نقدی بر سخنان دو اهل ادبیات در دیدار با رییس‌جمهور

«روش امیرخانی و منش کاکایی» عنوان یادداشتی است در نقد سخنان دو اهل ادبیات در دیدار با رییس‌جمهور.

«روش امیرخانی و منش کاکایی» عنوان یادداشتی است در نقد سخنان دو اهل ادبیات در دیدار با رییس‌جمهور.

در یادداشت ارسالی پوریا سوری، شاعر و روزنامه‌نگار، به بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، آمده است: «برنامه وزارت ارشاد برای دیدار رییس‌جمهور با هنرمندان هم برگزار شد و برخلاف نوبت قبلی که معارفه وزیر بود و نفری از اهالی ادبیات در آن حاضر نبود، این‌بار استاد ما «محمود دولت‌آبادی» صندلیِ دور از مرکزی در ردیف نخست تالار وحدت یافته بود و همین سهم ما بود از دیدار رییس‌جمهور با هنرمندان. البته بودند دیگرانی از اهل قلم که در سالن حاضر بودند، اما ایشان به نوعی از دسته شاعران و نویسندگانِ نادیده گرفته‌شده در چند دهه اخیر نبودند و حتا برخی که به دیدار راه یافته بودند از آن دست بودند که چه در دولت احمدی‌نژادی و چه در دولت تدبیر و امید با روحیه و نرمشی که تنها در ایشان یافت می‌شود صندلی خود را حفظ کرده و طبعا در دولت‌های بعدی نیز جای‌شان محفوظ است.

در دیدار رییس‌جمهور با هنرمندان دو تن از اهل ادبیات با رییس‌جمهور صحبت کردند، که صحبت‌های هر کدام از این دو در چند روز گذشته واکنش‌های مختلفی را موجب شد.

«رضا امیرخانی» نویسنده انقلابی در این دیدار از رییس‌جمهور خواست به ادبیات داستانی بیش‌تر بها دهد و در خاتمه سخنانش نقلی آورد که در فضای مجازی این چندروزه بسیار همخوان شد و دوباره گروهی با جملاتی نظیر «درود بر شرف فلانی» یا «موضع‌گیری شجاعانه» و از همین دست هندوانه‌پراکنی‌های مرسوم به تعریف پرداختند. امیرخانی در آن دیدار به رییس‌جمهور گفت: «مورخ که نه، پرده‌خوان در پرده‌ای می‌گوید که لشگر جن به نزد حضرت ارباب رسیدند و به هواخواهی رخصت نبرد خواستند. حضرت ارباب رخصت نداد و فرمود حرب شما با خصم من از فتوت به دور است. شما ایشان را می‌بینیند و ایشان شما را نمی‌بینند. آقای رییس‌جمهور! ممیز و حامی و داور و سایر اعضای وزارت ارشاد را از لشگر اجنه انتخاب نفرمایید!»

البته در آن میان کسی نپرسید که این طیف از دوستان، در کدام برهه از فعالیت داستانی خود و سروکار داشتن‌شان با وزارت ارشاد مورد بی‌مهری ممیز و داور و اجنه سانانی از این دست قرار گرفته‌اند که امروز مخلص کلام‌شان انتقاد به ممیزی است؟

شاید بگویید می‌خواستند از جریان رقیب دفاع کنند و حقوق حقه نویسندگان و شاعران منتقد و مستقل را که در طول سالیان متمادی زیرپا گذاشته شده زنده کنند، شاید! اما این همه واقعیت نیست. اگر کمی نکته‌بین باشید درخواهید یافت که مقصود از بیان این‌گونه حرف در این مقطع زمانی چیز دیگری است. در واقع می‌خواهند سابقه خود را از خود جدا کنند و حالا که به دولت تدبیر و امید رسیده‌اند بگویند ما با آن‌ها که پیش از این بودند و بر مسند ممیزی نشسته بودند نبودیم و خود زخم‌خورده‌ایم! باری ممکن است زخمی هم بر تن ایشان از ممیزی دیده شود، اما جایی که محمود دولت‌آبادی با «کلنلِ» در محاقش نشسته، این‌گونه طنازی‌ها به ایشان نیامده است. و حداقل اگر می‌خواستند روراست هم باشند، می‌بایست کسب اجازه‌ می‌کردند و از سال‌ها در امن نوشتن و غم رقیب را ندیدن عذرخواهی می‌کردند.

نقطه مقابل سخنان امیرخانی را اما ادبیاتچی دیگری از پایگاه انقلابی به زبان آورد. «عبدالجبار کاکایی» شاعر که مواضعش در سال‌های اخیر نقل محافل بوده است، حرف خود را در گوشه و کنایه و نقل و پرده‌خوانی پنهان نکرد. او از نقاط مبهمی چون ممیزی و بگیر و ببند در حوزه فرهنگ که هیچ‌گاه صابون آن به صورت تمام و کمال به تن خود و دوستانش نخورده سخن به میان نیاورد و گفت: «من امروز می‌خواهم به جای حرف زدن از نسل خودم از حقوق رقیبم دفاع کنم؛ دفاعی شرافتمندانه که فضیلت آن را خاموشی چندساله به من داد، همه می‌دانید که پا به پا و نفس به نفس انقلاب اجتماعی سال 57 ادبیاتی شکل گرفت که به ادبیات انقلاب یا ادب متعهد مردمی یا به تعبیر منتقدان و رقیبانش ادبیات دولتی معروف شد... البته در کنار شاعران و نویسندگان انقلاب، گروه دیگر از شاعران شریف و بزرگ و پیشکسوت بودند که به نقادی ساختار قدرت پرداختند و این نشان از پویایی جامعه‌ جدید ایرانی داشت، اما متأسفانه در اثر جهل و جوانی تعدادی از مدیران و عناصر فرهنگی حقوق این گروه تضییع شد و تریبون و امکان عرضه‌ی اثر روز به روز از آن‌ها سلب شد و البته اغلب به نام حمایت از ادبیات انقلاب، این ستم بر گروه رقیب رفت. ما شاعران متعهد به آرمان‌های مردم در سال 57 برائت خود را از مدیریتی اعلام می‌کنیم که به نام حمایت از ما، قلم مخالفان را می‌شکند...»

و این‌گونه بود که حرفی را که سال‌هاست می‌بایست هنرمندان منسوب به جریان دولتی می‌گفتند، کاکایی گفت و این مسأله در همین چند روز خشم گروه زیادی از اهالی پایگاه‌های دولتی شعر و داستان را برانگیخت؛ خشمی که ناشی از آن است که ایشان گمان می‌کنند موقیعت برساخته‌شان با حضور و تبلیغ چهره‌های ادبیات مستقل ایران دچار مخاطره خواهد شد.

سخن پایانی آن‌که اگرچه در دیدار با رییس‌جمهور باز هم چهره‌های مستقل ادبیات ایران مجال حضور و سخنرانی را پیدا نکردند اما می‌توان حرف‌های کاکایی را با گوشی شنواتر شنید و با تدبیر و تصمیمی جمعی این مجال را فراهم آورد که اگر ادبیات دولتی ایران بنا دارد رقیبش را محترم بشمارد و به رسمیت بشناسد و اگر بر طبق سخنان کاکایی، عزمی رسمی بر مفاهمه و گفت‌وگو در وزارت ارشاد با شاعران و نویسندگان مستقل وجود دارد، این «تدبیر» با نگاهی مثبت ارزیابی شود و «امید» داشت که بالأخره پس از سال‌ها، ادبیات به خانه آرامشش بازگردد و دیگر گروهی به نام انقلاب یا غیرانقلاب، ادبیات را محل تسویه حساب قرار ندهند و دیگر پای ادبیات دولتی و غیردولتی در میان نباشد و ادبیات ادبیات شود.»

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۲ دی ۱۳۹۲ / ۱۱:۴۷
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 92102212390
  • خبرنگار :