بچه که بودم چندین بار اسم او را به عنوان بانویی هنرمند شنیده بودم، «فتانه ولیدی»، بانوی هنرمند سنندجی...
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقهی کردستان، اسمش را دوران بچگیم چندین بار شنیده بودم، بسیار مشتاق بودم که او را ببینم...
بزرگ که شدم از او خبری نداشتم، شایعات و حکایتهای زیادی پیرامون زندگی او شنیده میشد، یکی میگفت دیوانه شده و سر به کوه و بیابان نهاده، دیگری میگفت فوت کرده است، یکی دیگر میگفت عاشق شده و ...
خلاصه از همهی این حرفا و حدیثا که بگذریم، روزی در نشریه «ژیار»، یکی از نشریات محلی کردستان، مطلبی را در ارتباط با او خواندم و اطمینان پیدا کردم که هنوز زنده است و در شهر سنندج زندگی می کند، شاید این مسأله به 10 سال پیش برمیگردد.
بعد از آن چندین بار دیگر هم در فیلمهایی که گروههای مستند از وی تهیه کرده بودند، او را دیدم، آن همه زیبایی که در عکسهای دوران جوانیش دیده بودم به یکباره از دست داده بود، اما هنوز بخشهایی از زندگی پیشین خود را به یاد داشت.
زمزمه میکرد، زمزمه میکرد گذشتهی خود را، زندگی که یکباره گویی از دست رفته بود.
طی این یکی دو سال اخیر هم خبر داشتم که چند تن از هنرمندان و عکاسان کُرد به دیدار او رفته بودند و با او ملاقاتهایی را داشته بودند.
چند روز پیش یکی از اعضای انجمن تجلیل از مفاخر کردستان را دیدم که عنوان کرد طی چند روز آینده با بانو فتانه ولیدی، هنرمند نام آوازه کُرد دیداری را خواهیم داشت، بسیار خوشحال شدم.
بالاخره شنبه شب فرا رسید و به همراه جمعی از هنرمندان و مسئولان استان به دیدار این بانوی هنرمند در روستای حسنآباد سنندج رفتیم ...
ساعت از 9 شب سرد پاییزی 93 گذشته بود، از خیابان اردلان، روستای حسنآباد گذر کردیم، جالب بود که حتی اسم کوچهیشان هم به نام «اردلان»، یکی از خاندان سرشناس کُرد که مستوره اردلان، اولین زن تاریخ نویس جهان و شاعر کُرد از پرورشیافتگان این خاندان بود، نامگذاری شده بود، چندین کوچه دیگر را هم پشت سر گذاشتیم تا به خانهیشان رسیدیم.
پدرش به دیدارمان آمد و با رویی باز پذیرای ما شد، گرد پیری بر چهرهاش نشسته بود و موهای سفیدش حکایت از دوران سختی مینمود که در آن زندگی کرده بود.
کم کم خود فتانه هم به جمع ما اضافه شد و با خوشآمدگویی، از ما درخواست کرد که روی مبلهای خانهیشان بنشینیم.
لباس توری سبز رنگی را پوشیده بود که در سنندج این نوع لباس را در مراسم شادی می پوشند، موهای او هم مانند برف سفید شده بودند با اینکه حدود 60 سال سن داشت، اما بسیار بیشتر از آن به نظر میرسید.
خانهیشان بزرگ نبود، اما دل صاحبان خانه بسیار بزرگ بود و همین بس بود برای ما...
نگاهی که به در و دیوار اتاق انداختم، تعداد زیادی عکس از دوران جوانی این بانوی هنرمند، پدرش و برادرش دیده میشد، آلات موسیقی هم بر روی دیوار وجود داشت که از جمله آن یک دف و چند عدد نی بود.
سپس «یحیی صمدی»، یکی از اعضای فعال انجمن تجلیل از مفاخر استان کردستان که این دیدار به همت آنها انجام شده بود، طی سخنانی اظهار کرد: از 12 سال پیش این انجمن را تشکیل دادهایم و در این راه همشهریان سنندجی هیچگاه ما را تنها نگذاشتهاند.
وی با اشاره به اینکه انجمن تجلیل از مفاخر کردستان، انجمنی مردمی است و وابسته به هیچ ارگان و یا حزب خاصی نیست، افزود: هدف ما از این دیدارها این است که به هنرمندانمان نشان دهیم که آنان را فراموش نکردهایم و قدردان آنها هستیم.
سپس یکی از اثرهای این بانوی هنرمند پخش شد که فضای سنگینی بر جمع حاکم شد، بغضهای بسیاری در گلو حبس شده بود، تعدادی از حاضران هم اشک از چشمانشان جاری شد.
بعد از آن «محمدشریف ولیدی»، پدر فتانه لب به سخن گشود و گفت: این مدت خیلی دلتنگ بودم، اما امشب که شماها را دیدم بسیار خوشحال شدم.
وی ادامه داد: زبانم قاصر است از بیان تشکر از شماها، شما بزرگواران ما را سرافراز کردید و به دل ما تسکین و آرامش دادید، خداوند به شما جزای خیر دهد.
ولیدی خاطرنشان کرد: من خودم را یک کُرد میدانم و افتخار میکنم به کُرد بودنم، و این مسأله را حتی در سفرهای خارجی هم که برای اجرای برنامه داشتهام عنوان کردهام.
وی در ادامه سخنانی را در ارتباط با ورود فتانه به دنیای هنر و موسیقی برشمرد و افزود: فتانه در هفت سالگی که به مدرسه رفت، اول با خواندن شعر کار خود را آغاز کرد.
پدر فتانه ولیدی افزود: یک روز یکی از معلمهایش که استعداد او را کشف کرده بود به من گفت که در آینده فتانه هنرمند بسیار خوبی میشود و او را حمایت کنید.
فتانه تحصیل کرده هنرستان عالی موسیقی تهران
وی ادامه داد: فتانه در هنرستان عالی موسیقی در تهران درس خواند و لیسانس هنر خود را اخذ کرد، سپس نزد استاد علیزاده رفت و تار را یاد گرفت که در حال حاضر هم به خوبی تار مینوازد.
ولیدی تصریح کرد: دخترم مدت سه سال برنامه کودک را در رادیوی تهران اجرا میکرد و با هنرمندان سرشناس بسیاری در آن زمان همکاری کرد.
وی در پایان یادآور شد: با اینکه مقداری کسالت دارم اما دو قطعه شعر فارسی و کردی را تقدیم شما بزرگواران میکنم.
با اینکه پدر فتانه 92 سال سن داشت اما هنوز هم ته صدایی از دوران جوانیش در صدایش باقی مانده بود، کلمات و تحریرهای موسیقایی را زیبا ادا میکرد، در این مدت فتانه هم آرام و متین کنار خانمهای مجلس نشسته بود، یک به یک آدمهای داخل اتاق را نگاه میکرد و لبخندی آمیخته با عشق را نثار آنها میکرد.
پس از آن، شیلان گیلانی از بانوان فرهنگی کُرد حاضر در این دیدار نیز طی سخنانی کوتاه به مراحل شکلگیری موسیقی فولکلور کُردی پرداخت و خاطرنشان کرد: هنر در کردستان همواره دارای جایگاه و مقام بالایی بوده است.
همچنین رئیس شورای اسلامی شهر سنندج نیز با تأکید بر اینکه باید مسئولان حمایت بیشتری از هنرمندان به عمل آورند، اظهار کرد: استان کردستان و شهر سنندج از نظر فرهنگی بسیار غنی است و حیف است که نسبت به این پتانسیل بزرگ، کم اهمیت باشیم.
خاک کردستان هنرپرور است
«جاسم محمدی»، کارشناس موسقی فولکلور کُردی نیز یکی دیگر از کسانی بود که در این دیدار به ارائه مطالبی پرداخت و گفت: کردستان جای هنرمندان و خاک این دیار هنرپرور است.
وی به نام هنرمندان بزرگ کُرد اشاره و تصریح کرد: سید علی اضعر کردستانی، حسین یوسف زمانی، عباس کمندی، براتعلی نورانی، عبدالله شریعتی، محیالدین حق شناس، خانواده کامکارها، عندلیبی ها، فرج پوری و ... اساس و پایههای موسیقی ایران را تشکیل داده اند.
محمدی با عنوان اینکه آوازه هنرمندان کُرد آن سوی مرزها را نیز درنوردیده است، خاطرنشان کرد: اگر این بانو در ادامه فعالیت هنریش با مشکل مواجه نمیشد قطعا امروزه از امکلثوم عربها نام آوازهتر بود.
پس از آن، این کارشناس موسیقی دو قطعه آهنگ فولکلور کُردی را اجرا کرد و بعد از آن «ژوان صمدی» که کنار دست فتانه نشسته بود دو قطعه از ساز دیوان خود را اجرا کرد.
نگاهی که به ژوان انداختم، ناگهان در داخل تونل زمان رفتم و به روزهایی رسیدم که فتانه هم داشت تار یاد میگرفت، کودکی بیش نبود، فارغ از هیاهوی روزگار بود، چه میدانست که روزی سرنوشت اینچنین بازی را برای او رقم میزند.
پس از آن، از این بانوی هنرمند درخواست کردند که یکی از آثار گذشته خود را برای جمع حاضر اجرا کند که او هم در نهایت شرم و حیا پاسخ داد: نزد این همه مرد رویم نمیشود و حیا می کنم، چندبار دیگر هم از او درخواست کردند، اما باز هم همان حرفها را تکرار کرد.
در ادامه نیز سالار مرادی، نماینده مردم سنندج، دیواندره و کامیاران در مجلس شورای اسلامی طی سخنانی اظهار کرد: امشب برای من افتخاری بود که در این جمع حضور پیدا کردم، هرچند که در گذشته نیز با هنرمندان ارتباطهایی داشتهام و در کنار برخی از آنها بودهام.
توجه نمایندگان مجلس به فعالیتهای فرهنگی
وی با اشاره به اینکه من با مشکلات هنرمندان آشنا هستم، ادامه داد: در 9 دوره مجلسی که تاکنون کشور داشته است، من در این دوره سعی کردهایم که فقط در حوزه عمرانی و اقتصادی کار نکنیم بلکه در حوزهی فرهنگی هم طی یکسال اخیر فعالیتهایی را انجام دادهایم.
مرادی گفت: سال 92 و 93 سال بدی برای کردستان بود، زیرا بسیاری از هنرمندان این دیار را که پایه و اساس هنر کردستان را تشکیل داده بودند از دست دادیم.
وی با اشاره به اینکه متأسفانه غفلتهایی از سوی مردم و مسئولان متوجه هنرمندان میشود، تصریح کرد: نباید فقط از دولت انتظار کمک داشته باشیم بلکه باید خود مردم نیز هنرمندان را فراموش نکنند.
نمایندهی مردم سنندج، دیواندره و کامیاران به لزوم آشنا کردن نسل جوان با موسیقی فولکلور کُردی تأکید و خاطرنشان کرد: موسیقی و آهنگ این توانایی را دارد که انتقالدهندهی فرهنگ و زبان یک منطقه باشد.
وی ادامه داد: باید تعامل و حوصله داشته باشیم و چارچوب های غیرفرهنگی و سیاسی را درست بشناسیم.
مرادی خاطرنشان کرد: هنرمند در حال زندگی میکند و به دنبال مسایل مالی نیست، از همینرو در آینده ماندگار میشود.
وی در پایان یادآور شد: آمادگی خود را برای حمایت از این خانواده اعلام میکنم و دستگاهها نیز موظفند بهعنوان نمادهایی از فرهنگ کُرد، آنها را حمایت و یاری کنند.
در پایان هم لوح تقدیر و هدایایی نقدی و غیرنقدی تقدیم فتانه و پدرش شد و در آخر هم جمع حاضر پس از گرفتن عکس یادگاری منزل آنها را ترک کردند.
براساس این گزارش، در اینجا به گوشهای کوتاه از زندگی فتانه ولیدی، هنرمند زن استان کردستان نیز اشارهای بکنم.
گذری کوتاه بر زندگی «فتانه ولیدی»
فتانه ولیدی در سال 1332 در شهر سنندج دیده به جهان گشوده است، از همان کودکی پیدا بود که او خواننده با استعداد و خوش صدایی میشود.
وی سپس در هنرستان عالی موسیقی تهران درس خواند و پس از آن در رادیو کودک تهران مشغول به کار شد.
زیبایی صدایش که نوجوانی بیش نبود بسیاری از بزرگان موسیقی آن زمان را متحیر کرد و با تنی چند از آنان نیز در ادامه فعالیت هنریش همکاری کرد، آهنگهای «صبری گل فروش»، «ئامان شیرین گیان»، «ئهی یاری نازداری»، «دیدهی گریان»، «له سه ر کانی» و «لایه لایه» از جمله مشهورترین آهنگهای وی بشمار میآیند.
وی متاسفانه در سن 21 سالگی بهعلت بیماری روحی ناشی شکست در ازدواج که برایش پیش آمد برای همیشه از دنیای هنر دور شد و او اکنون سالهاست که در کنج تنهایی خودش با پدرش در روستای حسن آباد سنندج روزگار میگذراند و از گذشته هنریاش جز عکسها و آثاری که از باقی مانده چیزی دیگری را نمیتوان پیدا کرد.
علاوه بر بیماری روحی که دچار آن شده است متأسفانه طی چند سال اخیر نیز به بیماری گواتر مبتلا شده که به صورت تودهی بزرگی کنار گلویش به چشم میخورد و نیازمند عمل جراحی میباشد.
گفتنی است، مادر فتانه 35 سال پیش از دنیا رفته و او دارای سه خواهر و یک برادر است که در تهران زندگی میکنند.
گزارش از «ویدا باغبانی»، خبرنگار ایسنای کردستان
انتهای پیام