رییس جهاد دانشگاهی در آستانه سیوچهارمین سالگرد تاسیس این نهاد، طی گفتوگویی با خبرنگار علمی ایسنا، ضمن تاکید بر ضرورت وجود نهادها و سازمانهای غیردولتی توانمند برای توسعه علمی و فناورانه کشور تاکید کرد: تحقق پیشرفت، حاصل یک برنامهریزی جامع و هماهنگ عملکردن کلیهی نهادهای مرتبط است و هیچ برنامه پیشرفتی با چهار سال عمر یک دولت به نتیجه نمیرسد.
متن گفتوگوی ایسنا با دکتر طیبی را میخوانید:
جهاد دانشگاهی از جمله نهادهای غیردولتی فعال در توسعه علم و فناوری کشور است، چقدر وجود چنین ساختاری را در حال حاضر برای کشور ضروری میدانید؟ آیا لزومی به ادامهی فعالیت جهاد دانشگاهی هست؟
اگر به اساسنامه جهاد دانشگاهی رجوع کنید توسعه فرهنگی، توسعه علمی و فناورانه و تجاریسازی آن و ارائهی آموزشهای تخصصی جزء ارکان اساسی اساسنامه هستند. این سه موضوع، در تحقق برنامه پیشرفت کشورها بسیار مهم محسوب میشوند. در کشورهاییکه برنامههای خوبی برای پیشرفت دانشبنیان خودشان طراحی میکنند، سازمانهایی را تاسیس میکنند که این سازمانها به لحاظ ساختاری غیردولتی بوده و برخی از سه عنصری را که به عنوان عناصر اصلی پیشرفت بیان کردم به عنوان مسوولیت این سازمانها تعیین میکنند که عمدتا نیز ماموریتهای تولید علم، تولید فناوری تا تجاریسازی کامل آن است. این سازمانها را از این جهت غیردولتی طراحی میکنند که بتوانند ماموریتهای مهم خود را خارج از ضوابط دست و پاگیر دولتی به صورت میانبر طی کنند تا با موفقیت در ماموریتها، ایجاد غرور و عزت ملی و خودباوری کرده و همچنین برخی از مشکلات کشورها را سریعتر حل کنند. موسسه فرانهوفر آلمان و کایست کره جنوبی و دهها نمونه دیگر از جمله این موسسات هستند. مشکل در کشور ما این است که در ظاهر حرف و اراده برای پیشرفت دانشبنیان و رسیدن به اقتصاد دانشبنیان وجود دارد ولی در عمل قانونگذاری و نهادسازی مناسب و کارا شکل نمیگیرد و لذا ممکن است برخی احساس کنند که ضرورتی برای وجود جهاد دانشگاهی نیست. اگر مبنای تحقق اقتصاد دانشبنیان متکی بر تولید ملی در همه جای دنیا توسعه علمی و فناورانه است، پس باید سعی کنیم با تمام وجود جهاد دانشگاهی را که وظیفهی الگوسازی وجود توانمندی توسعه علمی و فناورانه را در کشور به عهده دارد حفظ کنیم.
اشاره کردید هنوز اراده قاطع و نهادسازی لازم در کشور برای پیشرفت دانشبنیان و تحقق اقتصاد دانشبنیان متکی بر تولید ملی به وجود نیامده، از نظر شما دلیل آن چیست؟
چه در قبل از انقلاب و چه در بعد از انقلاب همه دولتهایی که مسوولیت به عهده گرفتهاند مدعی حرکت در این زمینه بودهاند. منتهی مشکل این بوده که ما مسوولین مملکت را بیشتر از جنبهی میزان سیاسی بودنشان انتخاب میکنیم و نه میزان تخصص آنها در مسوولیتی که قرار است به عهده بگیرند. اگرچه مومن، انقلابی بودن و داشتن درک سیاسی درست از عوامل مهم انتخاب مسوولان باید باشد ولی متخصص بودن در حوزه مسولیتی خود باید شرط کافی در انتخاب مسوولان باشد. آن هم تخصصی که در اثر کار علمی و در عرصهی عمل کسب شده است. مدیرانی که فقط سه ویژگی سیاسی، مومن و انقلابی بودن را دارند و فاقد تخصص هستند به راحتی در مقابل پیشنهادات غلط کارشناسان عقبنشینی میکنند. نکتهی مهم بعدی این است که متاسفانه کشور به شدت سیاسی شده است و گروه های سیاسی با زدن برچسبهای گوناگون میخواهند رقیب خود را از صحنه سیاسی کشور به صورت کامل حذف کنند. تحقق پیشرفت حاصل یک برنامهریزی جامع درست و هماهنگ عملکردن کلیهی نهادهای مرتبط است. هیچ برنامه پیشرفتی با چهار سال عمر یک دولت به نتیجه نمیرسد، لذا وقتی چنین حالتی حادث میشود و شما هم پول نفت بیدردسر را دارید، اگر اوضاع و احوال سیاست خارجی خوب باشد که میروید هرچه نیاز دارید از خارج خریداری میکنید و در نهایت یک صنعت و اقتصاد وابسته شکل میگیرد و اگر هم شرایط سیاسی مثل دوران دولت نهم و دهم باشد که وضع اقتصاد مملکت همین میشود که الان میبینید، هم همه درآمد ارزی کشور را هزینه کردهایم و هم صاحب هیچ چیز ارزشمندی نشدهایم.
بحث شرکتهای دانشبنیان بسیار داغ است، چقدر این شرکتها میتوانند نقش موثری در تحقق اقتصاد دانشبنیان ایفا کنند؟
بایدابتدا بررسی کنیم که این شرکتها براساس کدام اسناد بالادستی و برای تحقق چه اهدافی از این اسناد تاسیس شدهاند. در قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانشبنیان اشارهای به این اسناد نشده است، چون اصولا اسنادی وجود ندارد. همانطور که عرض کردم هنوز اراده قاطع برای رسیدن به اقتصاد دانشبنیان در کشور شکل نگرفته است، زیرا یکی از ضرورتهای اصلی حرکت در این مسیر، تدوین استراتژی توسعه صنعتی کشور بر مبنای رسیدن به اقتصاد دانشبنیان و همچنین شکلگیری صحیح نظام ملی علم، فناوری و نوآوری در کنار ثبات سیاسی حاصل از وحدت گروههای سیاسی، در امور مربوط به مصالح ملی کشور، به ویژه در امر توسعه است. تشکیل سریع شرکتهای دانشبنیان و پرداخت وامهای کلان به آنها بدون اینکه قانون استفاده از محصولات ساخت داخل تدوین شده و حلقه اعلان نیازهای واقعی کشور در صنایع مختلف کامل شده باشد و در حالی که هنوز رتبهبندی شرکتها و تاسیس آزمایشگاههای مرجع برای تایید کیفیت محصولات آنها شکل نگرفته و از طرفی فرهنگ استفاده از محصولات داخلی هم برای مدیران و هم برای مردم به صورت یک عرق ملی در نیامده و به صورت قانونی نیز مدیران ملزم به استفاده از این محصولات نیستند، باید در موفقیت شرکتهای دانشبنیان قدری با تامل بیشتر نگاه کرد و مشکلات گفته شده را هرچه سریعتر برطرف کرد. اگر خدای ناکرده اینکار با هوشمندی و سرعت لازم انجام نشود، ممکن است داستان وامهای زودبازده دولت قبل در مورد شرکتهای دانش بنیان تکرار شود. مشکل دیگری که ما در کشورمان دچار آن هستیم این است که چون نمیتوانیم برنامهریزی جامع و درازمدت کنیم، بیشتر به دنبال راهکارهایی میگردیم که فکر میکنیم ایجاد آن راهکارها ما را به مقصد میرساند. کشور چین با اراده و برنامهریزی دولت ابتدا از طریق همان شرکتهای دولتی و شبه دولتی صاحب دانش و فناوری و صادرات آنها شد اگرچه بخش خصوصی را هم به سرعت در کشور توسعه داد. این را میخواهم بگویم که موفقیت شرکتهای دانشبنیان و بخش خصوصی مستلزم انجام یک برنامهریزی درست است والا صرف خصوصیکردن و شرکت دانشبنیان ایجاد کردن، مشکلی را حل نمیکند.
چه اشکالاتی از نظر شما در عدم کارآمدی مناسب نظام ملی علم، فناوری و نوآوری در کشور وجود دارد؟
کشور ما باید به لحاظ ویژگی انقلاب اسلامی ایران هم دارای اقتدار دانشبنیان در حوزه دفاعی و هم اقتصاد دانشبنیان در حوزه رفاه و معیشت مردم و عدالت اجتماعی باشد. در حوزه دفاعی ظاهرا استراتژیهای توسعه مشخص است؛ ولی در حوزه اقتصاد دانشبنیان همان طور که گفتم کشور فاقد استراتژی توسعه صنعتی است که مبنای برنامهریزی تولید علم تا تجاریسازی در نظام ملی علم، فناوری و نوآوری قرار گیرد و جهتگیری کاری آنرا تبیین کند. نکتهی مهم دیگر اینکه بین شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان سیاستگذار عالی در این نظام و دولتها به عنوان برنامهریز اجرایی، هماهنگی مناسب برای اجراییشدن سریع مصوبات وجود ندارد. در این مورد به همین میزان بسنده کرده ولی باید برای حل این مشکل اقدام جدی و سریع صورت پذیرد.
شفاف نکردن مسوولیتهای وزارتخانهها و سازمانهای مرتبط و حتی معاونین رییس جمهور در مسیر تبدیل علم به فناوری و تولید ثروت از دیگر مشکلات نظام ملی علم، فناوری و نوآوری ما است. هنوز تکلیف وظایف وزارت علوم و معاونت علمی به درستی تبیین نشده و نقش وزارتخانههای صنعتی حاضر مثل وزارت نفت، نیرو و کشاورزی در تولید فناوری و تجاریسازی و استفاده از آن شفاف نیست و نقش مهم وزارت صنعت، معدن و تجارت هم تعریف نشده است.
آیا راه مشخصی را برای ساماندهی این مشکلات پیشنهاد میکنید؟
به نظر من یک هیات عالی از افراد علمی، متخصص و صاحبنظر دلسوز نظام و غیرسیاسی که مسوولیتی در حوزه اجرایی ندارند، باید عارضهیابی مشکلات توسعه اقتصادی دانشبنیان کشور را انجام داده و توصیههای خود را به مسوولان ارشد نظام برای تصمیمگیری ارائه کنند. با ظرفیتهای خوب موجود در کشور در صورت اصلاح برنامهریزیها هنوز فرصت مناسبی تا افق 1404 برای تحقق اقتصاد دانشبنیان و عدالتمحور در کشور داریم.
به نظر شما نقش سیاست خارجی در تحقق اقتصاد دانشبنیان چیست؟
در سوالهای قبل شما اشاره کردم مهمترین اصل در تحقق اقتصاد دانشبنیان، برنامهریزی درست است؛ چه کشور در حال تحریم و بسته بودن فضای ارتباط با خارج باشد و چه در حالت رفع تحریم و باز شدن فضای ارتباطات خارجی. ازنظر من تحریم، شرایط مناسبی برای پیشرفت کشور نیست. باز شدن دربهای کشور بدون داشتن برنامه نیز نمیتواند کمکی به تحقق اقتصاد دانشبنیان کشور کند. کشور باید ضمن تلاش برای حل مشکلات سیاست خارجی و فراهم شدن ارتباط با دنیا، دارای برنامهریزی کاملا هوشمندی برای استفاده از این شرایط جهت پیشرفت کشور باشد. ما نباید بازار کشور را در زمینههایی که دارای توانمندی داخلی هستیم به خارج واگذار کنیم و اگر در زمینهای مجبور هستیم حتما در مقابل امتیاز انتقال فناوری باشد. روش اینکار در همان برنامهریزیها و روشهای اجرایی مشخص میشود.
انتهای پیام