حامد ابراهیمپور با انتقاد از فعالیتهای برخی شاعران و نویسندهها در فیسبوک میگوید، بعضی از این افراد سعی میکنند با رفتارهای عجیب و غریب در فضای مجازی برای خود هوادار پیدا کنند و به چشم بیایند.
این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره فیسبوک گفت: فعالیت در فضای مجازی هیچوقت بد نبوده و خیلی هم خوب است، ولی بد نحوه استفاده ما ایرانیها از این فضاست؛ مثلا فیسبوک مثل ابزاری است که ما هنوز بلد نیستیم از آن استفاده درستی کنیم. فیسبوک از نامش هم مشخص است که یکجور شناسنامه است و باید در آن حقیقتها نوشته شود، وگرنه چرا باید در تنظیماتش تاریخ تولد، ازدواج، تحصیلات و... را خواسته باشند، ولی متأسفانه گاهی ما پروفایل شخصیمان را که باید جایگاه مطالب شخصی و حقیقی ما باشد، با وبلاگ ادبی اشتباه میگیریم.
او افزود: بزرگترین معاملات دنیا دارد از طریق فیسبوک انجام میشود. شرکتها و کمپانیها برای گذاشتن تبلیغاتشان در فیسبوک مبالغ زیادی به کارشناسان فیسبوک میپردازند و این تبلیغات و معرفیها برایشان بسیار مؤثر هم بوده است، اما در ایران ملاک شهرت، تعداد لایکها و کامنتهای فیسبوک است. باید دید آیا این افراد در دنیای حقیقی هم اینقدر لایک میخورند.
ابراهیمپور درباره تأثیر منفی فیسبوک بر ادبیات اظهار کرد: یکی از مواردی که به اعتقاد من به ادبیات ما بسیار ضربه زده، تب شاعر شدن و خودشاعرپنداری بوده است! این مسأله بعد از رواج پدیده اینترنت شدت بیشتری به خود گرفت. در 80 درصد صفحههای فیسبوک که من دیدهام، کاربران شغل خود را شاعر و نویسنده یا شاعر و ترانهسرا قید کردهاند! در هیچ هنری نمیشود اینگونه ادعا کرد؛ جز در ادبیات! منِ نوعی امکان ندارد که بتوانم بیایم و رسما اعلام کنم که بازیگر و هنرپیشهام. یقهام را میگیرند که کجا بازی کردهای؟ مردم نمونه اثر میخواهند. تازه با یکی - دو بازی هم به عنوان بازیگر قبولت ندارند. رضا ناجی چند تایی فیلم و سریال بازی کرده و جایزه هم گرفته، هنوز منتقدان به او میگویند نابازیگر! اتفاقا خیلی هم به او برمیخورد. هر کسی نمیتواند بگوید آهنگسازم. اما در شعر اینطور نیست. هر کسی میتواند بیاید و در صفحه مجازی خودش چیزهایی بنویسد یا از روی دست دیگران بردارد و بگوید من شاعرم. جرأت هم نداری بگویی بابا اینکه نمیشود. شاعران قدیم سالها شاگردی کرده بودند. حکیم بودند. به علوم زمانه خود مسلط بودند. طب و نجوم و فقه و فلسفه و تاریخ و عرفان و ... میدانستند.
او در ادامه گفت: اینطور میشود که شاعران تقلبی هم پیدا میشوند که سه دستهاند؛ یک دسته که شاعران دیگر برایشان شعر میگویند، حالا به هر دلیلی! در مواردی هم دیدهام که چیزی مینویسند و از 10 شاعر میپرسند نظرت چیست و چهکار کنم که بهتر شود؟ هر 10 شاعر هم بنا به سلیقه و مدل شعری خود نظر میدهند و متن تغییر میکند. درنهایت با متن نهایی مواجهایم که حاصل فعالیتی گروهی و مساعی جمیله چند شاعر است، با چند زبان مختلف که میتوانید در آن رد پای چند شاعر را ببینید. اینجا دیگر ادبیات تنزل درجه پیدا میکند و به بازی و شوخی تبدیل میشود.
سراینده مجموعه شعر «دروغهای مقدس» سپس اضافه کرد: یک دسته هم که شعردزدی میکنند. این مسأله هم در فیسبوک بوده است و هم در وبلاگهای قدیم. من مدتها قبل که متوجه این مسأله شدم، برای امتحان یک سطر یا یک بیت از بعضی شعرهایم را در گوگل سرچ کردم. نتیجه حیرتانگیز بود؛ وبلاگها و صفحههای بسیاری باز میشدند که شعر را یا به طور کامل یا با خراب کردن و دستکاری گذاشته بودند، فقط تعداد معدودی امانتدار بودند و نام شاعر را قید کرده بودند. بقیه شعرهای مرا به نام خود منتشر کرده بودند و کلی نظر هم زیر پستهایشان دریافت کرده بودند. این مسأله فقط درباره شعرهای من اتفاق نیفتاده است. مطمئنا درباره بسیاری از شاعران صدق میکند. من هم موارد بسیاری را به چشم دیدهام. باز نشدن مچ خیلی از این دوستان جسورترشان هم کرده است.
او افزود: در این چند وقت شاهد چاپ مواردی از این شعردزدیها به صورت کتاب هم بودهایم که در این مورد مطمئنا ناشرانی که ضوابط کارشناسی درستی ندارند و با دریافت پول حاضر به چاپ هر اثری هستند نیز مقصرند. دسته سومی هم هستند که با اعتماد به نفس قابل ستایشی هرچه دلِ تنگشان بخواهد مینویسند و میگویند اینها شعر است و هیج جوری نمیشود به آنها حالی کرد که دارند اشتباه میکنند.
این شاعر درباره تأثیرات دیگر فیسبوک بر ادبیات نیز گفت: دوستان جوان دیگری هم بودهاند که از همین فضای مجازی کارهایشان دیده و رصد شد که اتفاقا شاعران بسیار خوبی هم هستند. حتا چند نفر از این دوستان را دیدهام که به دلیل استقبال از نوشتههایشان در فضای مجازی از یکی - دو ناشر جدیدِ شعر، پیشنهاد چاپ اثر دریافت کردهاند.
ابراهیمپور اضافه کرد: فیسبوک در این سالها به پدیده غیرقابل انکاری تبدیل شده و برای خیلیها جای روزنامه، تلویزیون، کتاب و... را گرفته است. عده قابل ملاحظهای هستند که خبرهای روز را از این طریق دنبال میکنند و حتا خود خبرسازی میکنند، خبرهای جعلی عجیب و غریب میسازند که این موضوع بسیار ضربهزننده بوده؛ چون بسیاری از مطالبی که در این فضا منتشر میشود، مستند نیست، اما وقتی دوستان در صفحه خود خبر یا نقل قولی میگذارند، دیگران میپذیرند. من حتا مواردی دیدهام که دوستی شعری گذاشته و نوشته از فلان کتاب من، و وقتی از او سؤال شده چه کتابی، شما که اصلا صاحب اثر نیستی، پاسخ داده کتاب که دارم، اگرچه به آن مجوز نمیدهند، اما کتاب که هست. این روزها مجوز نگرفتن هم به یک پز رایج تبدیل شده است.
او در ادامه افزود: بعضی افراد هم برای خود سابقهتراشی ادبی میکنند و زیر نوشتههای خود تاریخهای جعلی میگذارند؛ مثلا مینویسند این شعر را 16 سال قبل نوشتهام. بعد میبینی خودش 24 سال سن بیشتر ندارد. متأسفانه این چیزها فضیلت شده است. گول زدن جمع زیادی از مردم راحتتر است از گول زدن تنها یک نفر. یک مورد دیگر که همیشه من را متأسف کرده، مسألهای به نام صفحه هواداران است؛ اینکه هواداران یک هنرمند انجمنی تأسیس کنند، از او بنویسند، از فعالیتهای او خبر منتشر کنند و درباره کارهایش نقد و گزارش منتشر کنند، خیلی هم خوب است، ولی مدتی است این کار در فیسبوک رایج شده، اما این خود افراد هستند که برای خودشان صفحه هواداران درست میکنند و برای خودشان مطلب مینویسند. این خیلی تأسفآور است.
او همچنین گفت: متأسفانه برخی دوستان باسابقه این کار را برای عقب نماندن از قافله انجام میدهند، اما بعضی از دوستانی که برای خود صفحه هواداران درست کردهاند، اصلا کتابی منتشر نکردهاند یا حداکثر یک مجموعه شعر دارند. دیگر چه هواداری آخر؟ اعتبار و نام یک هنرمند به مرور زمان و با ارائه کارهای هنری به استمرار به وجود میآید. وقتی خودت برای مردم وجود نداری، چه هوادارانی وجود دارند؟ متأسفانه شاعران یا نویسندگان زن و مردی را میبینیم که سعی میکنند با گذاشتن عکسهای آنچنانی یا نشان دادن رفتارهای عجیب و غریب در فضای مجازی برای خود هوادارانی پیدا کنند و به چشم بیایند.
ابراهیمپور سپس گفت: زیاد دیدهام که برخی افراد برای خود چند صفحه مختلف درست میکنند؛ در صورتی که اکثرا دوستانشان در این چند صفحه با صفحههای قبلی مشترکاند. من این مورد را حتا درباره بازیگران معروف سینما که جمعیتهای میلیونی آنها را میشناسند ندیدهام. باید توجه کرد که اگر قرار است نویسنده یا شاعر باشی، این رفتارها و حرکات یا عکسها تضمینکننده ماندن یک شخص در تاریخ ادبیات نبوده و نیست. این آثار ما هستند که قضاوت میشوند.
انتهای پیام