نویسنده‌ای که قصه‌گویی را احیا کرد

کاوه میرعباسی با اشاره به توانایی قصه‌گویی گابریل گارسیا مارکز می‌گوید مارکز از نویسندگانی بود که ادبیات داستان‌گو را احیا کرد.

کاوه میرعباسی با اشاره به توانایی قصه‌گویی گابریل گارسیا مارکز می‌گوید مارکز از نویسندگانی بود که ادبیات داستان‌گو را احیا کرد.

این مترجم در پی درگذشت گابریل گارسیا مارکز ، نویسنده کلمبیایی برنده نوبل ادبیات، در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: «صد سال تنهایی» مارکز در دهه 1960 منتشر شد که دوران شکوفایی ادبیات امریکای لاتین و مکتب رئالیسم جادویی بود. این مکتب از 20 سال قبل در آثار نویسندگان دیگر مطرح شده بود و در دهه 60 با نویسندگانی مثلا مارکز و فوئنتس روح تازه‌ای به ادبیات جهان بخشید. این نویسندگان به ادبیات جهان روح تازه‌ای بخشیدند و ادبیات داستان‌گو را که به نوعی مشخصا با رمان نو فرانسه کنار گذاشته شده بود، احیا کردند.

او افزود: رئالیسم جادویی ژانری بود که بر ادبیات خیلی از کشورها به صورت‌های مختلف اثر گذاشت؛ چه کشورهای غربی و چه کشورهای مشرق‌زمین. نویسندگان نسل مارکز عناصر و تکنیک‌هایی را از نویسنده‌هایی مثل فاکنر وام گرفتند. آن‌چه به آن گوتیک جنوبی می‌گویند، در جنوب امریکا با آثار فاکنر مطرح شد و از دل آن رئالیسم جادویی درآمد و بعد دوباره به آمریکای شمالی رفت. درواقع بین آمریکای شمالی و جنوبی نوعی بده بستان رخ داد که بر ادبیات کشورهای دیگر هم اثر گذاشت.

کاوه میرعباسی

میرعباسی همچنین اظهار کرد: ارزش این مکتب در این بود که راهی باز کرد که خیلی از کشورهایی که ادبیاتشان کم‌تر شناخته شده بود از آن استفاده کردند. این کشورها می‌توانند تکنیک‌های ادبی را از غرب وام بگیرند و آن را با سنت‌های خود درآمیزند. این فرمول را خیلی از کشورهای دیگر به کار گرفتند و اسطوره‌ها، سنت‌ها و حتا باورهای خرافی‌شان را وارد ادبیات کردند، اما نه با روایت‌های کهن که نمی‌توانست برای رمان مناسب باشد، بلکه با تکنیک‌های مدرن؛ چون بین قصه و رمان تفاوت‌های اساسی وجود دارد. با این روش تکنیک‌های غربی برای بیان سنت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند.

او ادامه داد: تأثیری که رئالیسم جادویی و مشخصا مارکز داشت، این بود که راه چاره‌ای به نویسندگان کشورهای دیگر بخصوص جهان سوم نشان داد که تکنیک‌ها را از غرب بگیرند و سنت‌های خود را روایت کنند. این ابداع ارزنده، درخشان و تأثیرگذار بود. در ایران هم غلامحسین ساعدی بویژه در «عزاداران بیل» باورهای خرافی جنوب را که ریشه‌های آفریقایی دارد، به صورت کاملا مدرن بیان کرده است. ساعدی با نبوغ خود این کار را انجام داده، نه تحت تأثیر آثار دیگران، اما کارش از نمونه‌های شاخص رئالیسم جادویی ایرانی است و بر مبنای فرمولی که رئالیسم جادویی ارائه داده نوشته شده است.

میرعباسی سپس اظهار کرد: تأثیر دیگر رئالیسم جادویی هم احیای قصه‌گویی است. نقطه قوت مارکز در مقایسه با نویسنده‌های دیگری مثل کارلوس فوئنتس توانایی او در قصه‌گویی است. اگرچه فوئنتس روشنفکرتر از مارکز است و ارزش ادبی آثارش کم‌تر از مارکز نیست، اما توانایی داستان‌گویی مارکز از او بیش‌تر است.

مترجم «زنده‌ام که روایت کنم» مارکز درباره این اثر گفت: این اثر که در نشر نی منتشر شده، به چاپ دهم رسیده و احتمالا چاپ یازدهم آن در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود.

انتهای پیام

  • جمعه/ ۲۹ فروردین ۱۳۹۳ / ۱۵:۱۳
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 93012911983
  • خبرنگار :