دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با اشاره به سیستم فعلی ممیزی کتاب گفت: ناشران ایده مشخصی برای تشکیل کارگروههای تخصصی کتاب و ممیزی کتاب ندارند.
محمود آموزگار در گفتوگو با خبرنگار کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره روند تصویب آییننامه تشکیل کارگروههای تخصصی بررسی کتاب در مؤسسههای انتشاراتی که طبق اعلام علی شجاعی صائین - مدیر اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - کلیات آن به تصویب کمیته تخصصیِ منتخب هیأت نظارت بر ضوابط نشر رسیده است گفت: باید آییننامه بیرون بیاید که ما بررسی کنیم و نظر بدهیم تا مشخص شود این آییننامه تا چه حد میتواند از حجم مشکلات کم کند.
او با تاکید بر اینکه شیوه بررسی فعلی کتاب تا به حال مشکلات زیادی را در پی داشته است ادامه داد: از مهمترین این مشکلات متفاوت بودن استنباطها از شیوه بررسی بررسان کتاب است چون در این شکل طبیعی است که استنباطهای مختلف منجر به تصمیمگیریها و اظهارنظرهایی میشود که با هم اختلاف دارند و باعث به وجود آمدن بسترهای متفاوتی برای بررسی کتاب میشوند که ما آن را به برخورد سلیقهیی تعبیر میکنیم.
آموزگار در عین حال افزود: برای رفع و رجوع اینگونه اختلافات مرجعی مثل هیأتهای نظارت و خود اداره کتاب میتواند مؤثر واقع شود که این خود ساز و کاری میطلبد. تصمیم واگذاری ممیزی به انتشاراتیها از سوی دولت از این حکایت میکند که واقعا این موضوع برای دولت مسائل و هزینههایی زیادی دارد که دولت تمایل دارد آنها را کاهش بدهد بنابراین باید دید در این آییننامه چگونه قرار است عمل شود.
دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در پاسخ به اینکه آیا خود ناشران تا به حال طرح و نظری در رابطه با سپردن ممیزی به دولت ارائه کردهاند یا خیر اظهار کرد: ناشران هیچ ایده مشخصی در این زمینه ندارند. اما ایده این است که ما وضعیتی را در جامعه ایجاد کنیم تا اهالی قلم و نشر خود ملاحظات فرهنگی اجتماعی را از نظر دور نپندارند.
او با بیان اینکه برخی از مشکلات در این حوزه از شکافهای فرهنگی و اجتماعی نشأت میگیرد، گفت: بنابراین در حوزه بررسی کتاب اینگونه بهتر میتوان برخورد کرد تا اینکه اداره و شخص ثالثی بخواهد این قضاوتها را انجام دهد. با این حال من فکر نمیکنم همکاران ناشر ایده مشخصی در این زمینه در دست داشته باشند.
آموزگار در پاسخ به اینکه با توجه به بیاعتمادی مردم به کتابهایی که سالهاست با توجه به وجود ممیزی منتشر شدهاند و این موضوع در کتاب نخریدن آنها تأثیر گذاشته است آیا بهتر نیست فعالان فرهنگی از جمله ناشران صراحت خود را درباره ممیزی اعلام کنند گفت: در اینجا نکتهای که وجود دارد این است که دولت بودجه قابل توجهی را که از بخش بودجه عمومی تأمین میشود به بحث بررسی کتاب اختصاص داده است. شاید خود اداره کتاب به دقت مطرح میکند که مثلا هر روز چند صفحه کتاب باید توسط بررسها خوانده شود. خوانده شدنی که هم مقصود طرف (بررس نهاد نظارتی) حاصل شود و هم نویسنده و ناشر دچار مشکل نشوند که این نوع بررسی بودجه زیادی میخواهد و مبلغ گزافی میطلبد.
دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران ادامه داد: مطلب بعدی این است که آیا بررس یا همان کسی که کتاب را میخواند فهم درستی از ضوابط دارد یا اینکه نظر شخصی خود را در رابطه با کتابها درنظر میگیرد؟ این نشان میدهد که این سیستم، سیستم ناکارآمدی است؛ در حالی که امروز نوشتهها و آثار مکتوب در فضای مجازی یا حتی در کهنهفروشیهای میدان انقلاب به راحتی قابل دسترسی است و همچنین سایتهای خارجی آنها را به فروش رسانده است.
آموزگار افزود: سوال من این است که ما اگر میخواهیم در حوزه انتشار کتاب ملاحظاتی را که مربوط به شکافهای فرهنگی و اجتماعی میشود، رعایت کنیم باید بیشتر بر روی این ملاحظات کار کنیم، زیرا ممیزی به شکل فعلی کارایی ندارد بنابراین باید بگردیم و روشهای بهتری پیدا کنیم.
او درباره ضربه ممیزی به رشد خلاقیت و کتابخوانی نیز اظهار کرد: به نظر میرسد نکتهای که حائز اهمیت است این است که وقتی ما به گذشته خود برمیگردیم میبینیم که از زمان تمدن باستانی ایران شخصیتهایی مشکلات و دغدغههای جامعه را در قالب داستان بیان میکردند و داستانگویی جزو لاینفک فرهنگ ایرانی بوده است. آثار تولیدشده گذشتگان نشان میدهد که مردم با ادبیات و قصه محشور بودهاند و این یکی از ارکان تمدنی ماست.
او ادامه داد: اگر چرخی در جهان بزنیم وقتی صحبت از ایرانیان میشود آنان را مردمی علاقهمند به ادبیات و فرهنگ میدانند بنابراین قاعدتا باید دید که آیا بررسی (ممیزی) کتابها مسیر خلاقیت و چیزی را که در طول قرون متمادی در ایران وجود داشته است مسدود نمیکند و ملاحظات فرهنگی و اجتماعی باعث کور شدن خلاقیت نمیشود.
آموزگار گفت: البته در اینجا نکته خیلی مهم دیگری هم وجود دارد که به خود اصحاب قلم برمیگردد، زیرا وقتی تعداد تیراژ کتابها را نگاه میکنیم صرف نظر از حمایتهای دولت و مثلا فراهم نشدن بسترسازی مناسب در حوزه مطالعه، خود پدیدآورندگان هم نقش بسیاری درآن دارند. چون تیراژ های 1000 نسخهیی کتاب نشان میدهد که یک زبان مشترک بین مخاطب و پدیدآورنده ایجاد نشده است، بنابراین مخاطبشناسی یکی از ضعفهای پدیدآورندگان ماست. به همین خاطر به نظر میرسد در این چرخه فقط یک اقلیت برای یک اقلیت دیگر مینویسند و توده مردم از مطالعه محروماند. بخشی از این موضوع به فراهم نکردن بسترهای مناسب از سوی دولت و عمل نکردن به وظایف خود برمیگردد و بخش دیگر نیز به خود نویسندگان برمیگردد که خیلی توجهی به مخاطب ندارند.
انتهای پیام