اژدر محمودی، هنرمند 74 سالهای است که 60 سال از عمرش را صرف نقاشی قهوهخانهای کرده است. نخستین کارش یک پردهی هفت متری از واقعهی کربلا بود.
این هنرمند پیشکسوت در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، دربارهی علاقهاش به هنر و شروع کارش در این حوزه، اظهار کرد: از وقتی یادم میآید، یعنی از هفت سالگی، به نقاشی خیلی علاقه داشتم و هرچه پول دستم میآمد خرج مداد و کاغذ میکردم. وقتی نوجوان شدم و در طراحی کاملا حرفهای بودم، تصمیم گرفتم نقاشی رنگ روغن کار کنم. آنوقتها در زنجان فقط یک نقاش زندگی میکرد که او هم منظره میکشید. روزها از کنار کارگاه او رد میشدم تا اینکه یاد گرفتم چگونه برای خودم رنگ درست کنم. آن موقعها اینطور نبود که استادان نقاشی آموزشگاه بزنند و به شاگردان هنرشان را بیاموزند. من مجبور شدم برای علاقهام با نگاه کردن و بدون ارتباط مستقیم با استاد، نقاشی را یاد بگیرم.
او ادامه داد: پرده اولم را در سال 1335 وقتی 16 سالم بود از واقعهی کربلا کشیدم. این پرده 3×2/5 مترمربع بود. دومین پرده را که شمایلی از چهرهی حضرت عباس (ع) بود، بعد از این تابلو شروع کردم و آن را به خواهرم که در عراق زندگی میکرد، دادم که به مسجد حضرت ابوالفضل (ع) ببرد تا در آنجا نصب شود. نذر کرده بودم که حتما این کار را بکنم.
محمودی دربارهی علاقهاش به پرداختن به مضامین واقع کربلا در نقاشیهایش، گفت: از همان ابتدا بهخاطر علاقهام به انبیا و امامان معصوم (ع) دوست داشتم پردههایی با موضوع زندگی آنها نقاشی کنم. شب تاسوعا و روز عاشورا خیلی سرم شلوغ میشد و تابلوهای بزرگ و کوچک را با موضوع چهره امام علی (ع)، امام حسین (ع)، حضرت قاسم (ع) و وقایع دشت کربلا نقاشی میکردم. تابلوهای کوچک را سفارشی برای مردم میکشیدم و خرجم را از فروش آنها بهدست میآوردم و سالی دو پردهی بزرگ هم کار میکردم.
این هنرمند ادامه داد: آن زمان مردم علاقه داشتند که تابلوهای کوچکی از شمایل امامان را به دیوار خانههایشان بزنند. وقتی بچههای کوچک زبان باز میکردند و از پدر و مادرشان میپرسیدند این عکس کیست؟ شخصیت امامان برای آنها توضیح داده میشد و کودکان از همان کودکی با بزرگان دینشان و زندگی آنها آشنا میشدند. من خیلی خوشحال بودم که کارهای من میتوانست راهی برای آشنایی بچهها با معصومان باشد.
او دربارهی ارزش پردههای بزرگ نقاشی قهوهخانهای نیز اظهار کرد: پردههای بزرگ را افراد خاصی میخریدند، چون هر کسی قادر نبود پول آنها را بپردازد. برای پردهی اولم 150 تومان گرفتم که آن زمان میتوانستم با آن یک خانهی 100 متری بخرم. این پردهها را میبردند و برای مردم داستان آنها را نقالی میکردند. بعد از چند سال به کشیدن داستانهای شاهنامه رو آوردم و در کنار آنها گاهی تابلوهایی با موضوع امام نیز کار میکردم.
محمودی در ادامه به اصول طراحی چهرهی شخصیتها در نقاشی قهوهخانهای اشاره کرد و گفت: برای کشیدن چهرهی امامان سعی میکردم حالت معصومانهای به آنها ببخشم. مثلا این را میدانستم که اگر مردمک چشمها را به سمت بالا بکشم صورت معصومیت خاصی پیدا میکند و برعکس برای شخصیتهایی مانند حرمله و عمرسعد، از مردمکهایی به سمت پایین استفاده میکردم که چهره را خیره و عصبانی نشان میداد.
این هنرمند دربارهی احساسش به این کار توضیح داد: خیلی وقتها به من میگفتند، تو عقلت را از دست دادهای، اما واقعا وقتی صحنههای کربلا را کار میکردم، احساس میکردم شخصیتها با من حرف میزنند. آن زمان، عکسی نبود که بخواهم از کارها کپی کنم. از روی کتاب میخواندم و میکشیدم. مثلا میخواندم «امام حسین (ع)»، «گودال قتلگاه»، «طفل ششماهه»، «میدان جنگ»، «لشکر عمر سعد»، «تیر حرمله» و... و باید خودم اینها را در ذهن مجسم میکردم و روی پرده میآوردم. یک پردهی نقاشی من بیشتر از 100 صحنه داشت که توسط نقالان روایت میشد.
محمودی در پایان افزود: بیشتر از 60 سال است که نقاشی قهوهخانهای کار میکنم و حالا هم یک کارگاه کوچک آموزشی دارم و در کنار آن قلمزنی هم میکنم.
انتهای پیام