مشکل بتوان باور کرد کنفرانس ژنو 2 به نتایجی ملموس، پایدار و فوری دست یابد. اما همین قدر زمینهای فراهم کرده تا نیروهای اصلی و تاثیرگذار اما رودرروی یکدیگر، به حل و فصل مسایل فی مابینشان بپردازند ولو به صورت انتقادی (که الزاما بحران سوریه میتواند محور آن نباشد) خود به خود موضوعی با اهمیت در منطقه عربی و غرب آسیا است. آیا بحران سوریه بهانهای برای حل دیگر معضلات میان قدرتهای اصلیست؟ شاید!
به گزارش ایسنا، متین مسلم در ادامه یادداشت خود در وبلاگ خبرآنلاین نوشت: "اگر از ایران برای کنفرانس ژنو 2 دعوت نشود کسانی که موجب آن شدهاند در آینده ازاین اقدام خود پشیمان خواهند شد."
این سخنان صریح روز گذشته از سوی وزیر خارجه ایران در واکنش به موضوع دعوت مشروط از تهران برای شرکت در کنفرانس 22 ژانویه ژنو 2 بیان شده است. ظریف هرچند نامی از وزیر خارجه ایالات متحده به زبان نیاورد اما آشکار مشخص بود نوک تیز این سخنان متوجه آقای کری ست. سخنانی هر چند نه تهدیدآمیز اما عمیقا با ناراحتی و گلایه! این در حالی است که آقای کری هفته گذشته طی سخنانی از نقش ایران در گفتگوهای صلح حمایت کرده بود اما روز گذشته در یک کنفرانس مطبوعاتی با حضور همتای روس خود و آقای ابراهیمی با ایجاد زاویه نسبت به هفته گذشته ، از ایران خواست نقش سازندهای در سوریه ایفا کند تا زمینه حضورش در مذاکرات آتی فراهم شود . سخنانی که بلافاصله با واکنش مستقیم آقایان لاروف و اخضر ابراهیمی روبرو شد و همه را متعجب کرد چرا که با توجه به فضای ابجاد شده میان تهران - واشنگتن، انتظار سخنان متفاوتتری از آقای کری میرفت. این دو (لاوروف و ابرهیمی) در واکنشی مستقیم به سخنان وزیر خارجه آمریکا از نقش مهم و سازنده ایران در موضوع سوریه حمایت و خواستار حضور تهران درنشست آتی ژنو شدند.
گفتههای متفاوت آقای کری البته تنها موضوع تعجببرانگیز مصاحبه روز گذشته نبود. سخنان جالب لاروف نیز توجه زیادی را به خود جلب کرد، آنجا که وی ضمن تاکید بر نقش ایران در حل بحران سوریه آنچه را "ضرورت شنیدن صدای تهران" (و نه صدای دولت آقای اسد) خواند با اهمیت توصیف کرد و گفت این صدا باید شنیده شود. لاروف با اشاره به اهمیت حضور ایران در نشست ژنو، عربستان را نیز دارای اهمیتی مشابه دانست و خواستار حضور فعال ریاض در تحولات پیش رو شد.
این سخنان لاروف باتوجه به نگاه معمول اما منفی کرملین به عربستان به عنوان مرکز ثقل تروریسم ایدئولوژیک منطقهای میتواند نشاندهنده آغازی نرم در تغییر دیدگاه کرملین نسبت به ریاض باشد و با نقطه برابر آن یعنی به رسمیت شناختن نقش ایران در تحولات منطقه و شام از طرف ایالات متحده، هر چند فعلا مشروط تقریبا برابری میکند.
به نظر میرسد در بحران سوریه و آنچه که به کنفرانس ژنو 2 مربوط میشود، تحولات و تحرکات سیاسی و حاشیههای کنفرانس بیش از اصل آن در حال خودنمائیست. اینکه در مسیری ضربدری واشنگتن به اهمیت نقش تهران در حل بحران سوریه اعتراف و متقابلا مسکو نیز نقش مشابهی را برای ریاض قائل میشود حداقل در دنیای حرفهای دیپلماسی امری اتفاقی نیست. خصوصا آنکه لحن واشنگتن هرچند گزنده اما به نسبت قبل ملایمتر به نظر میرسید به ویژه آنکه کری صریحا به اهمیت ایران اعتراف کرد. شاید هم به همین دلیل بود آقای ظریف نام مستقیمی از همتای آمریکایی خود نبرد.
از همین سو موضوع 22 ژانویه در تحلیل نهائی و در مقیاسی منطقهای فی نفسه برای قدرتهای بزرگ دارای آن اهمیتی که ابتدا تصور میشد نخواهد بودو موضوع ایران بر اصل ماجرا تاثیر خاصی دستکم در شرایط کنونی نمیگذارد ولی در آینده قطعا اینگونه نخواهد بود.کم اهمیتی اشاره شده نه به این معنا ست که کنفرانس ژنوهیچ اهمیتی ندارد، بلکه به این اعتبارکه قدرتهای اصلی معتقدند (شاید اعتقاد بی مبنائی نباشد)نشست ژنو خود دارای آنچنان صلاحیت و مشروعیتی نیست که قادر باشد به مسایل مناطق فوق استراتژیک خاورمیانه عربی و غرب آسیا بپردازد. بلکه زمینه آن و خود بحران بستر مناسبی برای حل و فصل مناسبات از نوعی دیگر خواهد شد که الزاما ربطی به بحران سوریه ندارد اما قادراست فضای تعاملی لازم را برای گفتگوها و توافقات ویژه آتی فراهم کند. اهمیت نشستی مانند ژنو برای طرفین اصلی، از مسکو تا ریاض ، ازواشنگتن تا تهران و از آنکارا تا دوحه و از پاریس تا پکن، بیشتر در تحولات لایهای شکل گرفته در بستر دیپلماتیکی ست که به بهانه موضوع سوریه یا ژنو 2 بر روی هم رسوبگذاری و شکل گرفته است. این رسوب گذاری،خود بالقوه زمینه ای را برای تبادلات سیاسی نه چندان آشنا با فضای منطقه فراهم آورده که با اندکی تسامح سخنان کری و لاروف تنها بخشی کوچکی از نوک قله کوه یخ زیر آب تلقی میشود. اینکه مخالفان اسد در نشست آتی ژنو شرکت خواهند کرد یا نه؟ از دید من چندان اهمیتی ندارد خصوصا به دلیل فاصله عمیق و خونینی که میان این دو به وجود آمده و به سادگی قابل رفع و پرکردن نیست و بسیار بعید است فعلا به توافق مناسبی دست یابند. مگر توافق در چارچوبی خارج از رقابتهای اسد و مخالفانش و بیشتر مربوط به تعاملات قدرتهای پشت پرده با یکدیگر. آنهم اولا زمانی طولانیتر میطلبد ثانیا به حل پارهای دیگر از اختلافات مربوط میشود که ژنو بهانه خوبی برای پرداختن به آنها هست اما محل مناسبی برای حل شان نیست. ایران، امریکا، روسیه و عربستان این را به خوبی میدانند لذا شاید تنها صورت توافق در حد آتش بسی شکننده باشد، که در آن صورت باید پرسید این همه سروصدا برای یک آتش بس موقت لازم بود؟
انتهای پیام