آیا باز هم همه‌چیزمان باید به همه چیزمان بیاید؟

یک هفته قبل در زمان افتتاح زیرگذر چهارراه ولی عصر، پس از کلی پیام تبلیغی و شهروندی، از خبرنگار حوزه شهری پرسیدم شهرداری برای جلوگیری از عبور مجدد عابران از خیابان به جای مراجعه به زیرگذر، چه «تمهید» یا بهتر بگوییم «ترفندی» اندیشیده؟ زیرا سابقه پریدن همشهریان محترم را از روی میله‌های خطوط ویژه در ذهن داشتم.

یک هفته قبل در زمان افتتاح زیرگذر چهارراه ولی عصر، پس از کلی پیام تبلیغی و شهروندی، از خبرنگار حوزه شهری پرسیدم شهرداری برای جلوگیری از عبور مجدد عابران از خیابان به جای مراجعه به زیرگذر، چه «تمهید» یا بهتر بگوییم «ترفندی» اندیشیده؟ زیرا سابقه پریدن همشهریان محترم را از روی میله‌های خطوط ویژه در ذهن داشتم.

خبرنگار محترم حوزه گفتند میله‌هایی دورتادور چهارراه کار گذاشته‌اند تا عابران از زیرگذر عبور کنند. گفتم ارتفاعش چقدر است؟ گفت آنقدری هست که کسی نتواند از رویش بپرد. بعد هم کمی درباره سوژه‌های احتمالی اما قریب‌الوقوعی که ممکن بود در منطقه مورد نظر دیده و شکار خوبی برای گزارش و عکاسی باشد حرف زدیم و خندیدیم.

ما هم به واسطه مسیر، گذارمان به چهاراره مربوطه نیفتاد و گذشت تا امروز که همکار محترم عکاس زحمت کشیدند و گزارشی از موانع یادشده تهیه کردند. با دیدن شکل موانع علاوه بر ساطع‌شدن میزان قابل توجهی تعجب از چشمانمان، به یاد گپ مطبوع آن روز با همکار حوزه شهری افتادم.

آنگونه که از عکسها برمی‌آید باید گفت این شکل از میله‌ها که طراحی‌شان حتی گوشه ذهنت را قلقلک می‌دهد که بگویی طراح قصد مزاح داشته! نه تنها جلوی حل مشکل هرج و مرج حاکم بر چهارراه را نمی‌گیرد بلکه به طرز جالبی آدم را وسوسه می‌کند از لای میله‌ها عبور کند؛ چون دقیقا به قاعده عبور یک انسان سایز لارج رو به ایکس‌لارج، در رو دارند و اصلا نیازی به بلند‌بودن ارتفاع هم نیست.

با این اوصاف بعید می‌دانم زیرگذر مربوطه حالاحالاها رونق بگیرد؛ آن‌هم در حالی که نه تنها مانعی برای شهروندان راحت‌طلب وضع نکرده‌ایم، بلکه آنها را به قانون‌شکنی هم تشویق کرده‌ایم؛ گرچه یک بنده خدایی هم تقصیر را گردن تاکسی‌ها انداخته که «بدجایی نگه می‌دارند.» و یکی هم گفته « آسانسور زیرگذر راه نیفتاده، مسن‌ها از لای میله‌ها عبور می‌کنند!»

علی ای حال ، کل ماجرا شاید ساده باشد، اما این نوع طراحی میله‌ها بدجوری آدم را یاد قوانین قابل دور زدن ما، درروهای قانونی، پیشبرد امور با فرهنگ «من بمیرم تو بمیری ...حالا مگه چی میشه!» و متقابلا خاطره یکی از دوستان از پررونق بودن زیرگذرها در پایتخت کره جنوبی و نگاه چپ‌چپ مردم سئول به تازه‌واردانی که حتی از خطوط عابر سطح خیابان عبور می‌کردند، می‌اندازد.

ساعت کاری تمام شده و من از مقابل مغازه‌های صنف صوتی و تصویری خیابان جمهوری عبور می‌کنم که محصولات کره‌ای بدجوری پشت آنها به چشم می‌آیند!

راستی این‌بار هم باید بپذیریم که «همه چیزمان باید به همه‌چیزمان بیاید» یا تنها یک اشتباه «خیلی کوچک»! اتفاق افتاده؟

یادداشت از خبرنگار ایسنا : معصومه محمدپور

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۲ دی ۱۳۹۲ / ۱۶:۵۰
  • دسته‌بندی: جامعه، شهری
  • کد خبر: 92102212723
  • خبرنگار : 90000