بخش جوانان زیر ۲۵ سال را پذیرفت.
او افزود: اکبر عالمی یکی از کسانی است که من در کنار آیدین آغداشلو به او لقب «معمار کلمه» را میدهم، چون هر کلمهای که به زبان میآورد حسابشده و فکرشده است. من امروز اینجا از دوستان او میخواهم چند جملهای دربارهی عالمی صحبت کنند.
لابراتوار، کابوسم بود
سپس هوشنگ گلمکانی - منتقد سینما و عضو شورای سردبیری مجله «فیلم» - پشت تریبون قرار گرفت و اظهار کرد: وقتی گفتند قرار است از آقای عالمی تجلیل شود، با سر آمدم. میگویند آدمها را در سفر میتوان شناخت و من اینجا میخواهم به سفری که با ایشان به ژاپن داشتیم، اشاره کنم؛ سفری که بیاغراق ستارهاش اکبر عالمی بود و در هر جلسهای که میرفتیم، با زبان انگلیسی سلیس آن را اداره میکرد.
او همچنین به خاطراتش از کلاسهای لابراتوار در دانشکده هنرهای دراماتیک اشاره کرد و گفت: از وقتی فیلم هشت میلیمتری میساختم، لابراتوار، کابوسم بود و اصلا این کلاس را دوست نداشتم. خیلی از فیلمسازان خاطراتی دارند که فیلمهایشان خش برداشته و نابود شده است؛ ولی فیلمهایی که از زیر دست عالمی درآمده چنین مشکلاتی نداشتند. با آنکه مسائل فنی را دوست نداشتم و خیلی از کلاسها را نمیرفتم، اما به واسطه حضور عالمی در کلاس لابراتور، یکی از دورههای شیرین من با حضور در کلاسهای او رقم خورد و باعث شد که این درس را درک کنم.
وی اضافه کرد: گرچه الان دوران لابراتوار تمام شده و خیلی خوشحالم، اما عالمی آنقدر چیز بلد است که در حوزههای دیگر، سایه او میتواند همچنان حضور داشته باشد.
رد پای خاطرات خوش شما با من است
گیتی خامنه - مجری تلویزیون - نیز در این مراسم با بیان اینکه برای ادای دین به استاد دانشگاهش به این مراسم آمده است، گفت: زمانی، عمق چیزی را که میخواستند در اختیار ما بگذارند درک نمیکردیم، ولی حالا آنها را میفهمیم. من زمانی که 17 ساله بودم کارم را در صداوسیما شروع کردم و نخستین دیدارم با اکبر عالمی را هنوز به یاد دارم. در آن زمان، سیستم حراست صداوسیما بسیار سختگیر بود و حتی اجازه نمیداد که خوراکی کوچکی با خود به داخل ببریم. من یک روز دوربینی را به داخل بردم و شادمان از این فتح خود، مشغول عکاسی از گلهای محوطه بودم. در نهایت شادمانی که توانستهام سر دوستان حراست را کلاه بگذارم مشغول عکاسی بودم که یکی از پشت به من گفت اینجا عکسبرداری ممنوع است و وقتی قانونی را میگذارند، باید همه باید قانونمدار باشند. این فرد اکبر عالمی بود که به من تذکر داد که قانونمند باشم.
او افزود: دومین برخوردم با او زمانی بود که دانشجوی ایشان در دانشکده هنر و معماری بودم. عالمی از جمله اساتیدی بود که نمیشد سر او کلاه گذاشت و بر این باور بود که هر کاری باید در محدوده قانون باشد.
خامنه در ادامه، نامهای را که عالمی برای معرفی او به دانشگاهی آمریکایی نوشته بود به حاضران نشان داد و گفت: در این نوشته، احساس زیادی وجود دارد و او در آن، به سابقه آشنایی ما اشاره کرده و در پایان، ایمیل و شماره تلفناش را گذاشته که اگر مشکلی پیش آمد با او تماس بگیرند. آقای عالمی! ردپای خاطرات خوش شما، از همان سال که اجازه ندادید که از گلها عکس بگیرم تا همین حالا که آمدم تا بگویم سپاسگزارم که اجازه دادید که شاگرد شما باشم، با من است.
عالمی هنوز بالای سرت است که خطا نکنی
ابراهیم حقیقی - گرافیست - نیز در این مراسم با بیان اینکه میخواهد دو موضوع را به حرفهایش وصل کند، گفت: یکی اینکه بهخاطر عالمی اینجا هستم و مثل همه شما، دوستش دارم و دیگر اینکه من مثل دانشآموزانی شدهام که قرار است انشاء بخوانند و دست و پایشان را گم میکنند. جایی دربارهی جمله کلیشهای «علم بهتر است یا ثروت» خواندم، بهتر است بگوییم که فقط عمر، مدیریت عمر.
او ادامه داد: کسانی که در مقام عالمی واقع میشوند توانستهاند عمرشان را خوب مدیریت کنند. عالمی با سواد است و با سواد بودن خیلی مهم است. او خیلی آموخته و بسیار منضبط آموخته است. حوزه سینمای هنری برای او بسیار مهم است. گرچه کارش با نوار فیلم سلوئیدی است، اما اینها را نادیده میگیرد وهرجا که قرار بوده قدمی برداشته شود این کار را کرده است. داناییاش به او میگوید که باید کاری کند.
حقیقی همچنین بیان کرد: از روزی که به یاد میآورم عالمی معلم بوده است؛ معلمی سختگیر و اگر خشمگین شود از دانش او نسبت به نادانی برمیخیزد. اگر نتواند بنویسد دائم خطاها را گوشزد میکند و هنوز مانند معلم، بالای سرت ایستاده که خطا نکنی. دانش عالمی میگوید به انجمنهایی که تأسیس میشود، کمک کند و در تجربهاش آموخته که صنف، بسیار مهم است. بنابراین دست دوستان را میگیرد. از خود مایه میگذارد و حرف حق میزند و همه اینها را از دانشی دارد که با دانایی در مدیریت عمرش بهدست آورده است. امیدوارم من هم عمرم را مدیریت کنم که باطل به سر نبرم.
خدا را شکر که مهاجرت نکردم
احمد ضابطی جهرمی - مدرس دانشگاه و از دوستان عالمی - دیگر سخنران این مراسم، با بیان اینکه خود را از مازندران رسانده تا در مراسم دوست دیرینش حضور داشته باشد، اظهار کرد: امروز صبح ساعت شش در شرقیترین نقطه مازندران بودم از خدا خواستم که سر وقت به مراسم برسم. سابقه آشنایی من با عالمی به ۴۰ سال پیش بازمیگردد. آن سالها من دانشجوی سال اول بودم و عالمی سال سومی. عالمی تأثیر زیادی در حوزه مونتاژ روی من گذاشته و به واسطه عالمی، کار مونتاژ را شروع کردم. برجستهترین متفکر لابرتوار است و وفای به عهد، صداقت و رکگویی ستودنی، سه خصلت بارز او است.
او همچنین با شوخی، به خوابی که یک هفته پیش درباره عالمی دیده بود اشاره و بیان کرد: ما آنقدر به شما علاقهمند هستیم که در ابراز ارادت، شما دنیای روحی ما را هم اشغال کردهاید. هر جا برای من فرصتی پیش آید که خودم را به این استاد بزرگ نزدیک کنم و چیزی بیاموزم، با گریبانی چاک خود را به او میرسانم. شما همیشه پیشکسوت ما هستید و سعی میکنیم که تا آخرین نفس، این حق را بهجا آوریم.
عالمی در پایان سخنان ضابطی ایستاد و رو به جمع گفت: شفیعی کدکنی میگوید فروتنی بیش از اندازه، خود دلیل خودپسندی است. با زبانی دیگر میگویند که برای هم پپسی باز میکنند، حرفهای حقیقی و ضابطی بسیار زیبا بود. با خود میگویم خدایا شکر، برای اینکه مهاجرت نکردم.
ادبیات قادر به بیان توانایی عالمی نیست
علی قلمسیاه - عکاس پیشکسوت - نیز در این مراسم دربارهی عالمی اظهار کرد: وقتی میخواهیم دربارهی کسی حرف بزنیم، گاهی ادبیات و کلمات از توصیف او عاجز میمانند. در توصیف عالمی هم همینطور است و ادبیات قادر به بیان توانایی او نیست. عالمی را باید تفسیر کرد. وقتی که در یک لابراتور عکاسی کار میکردم با عالمی آشنا شدم. بخش مهمی از دوران جوانی ما در خدمت ایشان گذشت. من خود را مدیون و بدهکار میدانم. فعالیتهای ایشان باعث شد که در فیلم و عکاسیمان سر فصلی به نام «اکبر عالمی» داشته باشیم.
استادی که خشمش هم دوستداشتنی است
عزیزالله حاجیمشهدی هم از کسانی بود که در این مراسم دربارهی عالمی گفت: او استادی است که خشمش هم دوستداشتنی است. من در دوران جوانی به برنامه «هنر هفتم» عالمی دعوت میشدم و به لحاظ کمی بیشترین حضور را در این برنامه داشتهام. گاهی مصاحبتهایی میتواند به جای کلاس رفتن، چیزهای زیادی را نصیب آدم کند.
او ادامه داد: خاطراتی که دوستان از عالمی داشتند، موید این است که جدیت و نظم ایشان زبانزد است. اگر علی معلم را ببینم میپرسم که چرا به عالمی میگویی مجری؟ (اشاره به گفتههای علی معلم در فیلم مردی برای تمام فصلها) عالمی به جای متکلموحده بودن در برنامههایش تبادل دوسویهای را با مهمانان داشت و این گپوگفتها باعث میشد که مهمان هم چیزهای زیادی یاد بگیرند.
حاجی مشهدی همچنین بیان کرد: عالمی زاده اهواز است و چون پدرش پزشک بوده، از دامغان به این شهر رفتند و دو سالی را آنجا دور بودند و دوباره به شهرشان برگشتند. اکبر عالمی معلم اخلاق است. او توصیفناپذیر است و فقط میگویم که آقای عالمی عزیز همیشه دوستتان داریم.
مهمترین چیزی که از عالمی یاد گرفتم استقلال بود
ساعد نیکذات - تصویربردار و هنرمند عکاس - نیز با اشاره به سه دوره شاگردیاش در محضر اکبر عالمی، گفت: در اولین دوره ۱۷ یا ۱۸ ساله بود که نخستین جایزه سینماییام را از عالمی گرفتم. بزرگتر که شدم سه سوال در ذهنم بود که چرا حافظ در هر خانه ایرانی حضور دارد و واژههای آن را قشرهای مختلف استفاده میکنند و میفهمند. با خودم میگفتم اگر هنرمند شوم، سعی میکنم واژههایم با همه ارتباط برقرار کند. بعد از حافظ، به شاملو رسیدم و فکر میکردم که شاملو چه میکند که همیشه اسمش در روزنامه هست. ایشان همیشه چالشبرانگیز بود و ایجاد پرسش میکرد و این باعث میشد که بهروز باشد.
رییس سابق هیئت مدیرهی انجمن عکاسان ایران ادامه داد: در سال ۶۵ در جمعی گفتند که آقایی میخواهد حرف بزند و خیلی وارد است. در فضای جنگ که همه تیپها شبیه هم شده بود، یک نفر آمد که متفاوت بود و خیلی قاطع حرف زد. مهمترین چیزی که من از عالمی یاد گرفتم، استقلال بود تا اینکه سال ۸۴ بهعنوان سیزدهمین عضو هیئت موسس انجمن عکاسان انتخاب شدم، اصلا فکر نمیکردم که روزی کنار عالمی بنشینم و رأی دهم.
دانش عالمی چند وجهی است
حمیدرضا صدر - منتقد و نویسنده - نیز در این مراسم به مرور خاطراتش از برنامه «هنر هفتم» پرداخت و گفت: همان سالها دانشجو بودم و عاشق سینما. همان روزهایی که دانشجوی دانشگاه تهران بودم، مطلبی درباره فیلم «مرگ در قطار سریعالسیر شرق» نوشتم و به برنامه عالمی دعوت شدم تا درباره آن حرف بزنم. اکبر عالمی دانشی چند وجهی دارد و ما جایگاه ویژهای برای او قائل هستیم.
با ترس مقدس جلو دوربین رفتم
آخرین سخنران این مراسم، اکبر عالمی بود.
او گفت: من ۷۰ سالم است و میگویم به خواب میماند این زندگی؛ تمام جوهرهی حرفهای ابراهیم حقیقی این بود که وقت، الماس نیست، کوه البرز را هم به ما بدهند، دیروز برنمیگردد. او خطاب به من گفت که توانستهام دوره جوانیام را مدیریت کنم. وقتی برنامه «هنر هفتم» به من پیشنهاد شد فکر میکردم تلویزیون چه قدرت حیرتآوری دارد. با ترس مقدس برنامهها را اجرا میکردم و میگفتم تو میزبانی و میزبان مدام نباید دست در سفره دراز کند. برایان تریسی میگفت که وقتی وسط حرف کسی بپری، انگار به او پشت پا زدی، اما من سعی میکردم که تبادل داشته باشم.
وی ادامه داد: به چشمان دختر و پسرم قسم میخورم که بعضی اوقات برای یک برنامه، ۱۷ کتاب میخواندم. این توضیح را از آن جهت دادم که گویا همه فکر میکردند که دربارهی فلسفه، خیلی سواد دارم. وقتی دربارهی فیلم «اسکندر» برنامه گذاشتم خیلیها فکر کردند که درس تاریخ خواندهام. در حالی که من فقط خیلی کتاب خوانده بودم.
او دربارهی ترسهایی که برای اجرای برنامههایش داشت، گفت: اولین ترسم از اساتیدم یعنی، هوشنگ کاووسی و خسرو سینایی بود که نکند چیزی را اشتباه بگویم و آنها بگویند که غلط است. دومین ترسم از دانشجویانم بود. در کلاس درس، شما فقط درس نمیدهی، بلکه چیزهایی را هم یاد میگیری. ترس سومم هم از مردمی بود که مالیات میدهند که یک مجری تلویزیونی جلوی آینه، جلوهگری کند.
عالمی افزود: من با این ترس مقدس زندگی کردم. با همان ترس مقدس در کلاس درس و تلویزیون حاضر شدم؛ ولی همین امروز در رادیو میشنیدم که مجری گفت «راستییَتِش». آیا این زبان سعدی، حافظ و مولانا است؟! شما با این زبان دارید به فرزندان ما فارسی یاد میدهید؟ ما بچههای خود را در خانه میگذاریم و میرویم. این چه زبان فارسیای است که شما یاد آنها میدهید. الان دیگر خل شدهام، مردها زیر ابرو برمیدارند.
جوانی پر رنجی داشتم
در پایان این مراسم تجلیل، هدایایی به رسم قدرشناسی به عالمی تقدیم شد. شمسزاده از طرف شرکت دایا سیستم به عالمی هدیهای داد و با اشاره به حرفهای او که گفت، خوشحال است مهاجرت نکرده، اظهار کرد: من هم چند سالی است که از آمریکا برگشتهام و تلاش داریم که در این فضا کار کنیم.
عالمی نیز در ادامهی سخنان او گفت: من جوانی پررنجی داشتم. نان کپکزده میخوردم. پول کرایه ماشین نداشتم. پای پیاده میرفتم؛ ولی اگر دوباره به دنیا بیایم میخواهم همان راه جلوی پایم قرار گیرد.
مسعود زندهروح کرمانی - نماینده انجمن عکاسان ایران و رییس هیئت مدیره این انجمن - نیز به حضور اساتیدی مانند ضابطی جهرمی، مرحوم نادر ابراهیمی، مرحوم بهمن جلالی، محمود دولتآبادی، بهروز غریبپور و اکبر عالمی در دانشکده صداوسیما اشاره و اظهار کرد: باید آن دوران را دورانی طلایی دانست که دیگر تکرار نخواهد شد. عالمی شیوهی زندگی کردن را به ما آموخت و افتخار میکنم که شاگردی او را کردهام.
سعید دستوری - هنرمند عکاس و عضو هیئت مدیرهی انجمن عکاسان ایران - مدال دوسالانه عکس ایران و لوح سپاس انجمن عکاسان ایران را به عالمی اهدا کرد. همچنین تابلوی خطی با تحریر استاد محمد حیدری با شعری از مولانا اهدایی از سوی حجتالله ایوبی - رییس سازمان سینمایی و مدیرعامل بنیاد شمس تبریزی و مولانا - به عالمی تقدیم شد.
لوح سپاس و تندیس تصویر سال هم آخرین هدیه برای قدرشناسی اهالی تصویر از اکبر عالمی بود که سیفالله صمدیان به او اهدا کرد.
همچنین در این مراسم فیلم «مردی برای تمام فصلها» ساختهی روناک جعفری و فیلم دیگری دربارهی زندگی و کار حرفهای اکبر عالمی برای حاضران پخش شد.
انتهای پیام