یک کارشناس ارشد روانشناسی با بیان اینکه طلاق عاطفی، ویروس ویرانگر زندگی زناشویی است، گفت: آمار رسمی طلاق در جامعه درصد ناچیزی از تعداد خانوادههایی که در شرایط طلاق عاطفی به سر می برند را نشان می دهد. آمار طلاق عاطفی در کشور 53 درصد است، یعنی از هر دو ازدواج در کشور یکی به طلاق عاطفی منجر شده است. جدایی خاموش تاثیرات متعددی در ابعاد گوناگون به جای می گذارد.
به گزارش سرویس «جوانان» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منیره کرمانی جهانگیر افزود: با وجود اینکه بیشتر ازدواجها با عشق و علاقه و محبت طرفین صورت میگیرد، اما در بیشتر موارد مشاهده میکنیم که زن و مرد با تمام تلاشی که در جهت انجام دقیق وظایف خود دارند، به مرور زمان، عشق و علاقه بینشان کمرنگ میشود و گاهی بهطور کامل محو میشود که به این نوع جدایی، اصطلاحاتی مانند طلاق عاطفی، طلاق روحی، طلاق پنهان، طلاق روانی، طلاق موذی یا طلاق خاموش اطلاق میشود. با همه سعی و تلاش همسران برای نرسیدن به مرحله جدایی، بسیاری از ازدواجها، منجر به طلاق رسمی و درصد بسیار بالاتری، به طلاق عاطفی منتهی میشود.
وی در ادامه گفت: طلاق عاطفی نقطه پایان زندگی زناشویی است، اما نه به شکل رایج و سنتی آن. زوجین در ظاهر به طورعادی در کنار هم زندگی می کنند، اما هیچ رابطه عاطفی با هم ندارند. این گونه جداییها درجایی ثبت نمی شود و جنبه رسمی و قانونی ندارد؛ بلکه یک قرارداد نانوشته و توافق نا گفته بین همسرانی است که به هر دلیلی تمایل به جدایی رسمی ندارند.
کرمانی جهانگیر اظهارکرد: معمولا واکنشهای منفی که در جامعه نسبت به طلاق قانونی وجود دارد نسبت به این مساله وجود ندارد وشاید متاسفانه همین امر منجر به روند پنهانی و رو به رشد این نوع طلاق در جامعه شده است.
این روانشناس اضافه کرد: طلاق عاطفی چون ویروسی ویرانگر به تدریج در روابط زناشویی نفوذ و در نهایت روابط عادی و عاشقانه آنها را دچار آسیبهای جدی میکند. متاسفانه همسران زمانی پی به عمق فاجعه می برند که که از لحاظ عاطفی فرسنگها از همسر خود – هرچند که از بعد فیزیکی در کنارشان هست- دور شدهاند.
وی درباره علل و ریشههای طلاق روانی گفت: تعارض ناشی از ارزشهای نو و سنتی، فقدان نگرش صحیح نسبت به ازدواج، تغییر سن ازدواج، پیش بینی نکردن مکانیسم ارضای جنسی، از میان رفتن لطافت جنسی به علت مشاغل جدید و ناسازگاریهای آن با ارزشهای سنتی، ازدواج اجباری تحت تاثیر عوامل اجتماعی و جو خانوادگی، ناهمسانی زوجین، عوامل روانشناختی مانند برخی بیماریها و اختلالات روانی مثل افسردگی، اضطراب ، عدم عکس العمل مناسب نسبت به یکدیگر، تنوع طلبی جنسی، ناکامی در عشق و تشدید فشارهای روانی از جمله این دلایل است.
کرمانی جهانگیر، افزایش تدریجی یکنواختی و دلزدگی و انباشت گلهمندی و رنجشهای مختلف، بی اعتنایی، بروز ندادن احساسات مثبت و نارضایتی، مشکلات اقتصادی شدید، نبود تناسب بین انتظارات و واقعیتها، اقامت یکی از همسران در خارج از کشور یا نزد والدین بیمار یا ماموریت که موجب جدایی فیزیکی می شود، دهن بینی، بدبینی و قضاوتهای نابجای زوجین از یکدیگر و تعلل بیجا و بیمورد زوجین در جهت حل مشکلات خود به دلایل گوناگون از دیگر دلایل طلاق عاطفی است.
این روانشناس ادامه داد: زوجین قادر نیستند برای دستیابی به آرامش، ذوق و سلیقه خود را به هم نزدیک کنند. اختلاف در موارد جزئی یا کلی، عشق و محبت را میشوید و جای خود را به خونسردی و گاه خشم می دهد. این زوجین، معمولا به مرحله تنفر و سپس به مرحله بیتفاوتی می رسند و بسیاری از آنان چون راه صحیح مبارزه با آن را نمی دانند و با حجم انبوهی از نفرت و سرخوردگی در درون خود مواجهند، پیوسته به انتقام می اندیشند.
وی در ادامه گفت: یکی دیگر از گذرگاههایی که به طلاق پنهان منتهی میشود، ادامه زندگی مشترک به شکل اجباری است؛ یعنی هر یک از همسران نه به انتخاب خود؛ بلکه به دلایلی همچون نبود امنیت مالی یا حفظ شخصیت اجتماعی، آینده فرزندان، یا احتمال آسیب دیدن آنان و وحشت از واکنشهای اطرافیان، به زندگی مشترک خود با دلسردی ادامه می دهند.
کرمانی جهانگیر با بیان اینکه از دیگر آفتهای زندگی مشترک سالم و زیبا، گرفتار شدن در چنبره روزمرگیست، تصریح کرد: زنان و مردانی که اسیر عادات همیشگی زندگی خود هستند و هیچ نیازی نمی بینند که نهال محبت خود را آبیاری کنند به ایفای وظایف و مسئولیتهایشان میپردازند و از اینکه گرم نگه داشتن محفل خانوادگی و ساختن فضایی مملو از آرامش جز از طریق عشق امکان پذیر نیست، غافل هستند. زنان می شویند و می روبند و مردان پول در می آورند و به سادگی روزهای مهم زندگی مشترکشان را از یاد می برند، از بیان احساساتشان به یکدیگر خودداری می کنند و هیچ حسی را به هم منتقل نمی کنند. اوج فاجعه زمانی است که هر دوی آنان خلاء عاطفی خود را نادیده می گیرند و به آن اجازه ظهور نمی دهند و با استدلال هایی چون از ما گذشته و زندگی سخت امروز مجالی نگذاشته، خود را فریب می دهند.
وی تصریح کرد: پس از رخ دادن طلاق عاطفی، زوجین احساس شکست و سرخوردگی را تجربه میکنند. آنان میدانند که در ازدواجشان شکست خورده است، حتی اگر با زندگی در کنار هم آن را پنهان کرده باشند، دچار خلاء عاطفی میشوند و احساس میکنند برای پر کردن این کمبود عاطفی نیاز به جایگزین دارند و در بسیاری از موارد ضلع سومی تشکیل میشود، و هر یک از زوجین غریبهای را وارد حریم خود می کنند که همین کار زمینهساز بسیاری از جرمها و جنایتها خواهد شد و حتی آن را یکی از دلایل همسر کشی مطرح کرده اند.
این روانشناس با بیان اینکه چنین خانوادههایی بستر مناسبی برای رشد جرم و بزه هستند،گفت: طلاق عاطفی تاثیرات بسیار نامطلوبی بر فرزندان بر جای میگذارد. فرزندان نیز چون والدین اعتماد به نفس پایینی دارند و حتی علیرغم مخفی کاری والدین به فراست، خلاء عاطفی حاکم بر جو خانواده را حس می کنند و اغلب در حسرت محیطی گرم و صمیمانه به سر میبرند. به طور کلی طلاق عاطفی نیز با شدت کمتر و بیشتر همان تاثیرات مخرب طلاق رسمی را به جای می گذارد.
تدابیر لازم جهت پیشگیری از بروز طلاق روانی
وی تاکید کرد: باید بدانیم دوست داشتن و عشق، آموختنی است. عشق بین زن و مرد ، مانند نهالی است که اگر از آن مراقبت به عمل نیاید ، خشک خواهد شد ، پس به این مساله اکتفا نکنید که یکبار ابراز علاقه، برای همیشه کافی است، بیشتر زوجها در طول روز حتی یکبار هم به صورت هم نگاه نمیکنند یا حرفهای تازهای برای گفتن ندارند.
کرمانی جهانگیر افزود: اگر زن و مرد با روانشناسی هم آشنا و به تفاوتهای اخلاقی و رفتاری یکدیگر بهطور کامل واقف باشند ، هیچگاه از رفتار طرف مقابل، سوء تعبیر نخواهد شد. سعی کنید حالات، روحیات، نیازها و توقعات همسرتان را بهخوبی شناسایی کنید و در تامین آنها بکوشید.
وی تاکید کرد: زمانی را برای گفتوگو و ابراز محبت و تبادلنظر با همسرتان اختصاص و این امر را در اولویت قراردهید و اشتغال و فرزند و... را بهانهای برای فرار از این موقعیت نکنید. سعی کنید به مرور زمان، مدت گفتوگوی خصوصی را بیشترکنید. دقت کنید که صحبتهای شما باید غیر از بیان گزارش کاری روزمره و بیان مشکلات تکراری و معمولی روزانه باشد. این صحبتها گرچه مهم هستند ولی آنها را به زمان دیگری در طول روز بسپارید و در این زمان، ارتباط نزدیکتری با همسرتان داشته باشید و حرفهایی از نوع حرف دل بگویید و در عین حال با همسرتان همدلی کنید.
این روانشناس تاکید کرد: یادگیری و به کار بردن مهارتهای گفتوگوی سالم در حل اختلافات خانوادگی، باعث میشود رنجشها در دل انباشته نشود و همه دلخوریها، جای خود را به محبت و صمیمیت بدهد. به علت نا آگاهی زوجها از روش گفتوگوی سالم، بیشتر صحبتها به مشاجره ختم میشود.سعی کنید هنگام صحبت، ابتدا به نکات مثبت همسرتان اشاره کنید، خشمگین نشوید، خود را نیز در ماجراهای پیش آمده مقصر معرفی کرده و قبل از هر چیز، شما عذرخواهی و بیان کنید که منظورتان از صحبت کردن، فقط حل مساله و رسیدن به تفاهم میباشد. در ضمن، مانع حرف زدن همسرتان نشوید و به او هم فرصت اظهارنظر بدهید.
وی افزود: هرگز صحبتهای خود را با طعنه، زخم زبان، کنایه و پایین آوردن شخصیت و حرمت همسرتان بیان نکنید. با همسرتان مقابله به مثل نکنید. سعی کنید همیشه شما پیشقدم شوید و با رفتار محبتآمیز، مهربانی را به او آموزش دهید. باید بیاموزید که توقعات و نیازهای خود را بدون نکوهش دیگری بیان کنید. نسبت به همسر خود، نگرشی مثبت و مطلوبی داشته باشید و به او همواره احترام بگذارید و محبت و عواطف خالصانه خود را نثار او گردانید.
این روانشناس در ادامه گفت: از پیشداوری و تصمیمگیری براساس تصورات خود، پرهیز کنید. باور داشته باشید که همسرتان انسانی منحصر به فرد و یک امانت الهی و همان کسی است که در دوران نامزدی، آرزوی با او بودن را داشتید. خودتان برای زندگی تان تصمیم بگیرید و نگذارید بهخاطر رضایت خاطر اطرافیان، در تصمیمات منطقی خود دچار تزلزل شوید.
وی تاکید کرد: تصور نکنید یک زندگی ایدهآل، زندگی است که در آن هیچ اختلافنظری نباشد و آرامش کامل بر آن حاکم باشد؛ بلکه اختلافنظر همیشه وجود خواهد داشت. نکتهای که مهم است، نحوه برخورد و حل اختلاف است. فراموش نکنید که اختلافات و تفاوتها، موجب تفاهم بین همسران میشود، اگر بدانیم چگونه از آنان استفاده کنیم.
این روانشناس افزود: اگر رنجشی قابل چشمپوشی میباشد، از آن بگذرید ولی اگر برایتان مهم است، هر چند که مساله کوچکی باشد، آن را به طرز صحیحی با همسر خود در میان بگذارید. همسرانی که بر سرهر مساله جزیی با هم مجادله دارند، به تدریج باید شاهد مرگ عواطفشان باشند.
کرمانی جهانگیر که با مجله سپیده دانایی سخن میگفت، در پایان به زوجین تاکید کرد: شاد و با نشاط باشید و این شادی را به همسرتان نیز هدیه کنید. زوجهای شاد و با نشاط نسبت به زوجهای ناسازگار و ناراضی، عملکرد بهتری در ابراز علاقه و عواطف خواهند داشت. پس برای سلامت جسم و روح خود و همسرتان، وقت و انرژی صرف کنید. اگر هدف، عشق و حفاظت از آن است، باید بهای این حفاظت را با گذشت و ایثار بپردازید.
انتهای پیام