آن‌چه از «تولستوی» به یادگار مانده

اشراف‌زاده‌ای که قدم به دنیای نویسندگی گذاشت، رمان‌نویس بزرگی که در ادبیات کودک هم دستی بر آتش داشت و نویسنده‌ برجسته‌ای که داستایوفسکی او را بزرگ‌ترین نویسنده هم‌عصر خود نامید...

اشراف‌زاده‌ای که قدم به دنیای نویسندگی گذاشت، رمان‌نویس بزرگی که در ادبیات کودک هم دستی بر آتش داشت و نویسنده‌ برجسته‌ای که داستایوفسکی او را بزرگ‌ترین نویسنده هم‌عصر خود نامید...

این‌ها عبارت‌هایی در وصف لئو تولستوی روس است که علاوه بر آثار ماندگاری چون «جنگ و صلح»، یادگاری‌های گرانبهایی از خود بر جای گذاشته که پس از گذشت 104 سال از مرگش، همچنان ارزش تکرار دارند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،‌ لئو تولستوی در خانواده‌ای اشراف‌زاده چشم به جهان گشود و همین او را از دیگر نویسندگان هم‌عصرش متمایز ساخت؛ هرچند در دوسالگی مادرش و در 9 ‌سالگی نیز پدرش را از دست داد و توسط عمه‌اش تربیت و بزرگ شد. اولین آثار منتشرشده از تولستوی رمان سه‌گانه‌ شرح‌ حال او به‌نام‌های «کودکی»، «نوجوانی» و «جوانی» بود که بین سال‌های 1852 تا 1856 منتشر شد. «جنگ و صلح» که در سال 1869 منتشر شد،‌ یکی از شاهکارهای ادبیات جهان محسوب می‌شود که شامل 580 شخصیت داستانی و تاریخی است. «آنا کارنینا» که در سال 1877 به چاپ رسید، از نگاه تولستوی، اولین رمان واقعی او بود. رمان «رستاخیز» هم که در سال 1899 منتشر شد، آخرین رمان او بود. تولستوی به ادبیات کودکان نیز بسیار علاقه‌مند بود و داستان‌ها و افسانه‌های زیادی در این زمینه نوشت.

«فئودور داستایوفسکی»، دیگر نویسنده‌ مشهور روسیه، ‌تولستوی را بزرگ‌ترین نویسنده‌ معاصر خود می‌دانست. «گوستاو فلوبر» نیز پس از خواندن «جنگ و صلح»، تولستوی را با شکسپیر مقایسه کرد. «ایوان تورگنیف» او را نویسنده‌ بزرگی می‌دانست و همواره به او توصیه می‌کرد که تا هنگام مرگ از نوشتن دست برندارد.

تولستوی

«آنتوان چخوف» زمانی در تمجید از تولستوی گفت: «وقتی ادبیات یک تولستوی دارد، نویسنده بودن لذت‌بخش و ساده می‌شود. حتی اگر بدانید خودتان هیچ‌کاری انجام نداده‌اید، چندان فاجعه‌بار نیست؛ چون تولستوی به‌جای همه این کار را انجام می‌دهد.»

تولستوی در طول دوران حیات ادبی‌اش، 11 رمان و رمان کوتاه، ‌هفت اثر فلسفی،‌ سه نمایش‌نامه و بیش از 25 داستان کوتاه نوشت. از آثار معروف او به «جنگ و صلح»، «آنا کارنینا»، «تمشک»، «قزاق‌ها»، «مرگ ایوان ایلیچ» و «ارباب و نوکر» می‌توان اشاره کرد.

به یاد این نویسنده و آثار ماندگارش برخی جمله‌های قصار او را مرور می‌کنیم:

*انسان تنها برای نیکی کردن آفریده شده است.

*در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند، وجود ندارد.

*کسی از دانش خود برخوردار می‌شود که به آن عمل کند.

*میان آدمیان چیزی نیست، جز دیوارهایی که خود ساخته‌اند.

*عشق ورزیدن کافی است، آن‌گاه همه‌چیز لذت‌بخش می‌شود.

*دوست داشتن رحمت است. مورد محبت قرار گرفتن، خوشبختی.

*آفتاب به گیاهی گرما می‌بخشد که سر از خاک بیرون آورده است.

*نیکی همه چیز را مغلوب می‌کند و خودش هرگز مغلوب نمی‌شود.

*بدون دانستن این‌که کیستم و چرا این‌جا هستم، زندگی ناممکن است.

*مردان بلندآوازه هرگز نمی‌میرند، زیرا که قبرشان، قلب نسل‌های آینده است.

*در زندگی هرکس طریق راستی و درستی را بپیماید، زودتر به هدف می‌رسد.

*آن عصای جادویی به من واگذار شده، این منم که باید چگونی استفاده از آن را بدانم.

*همه می‌خواهند بشریت را تغیر دهند، اما هیچ‌کس به تغییر دادن خویش نمی‌اندیشد.

*فرق انسان و سگ در آن است که اگر به سگی غذا دهی، هرگز تو را گاز نخواهد گرفت.

*بشر تا زمانی که زندگی را به عنوان چیزی مقدس باور نداشته باشد و به هم‌نوعان خود به چشم برادر نگاه نکند، زندگی دیگران را تباه خواهد کرد.

انتهای پیام

  • پنجشنبه/ ۲۹ آبان ۱۳۹۳ / ۰۰:۵۰
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 93082915384
  • خبرنگار : 71413