روزبه بمانی میگوید: اگر عنوان شورای شعر و ترانه را از شورای ممیزی به شورای کارشناسی بدل کردهاند، این نشان میدهد برخی میدانند خط قرمز کشیدن بر شعر کار غیرکارشناسانه و غیراخلاقیای است؛ اما تنها با اسم گروه بازی شده و در نهایت کار این شورا ممیزی و ممنوعیت است.
این ترانهسرا در گفتوگو با خبرنگار ادبیات ایسنا، درباره وضعیت ترانهسرایی امروز گفت: وضعیت ترانهسرایی بالقوه خوب است، اما در فعل شرایط جور دیگری است و به دلیل محدودیتهایی که برای کارهای نو و باجسارت ایجاد میشود، همه ترانهها نمیتوانند امکان انتشار پیدا کنند و این شرایط به دلیل وجود ممیزی است.
بمانی در پاسخ به این سوال که چرا ما کمتر اجرای ترانههای اجتماعی را میبینیم گفت: خوانندههایی که کار اجتماعی بخوانند کم داریم و شرایط ممیزی کمتر اجازه میدهد که خوانندهها بخواهند وارد حوزه ترانههای اجتماعی شوند که هم نیاز روز است و هم مخاطب دارد. بهترین ترانههای ما ترانههایی هستند که شنیده نمیشوند و در واقع چیزی که ما میشنویم به دلیل ضعف مضمون در ترانه نیست، بلکه به دلیل وجود ممیزی است.
او درباره اینکه چقدر ترانههای اجتماعی با استقبال مخاطب مواجه میشوند هم گفت: ما به عنوان یکی از جوانترین کشورها در هر ژانری که بنویسیم، مخاطب خاص خودش را پیدا میکند؛ اینگونه نیست که مخاطب از ترانه اجتماعی استقبال نکند. قشر مهمی از جامعه ما دانشجوست که هم دغدغه اجتماعی دارد و هم دوست دارد خودش را در ترانه پیدا کند. بحثهای عاشقانه یکی از جنبههایی است که مخاطب از آن استقبال میکند و مسلما جنبههای دیگری هم وجود دارد که میتواند نظر مخاطب را جلب کند. اما شاید مخاطب ما آنقدر از این مضامین دور بوده که یادش رفته چنین مضامینی هم وجود دارد. در نتیجه منتشر نشدن ترانههای اجتماعی به دلیل نبود مخاطب نیست، بلکه دلیل اصلی موانعی است که بر سر راه تولید این ترانهها وجود دارد.
بمانی همچنین درباره تاثیر ترانههایی که به صورت زیرزمینی منتشر میشوند بر سلیقه مخاطب و بر ترانههای رسمی عنوان کرد: وجود همین موسیقی زیرزمینی اجتماعی و استقبال مخاطب از آن نشان میدهد که چقدر ترانههای اجتماعی میتواند مخاطب داشته باشد. البته شاید عنوان موسیقی فارغ از مجوز بهتر از موسیقی زیرزمینی باشد و باید گفت که بخشی از این نوع موسیقی جزو پرمخاطبترین، پرتیراژترین و محبوبترین ترانههای روز است که چه در ترانه اجتماعی و چه در ترانه عاشقانه فریاد و عصیان دارد که نشاندهنده این است که ما در فضای رسمی نتوانستهایم اینگونه حرف بزنیم و همه این حرفها به جایی رفته که نیازی به ممیزی ندارد.
او تاکید کرد: حرفهای من به معنای تایید همه آن چیزی که به اسم موسیقی غیرمجاز منتشر میشود نیست و در عین حال همه این موسیقی را رد نمیکنم. میخواهم بگویم گاهی تاثیرگذاری موسیقی غیررسمی از موسیقی رسمی بیشتر است، چون این موسیقی محدودیتی ندارد و با جاذبه تصویری هم همراه میشود. در واقع آستانه تحمل برای عصیانی که در این موسیقی هست، در ممیزی وجود ندارد؛ در نتیجه در موسیقی غیرمجاز از این فضا استفاده شده و تاثیرگذار هم بوده؛ چه تاثیر مثبت و چه تاثیر منفی.
روزبه بمانی درباره گروهی که به ممیزی ترانه میپردازند هم گفت: کسانی که در گروه ممیزی در وزارت ارشاد هستند باید روزی جوابگو باشند که چطور روزی به عنوان شاعر وارد این گروه شدهاند، اما به واژههایی که در هر جمله یک معنا دارند اجازه انتشار نمیدهند. رویکرد آدمها در این گروه مشخص است و اگر اسم این شورا را از گروه ممیزی به گروه کارشناسی تغییر دادهاند، نشان میدهد که در این گروه کسانی هستند که میدانند خط قرمز کشیدن بر شعر کاری غیراخلاقی است اما تنها با اسم گروه بازی شده و در نهایت کار این شورا ممیزی و ممنوعیت است. اگر هم این شورا مدعی است که ترانهها را از لحاظ کیفی بررسی میکند، چرا باید ترانه ضعیفی از یک شاعر را به ترانهای قوی بدل کند.
او ادامه داد: جامعه بهترین میزان است و چه کسی به خودش اجازه میدهد به جامعه بگوید چه چیزی را بشنود و چه چیزی را نشنود و به ترانهسرا بگوید از چه چیزی بنویسد؛ آن هم به ترانهسرایی که مجموع کارش بیشتر از شاعران این شوراست. ترانهسراها خودشان در این جامعه زندگی کردهاند و خط قرمزها را بهتر میشناسند.
این ترانهسرا با اشاره به حذف کردن برخی واژهها از ترانه گفت: بدتر از اینکه برخی واژهها چون آغوش در ترانه مجوز نمیگیرند، زیرنویسهایی است که زیر عبارتهایی که باید حذف شوند، مینویسند. زیرنویس این عبارتها بسیار زشت است و گاهی از یک خط شعر استنباطی میکنند که واقعا خجالتآور است و گاهی باعث میشود آدم فکر کند چطور آنها توانستهاند از یک تصویر عاشقانه چنین تصویر مستهجنی بیرون بیاورند.
او افزود: ممیزی در گذشته و آینده همیشه بیفایده است و نتیجه آن انتشار چیزهایی میشود که هیچکدام از ما نمیخواهیم منتشر شوند. نتیجه ممیزی انتشار ترانههایی است که واقعا مستهجن است. ممیزی این است که بخواهیم فکر کسی را منطبق با فکر خود کنیم و این خشکاندن خلاقیت است. اگر قرار است همه ما مانند شورای شعر و ترانه بنویسیم، چرا اصلا ما ترانهسراها باشیم؟ همین شاعران میتوانند خودشان ترانه بنویسند و منتشر کنند. مانند اتفاقی که سالهاست برای ترانههای تولیدی تلویزیون افتاده است و تنها گروه محدودی ترانههایشان منتشر میشود.
بمانی درباره تاثیر مناسبات مالی در ترانهسرایی هم گفت: مناسبات مالی در همه جا وجود دارد؛ در بازیگری، ورزش و خوانندگی هم هست. اینکه بسیاری به طمع دلایل مالی وارد کار ترانهسرایی میشوند در حوزههای دیگر هم هست. باید دید که آیا آنها میتوانند ماندگار شوند.
او در پاسخ به این سوال که ایا میتوان ایرادهای ترانه را با موسیقی و ملودی پوشاند گفت: هیچ ایرادی در هیچ نقطهای از بین نمیرود. اینکه موسیقی توانایی دارد شکستهای شعری و مشکلات قافیه را بپوشاند به این معنی نیست که میتواند ایراد شعر را از بین ببرد. در واقع ترانههای نوشتهشده کارنامه شاعر را نشان میدهد. گاهی ترانهسرا تشخیص میدهد وزن را بشکند تا حس متفاوتی به مخاطب بدهد و یا به نفع موسیقی کنار برود؛ این حرف دیگری است. اما اینکه ما بخواهیم اشکالات خود را پشت این حرفها پنهان کنیم نشان از ضعف ترانهسرا دارد.
انتهای پیام