ساکنان دنیای کتاب چه دغدغه‌هایی دارند؟

وقتی دو کتابخوان حرفه‌ای به هم می‌رسند، لحظاتی پیش می‌آید که چشمان هر دو برق می‌زند و آن زمانی است که صحبت از حسی مشترک پیش می‌آید. شادی‌های کوچک‌، ترس‌ها و فکرهایی هست که تنها ساکنان دنیای کاغذی از آن باخبر هستند.

وقتی دو کتابخوان حرفه‌ای به هم می‌رسند، لحظاتی پیش می‌آید که چشمان هر دو برق می‌زند و آن زمانی است که صحبت از حسی مشترک پیش می‌آید. شادی‌های کوچک‌، ترس‌ها و فکرهایی هست که تنها ساکنان دنیای کاغذی از آن باخبر هستند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به نقل از هافینگتون‌پست‌، در دنیای کتابخوانی دغدغه‌هایی وجود دارد و گاه شرایطی پیش می‌آید که فقط آن‌ها که غرقه‌ی این بحرند، درک می‌کنند. در این گزارش به برخی از نقاط مشترک می‌پردازیم:

* بریدن دست با کاغذ ممکن است یک زخم سطحی به نظر برسد، اما دردی دارد بس عمیق و جان‌فرسا!

کتابخوانی

* پیدا کردن وضعیتی مناسب برای کتاب خواندن جست‌وجویی بی‌پایان است. صندلی یا تخت؟ به پهلو یا پشت؟ یا به شکل لاک‌پشت؟

* در هواپیما، شاید شما تنها کسی باشید که وقتی همه چرت می‌زنند، با ترس و لرز چراغ‌ بالای سرتان را برای مطالعه روشن می‌کنید.

* مطالعه در هنگام راه رفتن، نیاز به فعالیت همزمان دست و چشم دارد که تنها ورزشکاران حرفه‌ای از پس آن برمی‌آیند.

* یکی از سوالات اساسی این است که با روکش کتاب‌ها باید چه کرد؟! نگهش داریم و ریسک خراب شدنش را بپذیریم؟ یا این که در سوراخ‌سنبه‌ای قایمش کنیم و برای همیشه گمش کنیم؟

* حروف‌چینی و قطر یک کتاب به طور جدی بر عادت کتابخوانی شما تاثیر می‌گذارد. Sans-Serit از قلم‌هایی است که کتابخوانان زیاد دوستش ندارند.

* برخی کتاب‌ها انگار طلسم شده‌اند و با عذاب وجدانی بزرگ، آن‌ها را در طبقه‌ی «من هیچ‌وقت نمی‌توانم این را تمام کنم» جای می‌دهی.

* خواننده‌های حرفه‌ای حسرت تمام اوقات تلف شده را می‌خورند‌؛ تمام ساعت‌هایی که در اینترنت به دنباله اخبار چهره‌های معروف بوده‌اند و به‌جایش می‌توانستند شاهکارهایی چون «موبی دیک» را مطالعه کنند.

کتابخوانی

* بعضی‌ها برای انتشار کتاب جدید نویسنده‌ی محبوبشان لحظه‌شماری می‌کنند‌. شما هم برای خواندن رمان‌های جدید «استفن کینگ» یا «هاروکی موراکامی» بی‌تابید؟

* تمام کردن یک کتاب خوب، مثل خداحافظی با یک دوست خوب است‌؛ شما لحظات شیرین بسیاری را کنار هم گذرانده‌اید و وقتی دوباره همدیگر را می‌بینید، دیگر حس قبلی را ندارید.

* پیدا کردن هم‌اتاقی را فراموش کنید،‌ پراسترس‌ترین فکر در زمان اسباب‌کشی، انتقال جعبه‌های سنگین پر از کتاب است.

* تغییر مدل چینش کتاب‌ها در قفسه یکی از دغدغه‌های دائمی است. آیا باید آن‌ها را با توجه به رنگشان مرتب کرد و یا روشی کاربردی‌تر را پیش گرفت و آنها را براساس تاریخ انتشار و حروف الفبا در قفسه قرار داد؟

* حال و هوای شما به شدت تحت تاثیر کتابی است که دارید مطالعه می‌کنید،‌ در هفته‌هایی که «داستایوفسکی» یا «برت ایستون الیس» می‌خوانید، بهتر است دوستانتان از شما دوری کنند!

کتابخوانی

* رفتار شما با کتاب‌های جدید مثل پناه دادن به توله‌های سگ‌ بی‌صاحب است؛ به خود می‌گویید: «می‌توانم پیش خودم نگهش دارم؟» حس خوبی است‌، البته اگر هر روز اتفاق نیفتد.

* کتابخوان‌ها هیچ‌وقت به راحتی از کنار یک کتابفروشی نمی‌گذرند، کمی چرخ می‌زنند و در آخر کوله‌پشتی‌شان را آنقدر از کتاب پر می‌کنند که نمی‌توانند بدون کمک آنها را حمل کنند.

* شنیدن جمله‌ «من اهل کتاب نیستم» مثل به صدا درآمدن ناقوس مرگ یک رابطه است؛ مثل این است که کسی بگوید: «من از مادرم متنفرم» یا «از آزار و اذیت بچه‌گربه‌ها لذت می‌برم».

* اگر چند نسخه (مثلا سه یا چهار) از یک کتاب را در قفسه‌ی یک کتابخوان دیدید‌، تعجب نکنید. آن‌ها نمی‌توانند جلوی خود را بگیرند‌؛ مقاومت در برابر جلدهای با طراحی جدید خیلی سخت است‌!

* وقتی در حال خواندن کتابی خوب هستید و نمی‌توانید آن را زمین بگذارید،‌ کارهای روتین و بعضا مهمی چون لباس شستن، کاملا نادیده گرفته می‌شوند. روز شنبه است و دوباره همان لباس را پوشیدید؟! از این بابت متاسفید؟! نه نیستید!

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۴ دی ۱۳۹۲ / ۰۹:۵۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 92102413770
  • خبرنگار : 71413