افروغ نوشت: در مراسم جشن عروسی پسر یکی از دوستان قدیمی، دوست جوانی از بنده پرسید: چرا با فساد مبارزه نمی شود؟ گفتم: قرار نیست مبارزه ای صورت گیرد، اما قرار است حرفش زده شود، چون این حرف سرپوشی است بر فساد و عدم مبارزه با فساد اقتصادی. شرایط فعلی نظام و نه اصل آن، گواهی است بر این نکته که مبانی توجیهی آن بر پایۀ فساد است. یعنی ریشه کن کردن فساد همان و از بین رفتن وضع موجود همان.
به گزارش ایسنا، در ادامه یادداشت افروغ در فردانیوز میخوانید: این بدان معناست که مبارزه با فساد بسیار پر هزینه است و عملاً با مخالفت زیادی روبرو خواهد شد. به همان میزانی که فساد ریشه دوانده و مبنای توجیهی وضع موجود شده است، باید از مبارزه با آن هم دَم زد. شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی عملاً در دست و برای عدهای شعاری است برای فساد بیشتر و نه مقابله با ریشه های ساختاری آن.
نه اینکه از قضا سرکنگبین صفرا فزوده باشد، بحث قضا و تصادف در کارنیست، بحث شناخت و عمد در کار است. قرار است سرکنگبین صفرا بیفزاید، اصلا سرکنگبینی در کار نیست. نما و سرابی از آن وجود دارد. در این بین ممکن است شاهد چند مانور تبلیغاتی و یا برخورد با فاسدان جزء و یا حتی به صورت نادر برخورد با معلول های کلان هم باشیم، این در حالی است که بدون مقابله ساختاری، حتی برخورد با سرمنشأها و دانه درشت ها هم دردی را درمان نمی کند، چه آنکه برخورد با دانه درشت ها را هم شاهد نیستیم.
ریشه کن کردن فساد را نباید منحصر به مقابله با رفتارهای غیر قانونی کرد، حتی بسیاری از قوانین و امتیازات تعریف شدۀ ما هم در کنار بی توجهی به ظرف تحقق بسیاری از قوانین، فسادزاست. به عبارتی، مبارزه با فساد، هم قانون و ناظر خوب و هم ظرف تحقق مناسب می خواهد. تجلی و بروز فساد اقتصادی را نباید تنها در ساختارها و رفتارها و حتی قوانین اقتصادی صرف جستجو کرد.
با توجه به نگرش سیستمی، زیر ساخت فساد اقتصادی را می توان حتی در ساختارها و رفتارهای سیاسی و فرهنگی هم جستجو کرد. آیا برای مثال بین مبانی ایدئولوژیک فاقد نقادی و نظارت جمهوری اسلامی و تظاهر و نفاق و مألاً بین نفاق و فساد اقتصادی رابطه نیست؟ آیا در ظرف تمرکزگرایی و اقتصاد نفتی می توان با فساد اقتصادی مبارزه نمود؟ آیا ریشۀ فسادهای اصلی در نفت و قدرت دولتی نهفته نیست؟ آیا در شرایطی که سازمان های دینی ما وابسته به بودجۀ دولتی هستند، می توان شاهد نظارتی قوی و مستمر بر عملکرد سازمان های دولتی و نظارت بر تحقق و حُسن اجرای مبانی نظری- ایدئولوژیک نظام بود؟ آیا در شرایط فقدان نظام شفاف و روشن مالیاتی و نظام یارانه ای به این شکل و شمایل، می توان توقع مقابله با فساد را داشت؟ آیا اصولاً نظام رانتی خود مظهری از فساد اقتصادی نیست؟
دوست من، هرگاه حوزه ها و نهادهای دینی را به لحاظ مالی مستقل دیدی، هرگاه شاهد تمرکززدایی در ادارۀ کشور بودی، هرگاه عملاً دیدی از اقتصاد نفتی فاصله گرفته شده است، هرگاه زمینۀ بهره مندی های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ناشی از تظاهر و نفاق را کور دیدی، هرگاه دیدی به نام مصلحت سر حقیقت را ذبح نمی کنند و مصلحت را روح حقیقت تفسیر و تعبیر می کنند، هرگاه نظام مالیاتی روشنی را حاکم دیدی، هرگاه در کنار عدالت توزیعی، عدالت در تولید را محقق و بودجه را جاری و ساری به سمت تولید دیدی، آن گاه یقین کن که برخورد با فساد اقتصادی دارد جدی می شود.
انتهای پیام